سیستمهای اطفای آتشسوزیها امروزه بسیار پیشرفت کردهاند. دِرونها یا موتورهای هوایی خودران (Drones or unmanned aerial vehicles) نوعی ابزارهای پیشرفته برای مهار آتشسوزی هستند که هدایت آنها را به طور مستقیم انسان انجام نمیدهد بلکه از طریق کنترل زمینی توسط انسان یا توسط برنامههای کامپیوتری هدایت میشوند. موتورهای هوایی خودران در اصل چشم و گوش دانشمندان جهت نفوذ به مناطقی هستند که انسان امکان دسترسی به آنها را ندارد و این مناطق میتواند همان هستههای مرکزی آتشسوزیهای مهیب باشد. این ابزار به همراه عکسهای ماهوارهای کمک میکند تا بتوان به شکل بهتر و موثرتر، آتشسوزی را بررسی و مدیریت کرد. علیرغم همه تلاشهایی که در سطح جهانی برای مهار آتشسوزیهای گسترده در دست انجام است، این نکته را هم باید در نظر داشت که همه آتشسوزیها لزوما بد نیستند.
از نظر علم اکولوژی (علم بررسی عادات و طرز زندگی موجودات زنده)، آتشسوزی میتواند یک عامل طبیعی و در عین حال موثر برای اکوسیستم باشد. درست است که آتشسوزیهای مهارناپذیر و مستمر اغلب مشکلآفرین هستند اما آتشسوزیهای طبیعی میتوانند مزایایی مانند تحریک به جوانه زدن برخی از درختان مثمر، رهاسازی مواد معدنی ذخیره شده در خاک و در نتیجه احیای مجدد جنگلها را به دنبال داشته باشد.
نمیتوان انتظار داشت که یک اکوسیستم به کرات دستخوش آسیب شود یا یک جنگل به کرات آتش بگیرد اما توان طبیعی خود را حفظ کند.
تحقیقات دانشمندان دانشگاه اوهایو نشان میدهد که حیوانات وحشی در مناطقی مانند ایالتهای اورگن و واشنگتن به دلیل ارتباط دائم و طولانیمدت با آتش توانستهاند سازگاریهای خاصی پیدا کنند که این شرایط در بقا به آنها بسیار کمک میکند. از میان حیوانات، پرندگان و بهخصوص پرندگان شکاری اغلب اقبال بیشتری دارند چرا که علاوه بر توان گریز سریع، میتوانند بهراحتی از حیوانات در حال گریز هم بهعنوان وعدههای غذایی مختصر استفاده کنند. به استثنای پرندگان شکاری، خرسها و راکونها نیز در زمان آتشسوزی اغلب بخت مساعدی برای یافتن غذا دارند. این یک امر طبیعی است که حیوانات نیز مانند انسان بهطور طبیعی از آتش فرار میکنند، برخی مانند دوزیستان و حفارها به زیرزمین میروند، برخی مانند گوزنها به برکههای آبی پناه میبرند و به هر حال هر یک براساس ویژگیهای رفتاری جایی را برای پناه گرفتن انتخاب میکنند.
بازگشت به نقطه آغاز
هر اکوسیستم طبیعی در طول زمان تغییرات متعددی را تجربه میکند که سبب میشود آن اکوسیستم به نوعی بلوغ و تکامل برسد. کلیماکس مرحله نهایی و پایدار توالی یک اکوسیستم است. به این معنی که اجتماعات گیاهی که برای سالهای متمادی پایدار بودهاند، بعد از مدتها دیگر تمایلی به تغییر از خود نشان نمیدهند در حالیکه هر اکوسیستم در مراحل آغازین دستخوش تغییرات متعدد و مستمر میشود.
اما اکوسیستمهای به مرحله کلیماکس نزدیک شده نیز در صورت تغییرات آب و هوایی یا دخالتهای انسان میتوانند تغییر کنند در حالی که در شرایط طبیعی چنین تغییراتی در مرحله کلیماکس به هیچوجه ملموس نیست. آتشسوزی یک محرک و در عین حال مهمترین دلیل برای تغییراتی آشکار است. تحقیقات نشان میدهد که حتی پراکنش آتشسوزی نیز در اکوسیستمهای طبیعی که به مرحله کلیماکس رسیدهاند با اکوسیستمهای جوانتر فرق دارد. آتشسوزی در اصل همان کاری را که دکمه Reset در کامپیوتر انجام میدهد، در طبیعت انجام میدهد. شرایط بعد از آتشسوزی نیز کاملا به شرایط فیزیکی و طبیعی محیط و بهخصوص وضعیت فون (پوشش جانوری) و فلور (پوشش گیاهی) بستگی دارد.
علاوه بر جانوران؛ گیاهان، میکروبها، قارچها و دیگر میکروارگانیسمها نیز در فرایند تغییرات نقش اول و شاید حتی نقش مهمتری را ایفا میکنند. آتشسوزی حتی جای نهرها و برکهها را عوض میکند، جریان آب و حتی میزان کدورت نیز پس از آتشسوزی تغییر میکند، بنابراین تنوعزیستی یک اکوسیستم به طور کلی دستخوش تغییر میشود. اما آیا بازگشت به نقطه صفر یا حتی زیرصفر خوب است؟
آتشسوزی از نوع درمانگر
همانطور که پیشتر هم گفته شد، همه آتشسوزیها بد نیستند. تحقیقات نشان میدهد که برخی از گونهها به آتشسوزی بهعنوان جزیی از حیات تکاملیشان نیاز دارند. قارچ مورل یکی از این گونههاست. این قارچ نوعی قارچ فنجانی خوراکی است که معمولا ۲ تا ۳ سال بعد از آتشسوزی به وفور در عرصههای طبیعی رشد میکند. از طرف دیگر بذر و دانه برخی از گیاهان نیز برای آغاز رشد خود به تلنگری مانند آتش نیاز دارد. از میان گونههای جانوری که ثابت شده آتشسوزی بر زندگی آنها تاثیر مثبت دارد، میتوان به چکاوک کیرتلند اشاره کرد. این گونه با نام علمی Setophaga kirtlandii یک گونه در معرض خطر است که بر روی درختان جوان کاج جک با نام علمی Pinus banksiana لانهسازی میکند. حدود ۲۱ سال پیش این گونه فقط در مناطق پاییندست شمال ایالت میشیگان مشاهده میشد اما از حدود ۱۰ سال پیش به این طرف به دلیل تاثیرات آتشسوزی در ایالتهای ویسکانسین و کانادا نیز رویت میشود چرا که آتشسوزی توانسته بذر کاج جک را شکوفا کند. در حقیقت این آتشسوزی است که زیستگاه این پرنده را مهیا ساخته و در غیر اینصورت احتمال حضور این گونه در این مناطق وجود نداشت.
چرا برخی از آتشسوزیها درمانگر هستند و برخی نیستند؟
امروزه نسبت به پایداری منابع زیستشناختی کره زمین از جمله جنگلها و مراتع نگرانیهای بسیار وجود دارد. علاوه بر بهرهبرداری بیش از حد توان، اکنون جنگلها با مشکل جدی تاثیرات ناشی از تغییرات اقلیمی نیز مواجهاند. این تاثیرات گاهی به اندازهای جدی است که حتی مانع از رشد مجدد جنگلها میشود.
جنگلهای کاج سفید ایالت میشیگان آمریکا از این نظر یک نمونه موردی قابلتامل است. در فاصله زمانی بین سالهای ۱۸۴۰ تا ۱۹۲۰میلادی حدود ۷.۷ میلیون هکتار از این جنگلها بریده شد. گمانها بر این بود که این منابع چوبی هرگز به پایان نمیرسند و حتی اگر آخرین هکتار این جنگلها هم بریده شود، اولین هکتار آن دوباره رشد مجدد خود را از سر خواهد گرفت. اکنون فقط ۲۰ هکتار از درختان کاج سفید اولیه بریده نشده و فقط بخش کوچکی از همان جنگلهای اولیه دوباره رشد کرده است. یک نکته مهم که در این جنگلها تاثیر خود را بهخوبی نشان داد، این بود که در جریان قطع درختان؛ شاخه، تنه و برگ بسیاری از آنها در منطقه بدون استفاده باقی گذاشته شد و این مساله خود زمینه را برای آتشسوزیهای تصادفی و مکرر فراهم ساخت. در جنگلهای کاج سفید پاکتراشی کامل، به حذف درختان مولد بذر منجر شد و همچنین آتشسوزی نیز مواد آلی خاک را از بین برد. مجموع این اقدامات سبب شد مناطق وسیعی از میشیگان شمالی امروز به صورت برهوت پوشیده از تنههای خشک درآمده و رشد دوبارهای نیز مشاهده نشده است.
جنگلهای کاج سفید که امروز از آنها تحت عنوان «برهوت تنه» یاد میشود، نمونهای از جنگلهای پاکتراشی شدهای هستند که آتش را به طور مکرر تجربه کردهاند. مشابه این شرایط در جنگلهای هیرکانی و بلوط زاگرس نیز به چشم میخورد. بهرهبرداری بیرویه از چوب یکی از دلایل آتشسوزیهای تصادفی است در نتیجه برخلاف باور عدهای حتی در آتشسوزیهای تصادفی و غیرعمدی نیز ردپای انسان دیده میشود.
تازهترین تحقیقات نشان میدهد که آتشسوزی میتواند درمانگر باشد البته در شرایطی که روند طبیعی داشته باشد در حالیکه آتشسوزیهای مکرر که در آنها ردپای انسانی نیز مشاهده میشود، اغلب نهتنها مثمر نیستند بلکه میتوانند بسیار هم زیانبار باشند. اغلب مردم عادت دارند که پس از آتشسوزی به عرصه سوخته نگاه میکنند و آن را برای همیشه از دست رفته میپندارند اما واقعیت این است که حتی عرصههای سوخته نیز تنوعی از موجودات را در خود دارند. یک جنگل سوخته، از بین نرفته بلکه شکل و ماهیت آن دستخوش تغییر شده، برای مثال پس از آتشسوزی اغلب به کرات پرندگانی مانند دارکوبها در اطراف تنههای سوخته دیده میشوند و همین شواهد است که نشان میدهد، اکوسیستم دستخوش تغییر شده است.
از آنجایی که اکوسیستمهای تغییرشکل یافته تا مدتهای مدید آسیبپذیر هستند لذا مدیریت جامعی هم باید در مورد آنها اعمال شود. به هیچوجه نمیتوان انتظار داشت که یک اکوسیستم به کرات دستخوش آسیب شود یا یک جنگل به کرات آتش بگیرد اما توان طبیعی خود را حفظ کند. هر آتشسوزی در جای خود و به شکل طبیعی خود میتواند مفید و درمانگر باشد اما همان آتش در جای دیگر میتواند بسیار زیانبار باشد.
گزارش: فرناز حیدری
No tags for this post.