حیات وحش در قاب نقاشی لارس جانسون
کتب مختلف و نقاشیهای زنده این هنرمند و محقق برجسته بالاخص در عرصه شناخت پرندگان، در نوع خود کم نظیر توصیف شده است. دکتر درک اسکات فارغ التحصیل رشته پرنده شناسی دانشگاه آکسفورد و یکی از پایه گذاران پرندهشناسی علمی در ایران با بیش از ۴۰ سال سابقه تحقیقاتی، آثار لارس جانسون را در رده منابع ارزشمند و قابل اتکا خصوصاً برای علاقمندان و طرفداران به پرنده نگری معرفی میکند. تصاویر و نقاشیهای جانسون حتی در نزد مردم عادی نیز طرفداران بسیاری دارد. لارس جانسون با برگزاری نمایشگاه های متعدد در سرتاسر جهان تلاش دارد تا ضرورت توجه جهانی به طبیعت و جانداران را در اذهان مردم بیش از پیش تقویت نماید. این همه در حالی است که علی رغم فون جانوری کم نظیر کشور ما هنوز این بخش از هنر و اهمیت آن خصوصاً از بعد معرفی گونه های شاخص و کم نظیر، آنطور که باید و شاید در میان مردم جا نیفتاده و متاسفانه هنرمندان خوش ذوق ایرانی چندان که باید بدان توجه نداشته اند. شرایط کنونی حیات وحش نهتنها در ایران بلکه در کل جهان به حق تاکیدی بر ضرورت توجه بیشتر به چنین مواردی است چرا که حفاظت از محیط زیست بعنوان یک میراث ملی و جهانی، اراده همگانی را طلب میکند. خبرگزاری سیناپرس در خلال مصاحبه اختصاصی با این هنرمند برجسته تلاش دارد تا هنرمندان و علاقمندان محیطزیست کشور را ترغیب نماید تا به نوع خود و با بهره گیری از استعدادهایشان گامی در راستای حفاظت و شناخت طبیعت منحصربفرد کشورمان بردارند. آنچه در ذیل میخوانید ، متن کامل مصاحبه اختصاصی ایشان با سیناپرس است:
چه انگیزه ای باعث شد که شما از حیوانات و مناظر طبیعی نقاشی کنید؟
من نقاشی پرندگان را از حدود سن ۴ سالگی آغاز کردم و طبیعتاً خاطره روشنی از آن دوران ندارم اما تا جایی که به یاد می آورم یکی از همسایگان ما در آن زمان بشدت من را تشویق کرد و از من خواست که تا میتوانم دقیقتر به پرندگان و حیات وحش نگاه کنم. پس از آن تابستانهایی را به خاطر دارم که با عشق در جزیره گوتلند (بزرگترین جزیره در کشور سوئد واقع در دریای بالتیک) منتظر مشاهده پرندگان میشدم و با حضور آنها سحر تسکین بخش نقاشی نیز آغاز میشد.
چرا تمرکز عمده شما در نقاشی بر روی پرندگان است؟
پرندگان از همان اوان کودکی سوژه مورد علاقه من بودند، در واقع پرنده ها بیشتر از هر گروه دیگری از حیوانات یا هر سوژه دیگر من را به نقاشی تشویق کردند. از دیدگاه من پرندگان یک جزء جدایی ناپذیر از طبیعت و مناظر طبیعی هستند. پرندگان میتوانند زیستگاه خود را به بهترین شکل ممکن معرفی کنند. شما با مشاهده پرندگان تلفیقی از رنگ و شرایط حاکم بر محیط را درک میکنید به عنوان مثال پرندگان درختزارهای شمال اروپا داستانهایی متفاوت از پرندگان دریاهای آزاد یا حتی بیابانها روایت میکنند و این جذابترین بخش ماجراست. پرندگان همیشه و از گذشته های دور در زندگی ابناء بشر و فرهنگهای مختلف حضور داشته اند، آنها زمانی پیغام رسان و زمانی نیز متاسفانه مایه تفریح بشر بوده اند. حتی هنوز هم بسیاری از ما زمانی که به پرندگان نگاه میکنیم، آنها را حامل پیامی برای خود میدانیم. شاید بهتر است که اینطور بیان کنم که من هنوز در پس چشمان پرنفوذ پرندگان دنبال چیزی میگردم، آنچه که شاید بتواند دریچه ذهن من را به دنیایی تازه باز کند.
چه تفاوتهای عمده ای میان یک نقاشی معمولی با تصاویری که برای شناسایی پرندگان در کتابهای راهنمای میدانی درج میشود، وجود دارد؟ شما در کل چقدر زمان را صرف نقاشیهایی از این دست میکنید؟
پیش از همه لازم است که این نکته را یادآوری کنم که نگاره های کتاب های راهنما و نقاشی از حیات وحش را دو شاخه متفاوت یک درخت میدانم. هر دو آنها اکنون دیگری جزئی از من و نقاشیهایم شدهاند. یک نگاره کتاب راهنمای میدانی با وجود اینکه اهداف دقیق و مشخصی دارد اما منظور غایی از طراحی آن فراهم ساختن امکان شناسایی یک پرنده است و اینجاست که محدودیتهای سختگیرانه تری در طراحی آن اعمال میشود. اما نقاشیهای آزاد که من عادت دارم آنها را در فضای باز و در حین مشاهده پرندگان با اسپاتینگاسکوپ (تلسکوپ یا دوربین) طراحی کنم، اغلب با هدف ثبت یک رفتار خاص و تاثیرگذار از پرنده کشیده میشوند. این نوع طراحیها معمولاً اجازه فاکتور گرفتن از برخی جزئیات خاص و یا استفاده موثرتر از سایه روشنها را میسر میسازند. اما با این وجود من همیشه خواهان آن هستم که در نقاشیهای خود چه در طراحیهای آزاد و چه در نگاره های کتابهای راهنما آنچه که اصطلاحاً بدان «شخصیت یا موجودیت اثر» گفته میشود، حفظ شود. احساس بودن در یک محل خاص و تجربه مشاهده پرندگان در فضای آزاد و محیطزیست طبیعی شان دقیقاً همان چیزی است که قصد دارم بعنوان لحظهای خاص و ماندگار ثبت شود. این روزها نگارهها و تصاویر مختص شناسایی میدانی کمتر سوژه کاری من هستند و بیشتر بر آثار هنری خود متمرکز شده ام. وقتی شما بعنوان نقاش درصدد ثبت نگاره های شناسایی برای کتابهای علمی هستید، بالطبع باید تحقیق بیشتری هم انجام دهید و اینجاست که در بکار بردن رنگها و ثبت تصاویر بایستی بسیار دقیق عمل کنید و این مساله طبیعتاً زمان بیشتری را طلب میکند. من شخصاً تصاویر آبرنگ را آنهم در فضای آزاد سریعتر طراحی میکنم و ممکن است که یک نقاشی کوچک را حتی در ظرف یک تا دو ساعت تمام کنم.
آیا نقاشی از گونه های مختلف پرندگان با یکدیگر فرق دارد؟ به عنوان مثال کدامیک برای شما سخت تر است : نقاشی یک گنجشک یا طراحی یک عقاب؟
اینها طبیعتاً با یکدیگر فرق دارند. یک تفاوت ملموس آنها به این برمیگردد که شما بعنوان نقاش تا چه اندازه با ویژگیهای یک خانواده یا راسته خاص آشنایی داشته باشید. من زمانیکه به مناطق حاره سفر میکنم و جنس کاملاً جدیدی را مشاهده میکنم، اغلب زمان بیشتری را صرف نقاشی میکنم و این تفاوت در مقایسه با پرندگانی که خصوصیات ظاهری و پز آنها را میدانم، کاملاً محسوس است. یک مشکل اساسی در نقاشی همیشه پای پرندگان است یعنی درست همانند زمانیکه شما نقاشی و پیکره یک انسان را طراحی میکنید و در آنجا وزن و پز مدل موردنظر مهم است، در نقاشی حیات وحش نیز مهمترین قسمت نقاشی از پاها شروع میشود.
در تمامی تصاویر و طراحیهای شما پرندگان در پز یا حالتهای متفاوت نمایش داده میشوند. لطفاً کمی بیشتر درباره راز و رمزهای اینکار و تفاوت در به تصویر کشیدن خصوصیات متفاوت توضیح دهید.
همیشه برای من بعنوان نقاش مهم است که حرفی تازه درباره پرندگان برای گفتن داشته باشم و این دقیقاً چیزی است که در زندگی خودم آن را تجربه کردهام. برای من همیشه پرندگان منحصربفرد بوده و هستند، درست است که آنها ممکن است معرف یک گونه خاص باشند اما من همیشه تمام تلاش خودم را میکنم تا به آنها یک موجودیت فردی خاص بدهم. این موجودیت نیز میتواند نشات گرفته از یک حالت و وضعیت کاملاً متفاوت اعم از زاویه قرارگیری سر یا حتی جزئیات کوچکی باشد که میتواند هر پرنده را در نگاه از گونه های مشابه متمایز کند. برای من نحوه بیان و ثبت حالت صورت بسیار مهم است. در نتیجه اساساً وقتی یک پرنده را نقاشی میکنم که خودم آن را دیده باشم، تحت این شرایط است که در حین نقاشی پرنده نیز احساس راحتی خیال میکنم. در واقع وقتی شخصاً پرندهای را میبینم و تجربه خاص خودم را دارم، میتوانم داستان خود را نیز روایت کنم. بعنوان یک پرنده نگر و نقاش میدانم که برخی از گونه های خاص در حالتهای خاص جذابیت بیشتری دارند یعنی زوایای خاص یا نور میتواند باعث شود که برخی از گونه ها در عمل خصوصیات منحصربفردشان را بهتر نشان دهند. این مساله نیز میتواند برای هر گونه یا حتی در مورد پرهای تزئینی مختلف متفاوت باشد.
