پس از آن، مطالعات گسترده اپیدمیولوژیک روی این بیماری در شمال آتلانتیک و قطب شمال انجام شد و علت آن هم تاثیرگذاری سلامت فوکها به عنوان شکارچی راس هرم غذایی بر کل اکوسیستم بود.
تاکنون شواهد متعددی از احتمال ابتلای اعضای این راسته به ویروسهای مشابه در شمال اقیانوس آرام و نواحی غربی قطب شمال یافت شده است. نگرانی نسبت به احتمال ابتلای گونههای در معرض خطر در این مورد در سطح جهانی زیاد است، زیرا شیوع ناخواسته چنین بیماریهایی نهتنها کل جمعیت یک گونه ارزشمند را آسیبپذیرتر میکند بلکه در عین حال نشان میدهد،کل اکوسیستم از نظر زیستی در وضعیتی متعادل قرار ندارد و این عدم تعادل، از آن دست مواردی است که انسان را هم متاثر میسازد. اهمیت مطالعه روی وضع زیستی فوک خزری و میزان آسیبپذیریاش نسبت به ویروس دیستمپر فوکها به دلیل آنکه جزو شکارچیان راس هرم غذایی دریای خزر است، اولویت نهتنها زیستمحیطی که اهمیت بهداشتی و اقتصادی دارد اما تاکنون تحقیقات آن طور که باید و شاید در دریای خزر انجام نشده تا بتوان با قطعیت از این مساله صحبت کرد. امروز در تقویم مناسبتهای زیستمحیطی، روز دریای خزر نام گرفته و به همین مناسبت به حال و روز فوکهای خزری و تحقیقات دانشمندان درباره آنها میپردازیم.
بیماری ای که هنوز اطلاعات کافی از آن در دست نیست
اپیدمیولوژی، علمی است که از طریق آن امراض مسری را شناسایی میکنند و مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند. ویروس دیستمپر فوکها، گونهای کاملا متمایز از جنس موربیلیویروسهاست که تاکنون در حدفاصلهای زمانی شیوع، تغییر چندان محسوسی نداشته است. انسان، سگسانان، گربهسانان، احشام و اعضای راسته نهنگها از جمله میزبانان طبیعی موربیلیویروسها هستند. از آنجا که دیستمپر فوکها به طور مشخص راسته فوکها و شیرهای دریایی را که جزو پستانداران آبزی هستند، تحتتاثیر قرار میدهد و اعضای این راسته نیز جزو شکارچیان راس هرم غذایی هستند و سلامت آنها معرف سلامت کل اکوسیستم است، تاکنون تحقیقات گستردهای روی این بیماری در مناطق مختلف جهان انجام شده است.نحوه آلوده شدن فوکها و انتقال ویروس به آنها به این شکل است که فوک ابتدا توسط سگسانان (گرگ، روباه، شغال و سگ) آلوده به این ویروس، گاز گرفته میشود و پس از آن ویروس از طریق مدفوع آلوده خود فوکها در میان سایر اعضای جمعیت شایع میشود یا حتی به مناطق سردسیر برده میشود و تا مدتها زنده میماند و در زمان مناسب عامل شیوع بیماری می شود.
تحقیقات روی فوکها در ایران
مرکز درمانی، بازپروری و تحقیقاتی فوک خزری، مسنولیت پروژههای امداد و نجات و آموزش جوامع محلی را برعهده دارد. تاکنون بخش اعظم فوکهای زنده و حتی بیجانی که به این مجموعه وارد شدهاند، مورد نمونهبرداری و بررسی قرار گرفتهاند. نمونهبرداری از فوکها به چند دلیل انجام میشود: 1) مطالعات سمشناسی 2) بررسی بیماریهای میکروبی و ویروسی مانند دیستمپر 3) شناخت نوع آلودگی و…
به گفته دکتر شیرازی هدف از انجام چنین مطالعاتی، مشابه بحث پدافند غیرعامل است؛ شناسایی عامل آلودگی و تاثیرگذار قبل از بروز بحران ضروری است. وی در ادامه میافزاید: در بحث آلودگیها و بیماریها، به طور خاص میبایست تاثیر بر فوکها را جدیتر گرفت زیرا این نتیجه را میتوان به سایر زیرمجموعهها و مصرفکنندگان دریای خزر نیز تعمیم داد. درست است که این اثرات سوء دیرتر روی انسانها اثرش را نشان میدهد، اما دور از انتظار نیست. دو کشور روسیه و قزاقستان اکنون نقش موثری در شکار فوکها دارند و این مساله حفاظت از فوکها را با چالشهای جدی مواجه کرده است. لذا مرکز درمانی، بازپروری و تحقیقاتی فوک خزری ایران، تلاشهایی را در راستای همکاریهای تحقیقاتی و حفاظتی در این دو کشور دنبال کرده است.
