موضوع تحول در علوم انسانی وجه سیاسی ندارد

رییس دانشگاه علامه طباطبایی گفت: نهضت هایی که در کشورهایی مانند کره جنوبی، ژاپن و هند آغاز شد، نشان می دهد موضوع تحول در علوم انسانی وجه سیاسی ندارد بلکه وجه علمی و منطقی دارد.

نخستین نشست از مجموعه نشست های تخصصی مشترک استادان حوزه و دانشگاه در موضوع تحقق تحول در علوم انسانی، «بایدها و نبایدهای تحقق تحول علوم انسانی»، به همت پژوهشکده تحول علوم انسانی دانشگاه علامه طباطبایی با حضور عبدالله معتمدی رییس دانشگاه، مرتضی فرهادی استاد تمام جامعه شناسی و مردم شناسی، رضا سلیمان حشمت دانشیار گروه فلسفه و ابوالقاسم فاتحی رییس پژوهشکده تحول علوم انسانی دانشگاه علامه طباطبایی، علی مصباح یزدی دانشیار موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) و جمعی از استادان، صاحب نظران و پژوهشگران علوم انسانی در سالن اجتماعات کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد این دانشگاه برگزار شد.

معتمدی در ابتدای این نشست با اشاره به اینکه علوم انسانی که امروزه ما در دانشگاه ها داریم، بیشتر محصول تحقیقات و نظریه پردازان غربی است، افزود: وقتی این نظریه پردازان غربی علوم انسانی را تولید و منتشر می کنند، ادعا دارند که علوم انسانی تولید شده آنها، علوم انسانی جهانی است و بر این مسئله تاکید و فرآیندهایی را تعریف می کنند تا این علوم در شکل جهانی خود باقی بماند.

وی ادامه داد: با وجود همه تلاش های انجام شده، در سال های اخیر، نهضت هایی در دنیا با عنوان نهضت دانش بومی شکل گرفته است که در این نهضت، اقتضائات و مسائل حوزه علوم انسانی، انسان را به دلیل فرهنگ محور بودن و جامعه محور بودن، متفاوت از پدیده های طبیعی می داند. در این نهضت انسان شرایطی دارد که در بافت و اجتماع مختلف رفتارش معانی متفاوت پیدا می کند و مطالعه آن نیازمند توجه به مسائل فرهنگی، اقلیمی و اجتماعی است.

رییس دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه در ایران دانش بومی را از دو منظر محلی-منطقه ای و آموزه های اسلامی می توانیم نگاه کنیم، افزود: علوم اسلامی که در فرهنگ اسلامی و ایرانی وجود دارند، زمینه معرفتی را فراهم می کنند. بنابراین وقتی بتوانیم دانش بومی خود را که متاثر از دانش مردم و معارف اسلامی است، گسترش دهیم نه تنها در مقابل دانش جهانی و دانش فعلی نایستاده ایم، بلکه به غنای آن کمک کرده ایم.

وی ادامه داد: یک وجه تحول علوم انسانی، توجه به مبانی علوم انسانی و تعریف انسان است. بر اساس الگوهای مسلطی که در علوم مطرح بود، زمانی الگوی اثبات گرایی، انسان را پدیده ای در جهت سایر پدیده های طبیعی می دانست و معتقد بود همان گونه که سنگ و گیاه قابل مطالعه است، انسان نیز قابل مطالعه است و تمام ویژگی های مطالعات تجربی و آزمایشی را برای انسان هم تجویز می کرد. خیلی زود در غرب الگوی جدیدی با عنوان الگوی تعبیری- تفسیری مطرح شد که در آن گفته شد انسان مانند پدیده های طبیعی نیست؛ بلکه انسان یک موجود معناساز، معناکاو و یک موجودی متفاوت است. بنابراین نمی توانیم انسان را مانند دیگر پدیده ها مطالعه کنیم.

معتمدی تصریح کرد: اینکه انسان چه ویژگی هایی دارد و در بسترهای مختلف چه رفتارهایی دارد، موضوعاتی هستند که حتی در کتاب های مرجع علمی غربی هم به خوبی انعکاس پیدا کرده است و دیگر آن حالت سرسختی نسبت به اینکه فقط دانش را همان دانش تولید شده غرب می دانیم، وجود ندارد.

وی افزود: امید است با کمک استادان و صاحب نظران در این نشست ها بتوانیم این وجوه را بیشتر بشناسیم و از دل این وجوه به تولیدات و رهیافت هایی دست پیدا کنیم که ما را به مسیری برای کمک به غنای دانش بشری هدایت کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا