میرزا محمد خان غفاری ملقب به کمالالملک در سال ۱۲۲۷ ه.ش در کاشان به دنیا آمد و در خانوادهای اهل هنر پرورش یافت. عموی او صنیعالملک و برادر بزرگش ابوتراب از نقاشان معروف زمان خود بودند. کمالالملک پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی، از کاشان به تهران آمد و وارد مدرسه دارالفنون شد. در این مدرسه او نقاشی را زیر نظر مزین الدوله (نقاش معروف اروپا رفته)، آموخت و در مدت تحصیل در این مدرسه، توانست نبوغ خود را در زمینه نقاشی نشان دهد و نشان علمی را دریافت کند. در پایان سال سوم تحصیل در دارالفنون، ناصرالدین شاه در حین بازدید از مدرسه، یکی از تابلوهای او که صورت اعتضادالسلطنه، رئیس دارالفنون را به تصویر کشیده بود را دید. این نقاشی، مورد تشویق و تحسین ناصرالدین شاه قرار گرفت و دستور داد که در شمسالعماره اتاقی به کمالالملک بدهند تا با خیال آسوده در آنجا کار کند. در این دوره که چهار سال طول کشید از طرف ناصرالدین شاه لقب نقاش باشی به او داده شد.
در سال ۱۳۱۰ ه. ق. ناصرالدین شاه به علت استعداد بینظیرش به او لقب «کمالالملک» را داد و او در همین دوره تابلوی معروف تالار آیینه را کشید که از شاهکارهای هنر نقاشی و اولین تابلویی است که امضای «کمالالملک» در آن به چشم میخورد.
نقاشیهای کمالالملک در این دوره، یعنی تا زمان ترور ناصرالدین شاه، شامل پرترههایی از مردم، مناظر طبیعی، درباریان، شکار گاه و قسمتهای مختلف قصر سلطنتی بود.
او در این دوران یعنی در دوران اقامت در قصر ناصرالدینشاه بالغ بر ۱۷۰ اثر پدید آورد. آثار کمالالملک در این دوره بیانگر گرایش شدید او به نقاشی آبرنگ است. کمالالملک به حدی در کار خود موفق بود که توانست خودش، اصول پرسپکتیو را در آثارش به کار ببرد. همچنین مهارت او در استفاده ظریف و مناسب از قلمموی نقاشی بهعلاوه استفاده از رنگهای زنده آبرنگ باعث تمایز او از هنرمندان زمانهاش است.
کمالالملک در سال ۱۳۱۴ هـ. ق، پس از مرگ ناصرالدینشاه و در آغاز سلطنت مظفر الدین شاه با کسب اجازه از او برای ادامه تحصیلات در زمینه زبان فرانسه و مطالعه در امر نقاشی و همچنین دیدار از موزهها راهی کشورهای اروپایی شد. سفر به اروپا افق جدیدی در مقابل دیدگان کنجکاو و مشتاق او گشود و در اثر نشست و برخاست با هنرمندان اروپایی برای او فرصتی جهت یادگیری پیچ و خمهای تکنیکهای مختلف طراحی و ارتقا تکنیک نقاشیاش پدید آمد. او سه سال در ایتالیا و فرانسه و مدت کوتاهی هم در اتریش به سر برد، در این مدت از موزههای مهم شهرهای رم، فلورانس و پاریس دیدن کرد و از روی تابلوهای آنان کپی کرد و بیشتر به کارهای روبنس و رامبراند و تی سین توجه کرد. تعداد کپیهای وی از آثار این هنرمندان به دوازده تابلو میرسد. کمالالملک در اروپا، حدود سه سال اقامت کرد و به هنگام سفر دوم مظفرالدین شاه به اروپا، در موزه لوور پاریس به حضور او رسید و بنا به دستور و تأکید شاه به ایران بازگشت و مورد عنایت و توجه او واقع شد.
