غلامرضا امیری معاون آموزشی وپژوهشی یکی از مدارس نخبگان، درخصوص تغییر رویکرد آموزشی دانش آموزان نسبت به گذشته اظهار داشت: برطبق تحقیقات 97درصد از افراد از بازیهای کامپیوتری استفاده میکنند و تمایل بیشتری به این بازیها دارند.از آنجا که بازی خصیصه اولیه آدمی است طبیعتا این مسأله امری طبیعی است و جالب است بدانید که برپایه همین تحقیقات 42درصد از این آمار متعلق به سنین بالای 35 سال است.بازی اولین راه انتقال مفاهیم آموزشی است که از دوسالگی به کودک آموخته میشود.جذابیت بازیهای کامپیوتری به دلیل خلاء تعامل و وجود پاداش و هیجان بصری آن است از این روی باید سعی شود با رها کردن سیستم آموزشی سنتی وبکارگیری مفاهیم جدید نظیر بازی آموزش را به دانش آموزان انتقال دهیم الگویی که "اسکینر"در سال 2014 مطرح کرد.
نکته دیگر توجه به این امراست که در بازیهای کامپیوتری بازی گروهی واصطلاحا "تیم ورک"جذابیت زیادی برای افراد دارد اقدامی که در دنیای واقعی به واسطه آموزشهای غلط والقاء این تفکر که همیشه باید در هر کاری نفر اول بود از آن غافل شدهایم وجای دارد در آموزشهای جدید بیشتر به آن توجه کنیم.
در ادامه این همایش علی رضا ظفری، به بیان سیر تحول تاریخی تکنولوژی ونقش پایگاههای آموزشی در مواجهه با این تغییرات پرداخته وگفت: امروزه در قرن 21 به واسطه تغییرات خاص تفکر افراد باید تغییر کند.دو اتفاق در دوران معاصر رخ داده است اولین رخداد سرعت وشتاب تغییرات است که در حال افزایش است به نحوی که تا افراد بخواهند با تغییری خود را وفق دهند تغییر دیگر از راه میرسد ودومین اتفاق که به دنبال این رخداد شکل گرفته است کاهش آرامش افراد است؛ ما والدین و معلمان آموزشی با سرعت تغییرات غافل گیر شده واز آن جا ماندهایم واین امر آرامش را از ما گرفته است،رخدادی که "مک لوهان"آینده پژوه کانادایی از سالها پیش آن را پیشگویی کرد؛وی صحبت از دهکده جهانی کرد وپیش گویی کرد در آینده نزدیک حجم اطلاعات بشری چنان زندگی افراد را در برمیگیرد گویی که تمام جهان به مانند یک دهکده درآمده وتمام اطلاعات واتفاقات در ظرف مدت کوتاهی به سایر افراد منتقل میشود.در سال 1980 شبکه جهانی وب نیامده بود وبه راحتی میتوان متوجه شد که پیش بینی آینده پژوه با چه سرعتی به وقوع پیوست به طوری که به واسطه وب امروز تمامی افراد جهان با یکدیگر در ارتباط هستند.
وی افزود:در سال 1980 "آلوین تافلر" نویسنده وآینده پژوه آمریکایی کتاب موج سوم را نوشت.در این کتاب گفته میشود افراد بشری سه موج را در ادوار تاریخ پشت سر خواهند گذاشت .موج اول انقلاب کشاورزی،موج دوم انقلاب صنعتی وموج سوم که در حال حاضر در این موج قرار داریم انقلاب دیجیتالی است که دستاوردهای جدید ونو در بردارد وبه واسطه این تغییرات زندگی بشر دچار تنش شده است وحال باید آموخت در این دنیای پرتنش چگونه میتوان فرزند مطلوب تربیت کرد.اگرچه تافلر از وقوع این تنش خبر داد لیکن برپایه آینده پژوهی خود نوید آینده دموکرات تر وانسانی تری داد .
اساس آموزش وپرورش باید آموزش نخبگان باشد.اما در ابتدا باید به آموزش علمی گسترده که تمامی آحاد دانش آموزی را شامل شود پرداخت ودر گام بعدی آموزش نخبگان را در دستور کار قرار داد؛
در عصر ارتباطات فرزندان اوقات فراغت بیشتری دارند و با آگاهی از سخت افزار ونرم افزار از والدین جلوتر افتادهاند.تعبیر مک لوهان این بود که در آینده به واسطه تغییرات والدین برای فرزندان غریبه وغریبههای بیرون از خانواده برای آنها آشنا میشوند ودر حال حاضر مشخص است که این موضوع صحت یافته است وارتباطات به وسیله فضای مجازی از درون خانواده فراتر رفته است.
