طبیعی است که والدین بخواهند فرزندان خود را برای موفقیت در آینده آماده کنند. اینجاست که هوش هیجانی وارد عمل می شود. در حالی که ضریب هوشی (ضریب هوشی) کودکان روش خوبی برای اندازه گیری عملکرد آنها در مدرسه است، هوش هیجانی آنها یا EQ (ضریب عاطفی) در مورد متمایز کردن کودکان از اهمیت بیشتری برخوردار است.
به گزارش سیناپرس اردبیل، هوش هیجانی اساسا توانایی فرد برای تشخیص، رمزگشایی، نمایش، تنظیم و استفاده از احساسات برای برقراری ارتباط و برقراری ارتباط با دیگران به روشهای روشن و ارزشمند است. نه تنها مهم است که بتوانید احساسات خود را کنترل کنید بلکه تشخیص، ترجمه و واکنش به احساسات دیگران به روش های سالم نیز ضروری است. هرچه فرد در انجام این کار بهتر باشد، هوش هیجانی یا EQ او بالاتر خواهد بود.
مفهوم هوش هیجانی اولین بار توسط روزنامه نگار علمی، دانیل گولمن، رایج شد. او با استفاده از تحقیقات روانشناسان یعنی جان مایر در دانشگاه نیوهمپشایر و پیتر سالوی در ییل به این مفهوم رسید. جنبه هایی که هوش هیجانی را تعیین می کنند عبارتند از: خود تنظیمی، مهارتهای اجتماعی، انگیزه، خودآگاهی و یکدلی.
شاخص های هوش هیجانی نیز عبارتند از: توانایی تشخیص و درک آنچه که شخص احساس می کند و دیگران چه احساسی دارند، داشتن اعتماد به نفس و خودپذیری، داشتن همدلی با دیگران، توانایی مدیریت احساسات در مواقع سخت، آگاهی از نقاط قوت و ضعف، توجه و علاقه به دیگران و آنچه که آنها از سر می گذرانند، توانایی درس گرفتن از اشتباهات و رها کردن آنها، در اختیار گرفتن کاستی ها یا اشتباهات، توانایی پذیرش تغییرات و گذارها در زندگی و همراهی با آنها و حساس بودن نسبت به احساسات دیگران.
ضریب عاطفی (EQ) روشی است که ما هوش هیجانی را از طریق آزمایش اندازه گیری می کنیم، بسیار شبیه به هوش فرد با استفاده از نمره IQ. هوش هیجانی معمولاً با استفاده از آزمون خود گزارش دهی یا آزمون توانایی اندازه گیری می شود. نمرات ممکن است به 160 برسد که 90 تا 100 نمره متوسط است. داشتن هوش هیجانی بالا به این معنی است که شما می توانید دیگران را درک کنید، با آنها همدلی کنید و از خود آگاهی داشته باشید.
هنگامی که یک متخصص سلامت روان، هوش هیجانی را اندازه گیری می کند، معمولاً از دو آزمون زیر استفاده می کند که عبارتند از: آزمون هوش هیجانی مایر-سالوی-کاروسو (MSCEIT) و پرسشنامه شایستگی عاطفی و اجتماعی (ESCI).
تحقیقات نشان داده است که EQ بیشتر از ضریب هوشی پیش بینی کننده موفقیت آینده در کودکان است. داشتن هوش هیجانی بالا به بچه ها این امکان را می دهد که در کلاس درس توجه و مشارکت بیشتری داشته باشند و حتی در بزرگسالی در مشاغل حرفه ای خود موفق تر باشند. خوشبختانه، برخلاف ضریب هوشی، که عدد ثابتی است که با زمان یا مطالعه بیشتر تغییر نمیکند، هوش هیجانی و EQ را میتوان در طول زمان با کار افزایش داد. کار کردن با فرزندانتان برای کمک به افزایش EQ آنها می تواند به آنها کمک کند تا دانش آموزان موفقتر، یادگیرندگان و در نهایت بزرگسالان موفق تری شوند. کودکانی که نمرات EQ پایینتری دارند، احتمال بیشتری دارد که در مدرسه طغیانهای عاطفی داشته باشند، ممکن است رفتارهای منفی نسبت به سایرین در کلاس نشان دهند و ممکن است در دستیابی به نتایج یادگیری خود شکست بخورند.