آکادمی علوم روسیه نهاد معتبر علمی و تحقیقاتی است که بتازگی روی مسائل زیستمحیطی جدیتر متمرکز شده است. خوشبختانه مرکز درمانی، بازپروری و تحقیقاتی فوک خزری توانسته نظر موافق این مجموعه را برای انجام تحقیقات مشارکتی بیشتر روی فوکهای دریای خزر جلب کند. پژوهشکده علوم زیستی دانشگاه شهید بهشتی ازجمله مراکز تحقیقاتی کشور ما بوده که در تحقق این امر، نقش بسزایی ایفا کردهاند و امید میرود با درگیر شدن مستقیم تیم تحقیقاتی روسیه قدمهای مثبت بیشتری برداشته شود.
چند فوک دیگر در دریای خزر باقیمانده؟
برآورد جمعیت گونههای در معرض خطر از مهم ترین مسائل در راستای ارائه طرحهای حفاظتی موفق است. دکتر شیرازی میگوید: حدود یک سال و نیم پیش، جلسهای میان محققانی که در دریای خزر روی فوکها کار میکنند، تشکیل شد که در آن جلسه به جمعبندی رقم 70 هزار رسیدیم. این در حالی است که تعداد فوکهای خزر را در سال 2008 حدود 100 هزار و در شروع قرن 20 بالغ بر یک میلیون تخمین زدهاند. درست است که پروژه تحقیقاتی مشترک با روسیه قرار است صرفا روی این گونه متمرکز نباشد و اطلاعات حاصل از آن حتی در بخش انسانی نیز کاربرد داشته باشد، اما مساله اینجاست که در وهله نخست باید اطلاعات جامعی از خود این گونه به دست آورد تا در مرحله بعد بتوان آنها را به انسانها نیز تعمیم داد.
وی میافزاید: مهمترین دستاورد تحقیقاتی ما در سالهای اخیر ـ که البته آن هم به دلیل نزدیکی و مراقبت از افراد آسیبدیده به دست آمده ـ این است که توانستیم یکسری نمونههای خوب ژنتیک از فوکها داشته باشیم که این دادهها قطعا میتوانند نقش موثری در مطالعات آتی ما داشته باشند. ما تاکنون شاهد یکسری تفاوتهای شاخص آناتومیک هم بودیم که این ظن را تقویت کردهاند که احتمالا ما در خزر با تنها یک گونه طرف نیستیم و احتمالا بحث زیرگونهها هم میتواند مصداق داشته باشد. البته هنوز این مساله صد درصد ثابت نشده و برای انجام آن نیازمند نمونههای بیشتر از افراد بیشتر جمعیتهای خزر هستیم که خود این مساله هم نشان میدهد چرا بحث تحقیقات مشارکتی در خزر جزو اولویتهاست.