ظفری ضمن اشاره به این موضوع که در مواجهه با تغییرات دنیای نوین افراد به چهار دسته تقسیم میشوند،عنوان کرد: دسته نخست افراد محافظه کار هستند که سعی دارند وضعیت موجود را با چنگ ودندان حفظ کنند ودر واقع نوگریز هستندومعتقد هستند باید جلوی ورود عناصر نو را گرفت تا آرامش برهم نریزد.دسته دوم نوستیز هستند ونه تنها جلوی ورود این عناصر نو را میگیرند بلکه با آن مقابله میکنند تا فرهنگ وایمان را حفظ کنند؛این افراد بنیادگرای نوستیز هستند مانند گروه تروریستی داعش.دسته سوم افرادی هستند که در برابر امور نو منفعل وتسلیم هستند کسانی که تقلید را به راحتی میپذیرند ودر نهایت دسته اخر افرادی هستند که نه نوستیز ونه نوگریز ونه مقلد هستند بلکه اندیشه خاص دارند.این افراد نوشناس هستند ومعتقد هستند میتوان پیوندی بین امور نو وکهنه ایجاد کرد این افراد اهل تلفیق سه فرهنگ دینی،ایرانی وغربی در کشور هستند.
وی در خصوص راهکار مواجهه با تغییرات دنیای نو درارائه مفاهیم آموزشی به کودکان ونوجوانان عنوان کرد: در ابتدا باید دید که آیا میتوان با نوستیزی ومحافظه کاری جلوی تغییرات موج سوم را گرفت؟به واقع روشن است که این کار شدنی نیست وتوصیه وپیشنهاد اصولی این است که در گروه چهارم قرار گرفته وبه شناسایی این موج وعناصر آن بپردازیم.والدین امروز باید بدانند که بچهها به دنبال حقوق خود هستند تا تکلیف.امروزه ما با درگیری بی معنایی در دنیا روبرو هستیم وبه نوعی با درگیر سکولاریسم در عرصه سیاست،دین واخلاقیات مواجهایم وبه زودی با زوال سکولاریسم فلسفی همراه خواهیم شد به این معنی که دنیا معنی قدیم خود را ندارد.
در گذشته والدین ونهادهای آموزشی از کودکان تکلیف میخواستند وامروز کودکان به دنبال حق وتکلیف از آنها هستند از این رو والدین باید دانش وآگاهی خود را بالا ببرند وتفاسیر جدیدی از دین،اخلاق وارتباطات داشته باشند.در وهله بعد مهارت گفتگوی دو جانبه با کودکان را فرا گیرند واز مهارتها ودانش جدید آگاه باشند.
ظفری تصریح کرد:هر والد و مسئول آموزشی باید مهارتهای 8 گانه را در مواجهه با کودک آموخته باشد ، این مهارتها عبارتند از:خودآگاهی،دانش ومدیریت فشارهای روانی،مهارت تصمیم گیری،مهارت گفتگوی صحیح با کودک،همدلی وهم زبانی وافزایش دانش در مسائل جنسی ومدیریت مهارمیل جنسی ،مهارت اخلاق شهروندی که از لازمه های زندگی در دنیای کنونی ماست.
وی در خصوص ضعف استفاده از مقوله پژوهش در دستاوردهای کلان وکم رنگ بودن این مقوله در سیستم آموزشی پایه عنوان کرد:دلیل این امر عدم تعریف مقوله آموزش به طور علمی آن است زیرا در کنار آموزش بحث پژوهش وپرورش وجود دارد وهمه این مفاهیم باید یکی شود.آموزش قرن 21 اساسا در آمیختگی با پژوهش مطرح میشود.در آموزش قدیم ما معلم محوری داشتهایم ودانش آموزش تنها یکطرفه آموزش میبیند ودر زمان امتحان هم پاسخگوی مفاهیمی است که آموزش دیده است ولی در آموزش امروزی دانش آموز محوریت دارد ومحوریت دانش آموز هم با امر پژوهش مرتبط است و پژوهش درون مدرسهای گام نخست دستیابی به نهادینه شدن امر پژوهش در کشور است.
وی در انتها در خصوص دستیابی وپرورش هرچه بیشتر نخبگان علمی از کانون مدارس بیان کرد:اساس آموزش وپرورش باید آموزش نخبگان باشد.اما در ابتدا باید به آموزش علمی گسترده که تمامی آحاد دانش آموزی را شامل شود پرداخت ودر گام بعدی آموزش نخبگان را در دستور کار قرار داد؛ زیرا نخبگان دیرتر از سایرین اغناء میشوند و لذا نیاز به آموزش وپرورش مضاعفی برای پرورش نخبگان وجود دارد.
گزارش:اعظم صفایی
No tags for this post.