وسواس فکری و تاثیر سلول های مغزی بر آن

سلول های پشتیبان مغز ممکن است نقش کلیدی در وسواس فکری – عملی (OCD) ایفا کنند

بر اساس تحقیقات جدید UCLA Health که در Nature منتشر شد، به نظر می رسد نوعی سلول که معمولاً به عنوان سیستم پشتیبانی مغز شناخته می شود، نقش مهمی در رفتارهای مرتبط با اختلال وسواس فکری- اجباری دارد.

سرنخ جدید در مورد مکانیسم های مغز در پشت OCD، اختلالی که به طور کامل درک نشده است، برای محققان شگفت انگیز شد. آنها در ابتدا به دنبال بررسی نحوه تعامل نورون ها با سلول های ستاره ای شکل به نام آستروسیت بودند که به عنوان حمایت و محافظت از نورون ها شناخته می شوند.

با این حال، دانشمندان هنوز در تلاش برای درک نقش آشکار این سلول های پیچیده در بیماری های روانپزشکی و عصبی هستند.

با مطالعه پروتئین های بیان شده توسط نورون ها و آستروسیت ها در موش، محققان UCLA دریافتند پروتئینی مرتبط با OCD و رفتارهای تکراری در نورون ها نیز در آستروسیت ها یافت می شود. این کشف نشان می‌دهد که استراتژی‌های درمانی با هدف قرار دادن آستروسیت‌ها و نورون‌ها ممکن است برای OCD و سایر اختلالات مغزی مفید باشد.

بالجیت خاخ، استاد فیزیولوژی و زیست‌شناسی عصبی در دانشکده پزشکی دیوید گفن در UCLA، گفت: تحقیقات ما مکانیسم سلولی جدیدی را نشان داده است که نه تنها شامل نورون‌ها می‌شود، چیزی که قبلاً می‌دانستیم، بلکه شامل آستروسیت‌ها نیز می‌شود که با هم کار می‌کنند. اکنون می‌توانیم تحقیقات خود را در این زمینه گسترش دهیم تا مکانیسم‌ها و سلول‌های بیشتری را پوشش دهیم.

OCD، یک اختلال اضطرابی مادام‌العمر است که با افکار و اعمال تکراری مشخص می‌شود، تخمین زده می‌شود 2 تا 3 درصد از جمعیت ایالات متحده را در طول زندگی‌شان تحت تأثیر قرار دهد، اگرچه شیوع آن ممکن است به دلیل گزارش‌دهی کم و تشخیص نادرست بیشتر باشد. روان درمانی، داروهای ضد افسردگی یا هر دو معمولاً برای OCD تجویز می شوند، اما درمان موجود برای بخش قابل توجهی از بیماران بی اثر است.

تصور می‌شود که ناحیه‌ای از مغز به نام جسم مخطط که در تصمیم‌گیری و کنترل حرکتی نقش دارد، نقش کلیدی در OCD بازی می‌کند. این دقیقاً همان ناحیه ای از مغز است که محققان UCLA زمانی که به دنبال بررسی تعاملات بین آستروسیت ها و نورون ها بودند، مطالعه کردند.

خاخ از جمله محققانی است که در سال‌های اخیر به‌خاطر پیشرفت‌های فناوری که مطالعه این سلول‌های پیچیده را امکان‌پذیرتر کرده است، آستروسیت‌ها را به طور گسترده مورد مطالعه قرار داده است. در حالی که تحقیقات قبلی بیان ژن را بین نورون ها و آستروسیت ها مقایسه کرده است، این مطالعه جدید با تجزیه و تحلیل بیان پروتئین، درک ما را از تعامل بین این دو نوع سلول افزایش داد.

جوسلین سوتو، یکی از نویسندگان این مقاله، دانشجوی دکترای علوم اعصاب در دانشکده پزشکی UCLA، گفت: ما واقعا باید به پروتئین ها نگاه کنیم زیرا آنها بسیار پیچیده و متنوع هستند. و عملکرد سلول را با توجه به نوع پروتئینی که ترشح کرده است می توانیم پیش بینی کنیم.

محققان از روش‌های متعددی برای جداسازی و تجسم پروتئین‌ها در نورون‌ها و آستروسیت‌های درون جسم مخطط استفاده کردند. وقتی پروتئین‌های موجود در نورون‌ها و آستروسیت‌ها را مقایسه کردند، به‌طور غیرمنتظره‌ای دریافتند که هر دو حاوی پروتئین مرتبط با OCD به نام SAPAP3 هستند.

محققان یافته‌های خود را با وارد کردن پروتئین SAPAP3 به نورون‌ها و آستروسیت‌های موش‌هایی که از نظر ژنتیکی تغییر داده شده بودند و فاقد ژن سازنده پروتئین بودند، آزمایش کردند. آن‌ها دریافتند که این دو نوع سلول به روش‌های متفاوتی با یکدیگر تعامل می‌کنند، زمانی که اثرات پروتئین را بر اجبار و اضطراب، دو مورد از مشخصه‌های بارز OCD اندازه‌گیری کردند.

پس از تحویل پروتئین SAPAP3 به آستروسیت‌ها و نورون‌ها، موش‌ها دیگر اجباراً خود را اصلاح نمی‌کردند، و این نشان می‌دهد که هر دو نوع سلول می‌توانند اهداف معتبری برای درمان‌هایی با هدف مهار اجبار باشند. با این حال، تنها نورون‌های دارای پروتئین SAPAP3 با کاهش اضطراب در موش‌ها مرتبط بودند که نشان می‌دهد آستروسیت‌ها هدف خوبی برای درمان‌های اضطراب در OCD نیستند.

سوتو گفت که تحقیقات آینده عمیق‌تر به چگونگی تأثیر متقابل بین این سلول‌ها بر رفتار خواهند پرداخت.

سوتو گفت: این هر دو نوع سلول اصلی هستند، یکی بدون دیگری کار نمی کند. ما واقعاً می خواستیم بفهمیم که چگونه این فعل و انفعالات چند سلولی در این ناحیه مغز باعث ایجاد این رفتارهای پیچیده از جمله اجبار و اضطراب می شود.

خاخ با افزودن اینکه حتی برای درک چگونگی شکل گیری و نگهداری آستروسیت ها باید کار بیشتری انجام شود، گفت که یافته های غیرمنتظره این مطالعه جدید ارزش پیگیری سوالات پایه زیست شناسی برای کمک به شکل گیری ایده های جدید در مورد اساس بیماری ها را نشان می دهد.

این مطالعه از یک سوال اساسی شروع شد: چه پروتئین هایی این سلول پیچیده را تشکیل می دهند؟ او گفت: در ابتدا نمی توانستیم ارتباط بالقوه آن را با OCD پیش بینی کنیم.

منبع :medicalxpress.com

مترجم: کیانوش کرمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا