روزی روزگاری آرامگاه حافظ برای ما که جوانی خود را در شیراز سپری کردیم محل آرامش لحظات تحویل سال بود! جمعی خودمانی با دوستان جان، کلونیهای کوچک دوستانه در موقع تحویل سال را میشد بر سر تربت این پیر خرابات دید، جمع و جشن های کوچک بدون حضور دوربینهای پر سروصدا! اما باصفا و رندانه.
چند سالی است که به ابتکار برخی مسئولین این خلوت رندانه محل مانور مدیران برای تحویل سال شده، و چه خلاقیت بی تفکری! دوستان نمیدانند برای کارخلاقانه باید کمی فکر کرد، جوانب امر سنجید، سود و زیانها کنار هم تراز کرد، آورده و برداشت را اندازه گرفت، ارزش افزوده را مزنه زد و…. بعد خلاقیت به خرج داد! همه اینها پیشکش! دست کم از تجربه شکستهای دوسال قبل استفاده کنید و در تصمیم خود تجدید نظر نمایید!
ورود همزمان چندین هزار نفر بدون سنجش ظرفیت سایت تاریخی حافظیه، برگزاری مراسم آتش بازی و انفجارهای ناشی از آن، احتمال حریق ناشی از آتش بازی، احتمال آسیب به بنای فرسوده تاریخی بر اثر حضور جمعیت زیاد، تخریب فضای سبز داخلی سایت، تخریب تاسیسات بر اثر ازدحام جمعیت، احتمال خطر برق گرفتگی بر اثر تخریب تاسیسات نوری برای حاضرین و… آیا واقعا پیش بینی این احتمالات برای نهادهای درگیر برگزاری این برنامه، کار سختی بود و است؟ آیا واقعا نمیشد این مراسم در جایی دیگر با ظرفیتهای بالاتر و بسیار بالاتر برگزار شود که هم شان آرامگاه حافظیه حفظ شود، هم هم میهنان و عید نوروز!؟
کمتر از ۵۰ متر فاصله ورزشگاه حافظیه با آرامگاه حافظ است! ورزشگاهی که زمین چمن طبیعی آن ۲۵۰۰۰ هزار نفر گنجایش و با خود زمین بیش از ۶۰هزار نفر میتواند با دربهای ورودی و خروجی فراوان پذیرا باشد، زمین چمن مصنوعی آن حدود ۷۰۰۰ هزار نفر را میتواند میزبانی کند!
بر سرِ تربتِ ما چون گذری همّت خواه
که زیارتگَهِ رِندانِ جهان خواهد بود
علی هاشمی
مدیر موسسه فرهنگی هنری مکتب شیراز
دبیر اسبق انجمن میراث فرهنگی فرپاد
رییس حزب اتحاد ملت ایران اسلامی حوزه شیراز
انتهای پیام
گزارش: فتانه حق پرست