چه مدت زمان پشتوانه چاپ کتاب مطرح شما یعنی «پرندگان اروپا ، شمال آفریقا و خاورمیانه» که در حال حاضر یکی از بهترین منابع و مرجعهای پرنده نگری است، بوده؟
من کار بر روی این کتاب را از سال ۱۹۷۴م. (۱۳۵۳ ه.ش.) و با هدف تهیه ۵ راهنمای میدانی از ۵ زیستگاه متفاوت آغاز کردم. این مجموعه در فاصله سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۱ (۱۳۵۷ لغایت ۱۳۶۰ ه.ش.) در انگلستان چاپ شد. بعدها یعنی در خلال سالهای ۱۹۸۵ لغایت ۱۹۹۱ (۱۳۶۴ الی ۱۳۷۰ ه.ش.) بازنگری بر روی این مجموعه را آغاز کردم و بر آن شدم تا کل مجموعه را در یک نسخه گردآوری نمایم. فکر میکنم کل این پروسه برای من حدود ۱۰ سال طول کشید.
چرا باور دارید که پرنده نگری در هر شکل و به هر صورت فعالیتی مثبت است؟
پرنده نگری فعالیتی است که شما میتوانید در هر جایی یا در هر زمانی که باشید، انجام دهید. پرندگان نه تنها در شهرهای شلوغ و پر ازدحام بلکه حتی در مناطق دورافتاده قطب شمال و جنوب نیز حضور دارند. من باور دارم که مختصر دانشی از دنیای پرندگان، حشرات و گیاهان میتواند درک ما را از محیط اطراف ارتقاء بخشد. به عنوان مثال وضعیت محیط و منظر در گذر زمان از جمله مواردی است که میتوان از روی مشاهده تغییرات گیاهان و جانوران تا حدی بدان پی برد. در عین حال پرنده نگری فعالیتی است که هر کس با هر سطح از آگاهی میتواند حداکثر لذت را از آن ببرد.
چرا پرندگان خاورمیانه را بعنوان یکی از منابع الهامبخش خود در نقاشیهایتان معرفی کرده اید؟
من همیشه رنگهایی را که در کشورهای با اقلیم گرم وخشک بالاخص در بیابانها و استپها به چشم میخورد؛ ستودهام. در سن ۱۸ سالگی موقعیت سفر به شمال آفریقا و مشاهده بیابانهای کم نظیر خاورمیانه را داشتم. در آن زمان حقیقتاً از رنگ بندی منحصربفرد پیش روی خود متاثر شده و الهام گرفتم. بازتاب نور از صخره ها و شنها و همچنین مشاهده انواع علفها و درختان مقاوم در برابر خشکی به شدت من را تحتتاثیر قرار داد. در آن زمان به عنوان یک پرنده نگر جوان آرزوی سفر به افغانستان را نیز داشتم اما در خلال سالهای بعد تنها امکان سفر به کشورهای ترکیه، قزاقستان و البته چندین بار هم عمان برایم فراهم شد.
به یادماندنی ترین خاطره شما از سفر به خاورمیانه چیست؟
پاسخگویی به این سوال کمی سخت است اما فکر میکنم تجربه مشاهده هما و کبک دری آنهم پس از یک کوهنوردی جانانه در قلب کوهستانهای ترکیه و در دهه ۷۰ میلادی (۱۹۷۸ م.– ۱۳۵۷ ه.ش.) از جمله منحصربفردترین تجارب من بوده باشد. البته میدانم که این دو گونه منحصربفرد در کشور شما نیز پراکنش دارند و امیدوارم روزی امکان دیدن و به تصویر کشیدن آنها را در ایران داشته باشم.
مسافرت به کشور کم نظیر ایران و بازدید از طبیعت منحصربفرد آن به راستی من را به شوق می آورد. امیدوارم در آینده نزدیک فرصت آن را داشته باشم که مدتی را در ایران سپری کنم.
شاخص ترین دستاورد خود بعنوان یک محقق و نقاش را از خاورمیانه چه میدانید؟
از آنجایی که من علاقه وافری به گونه موسوم به کاکایی سیبریایی و سایر کاکایی های سرسفید بزرگ داشته و دارم، لذا مجبور شدم که برای همین منظور چندین سفر به بحرین و عمان داشته باشم تا از این طریق بتوانم پرندگانی را که برای زمستان گذرانی به این منطقه میآمدند، زیرنظر بگیرم. تحقیقات گسترده من در این منطقه در نهایت سبب شد که نخستین کسی باشم که بتوانم زیرگونه های مختلف کاکایی هایی را که در خلیجفارس زمستان گذرانی میکردند، شناسایی کنم.
نقاشیهای کم نظیر شما میتواند درهای تازهای را بر روی دوستداران حیات وحش در ایران باز کند، آیا علاقه ندارید که سمت و سوی مطالعات خود را اکنون به سمت پرندگان ایران برگردانید؟
مسافرت به کشور کم نظیر شما و بازدید از طبیعت منحصربفرد آن به راستی من را به شوق می آورد. امیدوارم در آینده نزدیک فرصت آن را داشته باشم که مدتی را در ایران سپری کنم.
بعنوان یک هنرمند و طبیعت دوست چه پیغامی برای دوستداران هنر و حرفه خود دارید؟
اول از همه امیدوارم که کودکان و جوانترها عشق به طبیعت و مسئولیت خطیر حفاظت از حیاتوحش را در مدارس یاد بگیرند. کودکان با نقاشی پرندگان، حیوانات و گیاهان نه تنها عشق به طبیعت بلکه علم را میآموزند. از این طریق است که میتوان آنها را درباره وضعیت فون و فلور محلی (جانوران و گیاهان یک محدوده) آگاه کرد. اگر کسی بخواهد که در نقاشی پرندگان استاد شود یا حتی بخواهد نقاشی از حیاتوحش را به صورت حرفه ای دنبال کند، بهترین راه این است که از سنین کودکی تمرینات مستمر انجام دهد. همه ما باید بیاموزیم که به چشمان خود اعتماد کنیم، تمام نقاشان حرفه ای و موفق حیات وحش زمان زیادی را در طبیعت میگذرانند و رفتار، عادات و تغییرات فصلی موجودات زنده را از نزدیک نظاره میکنند. توجه به کار اساتید پیشین نیز یک فاکتور کلیدی برای الهام گرفتن و آموختن تکنیکهای مختلف است. من تصور میکنم که یک فرد برای آنکه بتواند در نقاشی طبیعت و حیات وحش موفق باشد، نه تنها باید به اینکار علاقه داشته باشد بلکه حتی باید لزوم اهمیت اینکار را درک کند. به واقع هنر حاصل اشتیاق فوق العاده هنرمند برای بیان آن چیزی است که تجربه کرده. زیربنای هنر برقراری ارتباط با مخاطب است لذا بسیار مهم است که هنرمند بتواند چیزی خاص را به مخاطبان خود بگوید و این رمز موفقیت است. نکته ای که دوست دارم بعنوان یک نقاش صادقانه بگویم، این است که تنها یک حرف و پیغام خاص است که باعث میشود تا مخاطبان به حرف هنرمند گوش دهند. ایران میراث کهن و طبیعتی خیرهکننده دارد. من میدانم زمانیکه صحبت از پرندگان این منطقه و رابطه آنها با انسان به میان میآید، اشعار و نقاشیهای بینظیری در این کشور یافت میشود که میتوان هر یک از آنها را الگویی کمنظیر توصیف کرد. خارقالعاده است اگر نسلهای آینده این کشور نیز بتوانند سنت پیشینیان خود را ادامه داده و در این عرصه جدید یعنی معرفی حیات وحش کشور خود بار دیگر شکوفا شوند. من از وضعیت کنونی نقاشان حرفه ای حیاتوحش در ایران اطلاع چندانی ندارم اما میدانم که در زمان قرون وسطی و حتی تا قرن ۱۷ میلادی نقاشیهای ابتدایی بینظیری از پرندگان در کشور شما کشیده شده. همین مساله ثابت میکند که پرندگان همیشه در قلب ایرانیان جای داشته اند اکنون نیز امیدوارم که هنرمندان این کشور بتوانند با جستجوی رازهای مخفی طبیعت کشور خود، پیامها و حرفهای تازهای را نه تنها در دنیای هنر بلکه در دنیای علم مطرح سازند.
گفتگو: فرناز حیدری
No tags for this post.