کمالالملک که به تقاضای مظفرالدین شاه بار دیگر کار نقاشی را در دربار شروع کرده بود، بهویژه به سبب جوّ مسموم و حسادت آمیز حاکم بر دربار و مشکلاتی که رجال دربار برای او ایجاد میکردند پس از حدود ۵ سال برای زیارت قبور ائمه اطهار در عتبات عالیات راهی عراق شد و در سال ۱۳۲۱ ق وارد کربلا شد. او در دیدار از عراق و شهرهای مقدس آن، ایدههای جدیدی برای خلق نقاشیهای خود پیدا کرد. گنبدهای طلایی، منارههای فیروزهای، مساجد، اماکن متبرکه و صف طویل زوار همگی به منابع الهام او تبدیل شدند. تابلوهای معروف «یهودیان فالگیر بغدادی»، «زرگر بغدادی و شاگردش» و «میدان کربلا» یادگار این سفر است.
پس از برقراری مشروطه، کمالالملک تلاش کرد که به آرزوی دیرینه خود – تأسیس مدرسه صنایع مستظرفه – جامه عمل پوشاند. او مدرسه صنایع مستظرفه را در سال ۱۲۹۸ ه.ش تأسیس کرد و در آن به تربیت شاگردان مشغول شد. او در این مدرسه فقط خود را به نقاشی محدود نکرد بلکه هنرهای دیگری مانند صنایع دستی، فرش بافی، طراحی موزاییک و کار با چوب را که در زمره هنرهای فراموش شده زمان خودش بود را مجدداً احیا کرد.
کمالالملک تا سال ۱۳۰۷ ه.ش. اداره این مدرسه را بر عهده داشت.
به دنبال وقوع کودتای ۱۲۹۹ کمالالملک حاضر نشد به رضاخان روی خوش نشان دهد و در این راستا حتی تقاضای رضاشاه جهت ترسیم تصویر محمدرضا ولیعهد وقت را رد کرد. این موضعگیری همگام با سعایتها و حسادتها و فرصت طلبیهایی که اطرافیان و برخی رجال نشان میدادند، موجبات سرخوردگی رضاخان را از او فراهم کرده و منجر به برخورد و بیعنایتی حکومت و دولت رضاخان با او شد، سپس وزارت معارف چنانکه دلخواه رضاشاه بود بودجه مدرسه صنایع مستظرفه را که تحت مدیریت کمالالملک اداره میشد، قطع کرد و مشکلات متعدد دیگری را پیش روی او قرار داد تا جایی که دیگر امکان اداره مدرسه از او سلب شد و بهناچار از خدمت در مدرسه نقاشی که سالیان طولانی برای توسعه و اعتلای آن زحمات طاقت فرسایی را متحمل شده بود، کناره گرفت و به فاصله کوتاهی شهر تهران را به مقصد مزرعهای در روستای حسین آباد از توابع شهر نیشابور ترک کرد و گوشه انزوا برگزید. این عزلت و انزوا دوازده سال طول کشید تا سرانجام، در روز یکشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۱۹ ه.ش در سن ۹۵ سالگی درگذشت و در باغ آرامگاه عطار نیشابوری به خاک سپرده شد.
کمالالملک در طول حیات خود شاگردان متعددی چون اسماعیل آشتیانی، ابوالحسن صدیقی، حسین خان شیخ، حسینعلی خان وزیری و صنیع السلطان را پرورش داد. او در خوشنویسی نیز دست داشت و خط شکسته را استادانه مینوشت. همچنین به شعر و موسیقی علاقهمند بود.
کمالالملک را باید نقاشی چیره دست به شمار آورد که در ساخت و پرداخت و رنگ آمیزی مهارتی بیبدیل داشت. نقاشی ایرانی پیش از او و حتی در سالیان اولیه زندگی او، کاملاً با سبکی که او پدید آورد متفاوت بود. کمالالملک برای نقاشی ایران که از نیمه دوم دوره صفوی به انحطاط گرائیده بود، اعتباری تازه فراهم آورد.
آثار کمالالملک را بالغ بر ۱۷۰ اثر ذکر کردهاند که از آن جمله میتوان به تصویر رنگ روغنی حوضخانه صاحبقرانیه، تصویر دو دختر گدا که از مدلهای اروپایی کپی شده، تصویر رنگ روغنی زرگر بغدادی، تصویر رنگ روغنی میدان کربلا، تصویر رنگ روغنی دهکده دماوند و تصویر دورنمای تهران اشاره کرد.
اعظم حسن تقی
No tags for this post.