متهم ردیف اول: آلودگی دریای خزر
دکتر امیر صیاد شیرازی، مسئول مرکز درمانی ـ بازپروری و تحقیقاتی فوک خزری در مصاحبه اختصاصی با جامجم به این نکته اشاره میکند که در حال حاضر، مساله ابتلای فوکها به این بیماری در منطقه خزر نیازمند مطالعات جامعتر است، اما واقعیت غیرقابل انکار، نقش تاثیرگذار آلودگی دریای خزر است. وی میگوید: تا همین چند سال پیش، بحث تاثیرپذیری سیستم ایمنی فوکها صرفا یک احتمال بود اما امروز ثابت شده سیستم ایمنی فوکها به آنی تحتتاثیر آلودگیهای دریای خزر قرار میگیرد.
اگر فوکها را معیار یا شاخص سلامت در نظر بگیریم، مشخص میشود که چرا مساله آلودگی دریای خزر تا به این اندازه جدی و مستلزم توجه بیشتر است. این نکته اثبات شده که افزایش آلودگی دریای خزر منجر به کاهش مقاومت موجودات آبزی و در نتیجه آسیبپذیری بیشتر آنها نسبت به بیماریهای عفونی شده و این یعنی بیماریای که سالهای قبل میتوانست تلفات کمتری از خود به جا بگذارد، اکنون به دلیل کاهش مقاومت سیستم ایمنی، به آسانی طیف وسیعی از جمعیت یک گونه ارزشمند را متاثر میسازد. به گفته دکتر شیرازی مساله اینجاست که آنفلوآنزا، دیستمپر و بیماریهایی از این دست، از جمله مواردی بودند که سالهای گذشته تا این اندازه خطرساز نبودند در حالی که اکنون توانایی اثرگذاری بر تعداد خیلی بیشتری از جمعیتی شکننده را دارند.
در این میان، انگشت اتهام بیشتر متوجه سموم کشاورزی و بهطور خاص، سموم ارگانوکلره و فسفره مانند د.د.ت. است. لازم به ذکر است که مصرف این سموم سالهاست در دنیا منسوخ شده اما متاسفانه همچنان جایگاه خود را در کشاورزی ما حفظ کردهاند. جدا از آن، آلودگیهای نفتی نیز در دریای خزر مسالهساز شدهاند. در حال حاضر دو کشور آذربایجان و قزاقستان به دلیل بیشترین میزان استخراج نفت، بیشترین میزان آلایندهها را وارد دریای خزر میکنند.
چرا در ایران، کسی از فوکها سراغ نمیگیرد؟
موسسه لنیهارت، موسسه غیرانتفاعی هلندی است که تا امروز، تمام هزینههای مرکز درمانی، بازپروری و تحقیقاتی فوک خزری را در ایران تامین کرده است. دکتر امیر شیرازی در صحبتهای خود به این نکته اشاره میکند که این مرکز تاکنون حامی داخلی نداشته و همه هزینههایش را خانم لنیهارت پرداخت کرده است. وی سال 1350 / 1971 مرکز تحقیقات و بازپروری فوکها را در روستای پیتربورن هلند تاسیس کرد. این مرکز اکنون از برجستهترین و شناختهشدهترین مراکز تحقیقاتی فوکهاست. به گفته دکتر شیرازی درست است که این مجموعه به عنوان حامی مرکز درمانی، بازپروری و تحقیقاتی فوکهای خزری تاکنون گامهای بسیار مثبت و موثری برداشته، اما این را هم نباید فراموش کرد که به هر شکل، فوکهای خزر همچنان نیازمند کورسوی امید از جانب ایرانیان هستند.
به گفته این محقق، تاکنون موثرترین گامها برای حفاظت از فوکها را ماهیگیران ایرانی برداشتهاند، اما از جانب مسئولان متاسفانه شاهد گامهای مثبت نبودهایم. فوکهای خزر تنها یک گونه جانوری نیستند که انقراض آنها را موضوعی ساده فرض کنیم. این گونه علاوه بر این که در زنجیره غذایی خزر، جایگاه بسیار مهمی را به خود اختصاص داده در بحث سلامت و بهداشت نیز نیازمند تحقیقات بیشتر است. بحث اپیدمیولوژی یک بیماری آن هم برای گونهای شاخص که معیار سلامت اکوسیستم خزر است، بسیار مهم است.
منبع:جام جم
No tags for this post.