اگر می خواهید هوش هیجانی فرزندتان و شانس کلی برای داشتن آینده ای موفق را افزایش دهید، هر چه زودتر شروع کنید، بهتر است. این به این دلیل است که ذهن کودکان در سنین کودکی مانند اسفنج است و بیشتر می تواند دروسی را که به آنها آموزش داده می شود چنگ بزند و آنها را در طول سال های تحصیلی به بزرگسالی برساند. همیشه خوب است که با اصول اولیه شروع کنید و این به معنای آموزش احساسات به آنهاست. ابتدا با شش احساس اصلی شروع کنید. شش احساس اولیه اولین بار توسط روانشناس پل اکمن در دهه 1970 شناسایی شد. این احساسات با استفاده از حالات چهره به راحتی قابل شناسایی و نمایش هستند. شش احساس اصلی عبارتند از: شادی، غمگینی، ترس، تعجب، انزجار و خشم.
آموزش شش احساس اولیه به کودکان می تواند برای آنها سرگرم کننده باشد. می توانید آن را به یک بازی تبدیل کنید و از آنها بخواهید با بشقاب های کاغذی و فشار دهنده های زبان ماسک های صورت درست کنند. از آنها بخواهید سه ماسک درست کنند و در هر طرف هر ماسک یک احساس بکشند. سپس می توانید در طول روز با فرزندتان تماس بگیرید و از احساس او بپرسید. آنها می توانند ماسک را بالا نگه دارند تا به شما نشان دهند. همچنین میتوانید سناریوهای مختلف زندگی را به فرزندتان بدهید و از او بپرسید که هر موقعیتی چه احساسی در آنها ایجاد میکند و فکر میکند چه احساسی در فرد دیگر ایجاد میکند.
هنگامی که کودک شما شش احساس اصلی را کاهش داد، می توانید آنها را تقویت کنید. احساسات متعددی وجود دارد که می تواند توسط انسان احساس شود، و برخی از لیست های احساساتی که توسط درمانگران و معلمان استفاده می شود، شامل صدها عواطف و احساسات مختلف است. یک ابزار خوب برای ساختن شش احساس اصلی، چرخ احساسات Plutchik است. این ابزار اولین بار توسط روانشناس رابرت پلاچیک ساخته شد و با 8 احساس اساسی شروع می شود که با ادغام با یکدیگر پیچیده تر می شوند.
راه دیگری برای آموزش احساسات به کودکان و نحوه تشخیص آنها در خود و دیگران، الگوبرداری از هوش هیجانی سالم است. همچنین ممکن است بخواهید اطمینان حاصل کنید که رسانههایی که در آن مشارکت میکنند، هوش هیجانی سالم را مدلسازی میکنند، زیرا آنها هر چیزی را که در معرض آن هستند جذب میکنند.
علاوه بر راهبردهای ذکر شده در بالا، برای افزایش هوش هیجانی فرزندتان اقدامات زیر را انجام دهید:
1) انتظار را آموزش دهید.
2) بر همدلی تاکید کنید. آنها را از طریق قرار دادن ذهنی خود در موقعیت شخص دیگر به منظور درک بهتر عواطف و احساسات دیگران راهنمایی کنید.
3) بررسی کنید. در طول روز با آنها تماس بگیرید و به آنها گوش دهید، احساسات آنها را تأیید کنید و از آنها بخواهید که به احساسات خود برچسب بزنند.
4) پس دادن. آنها را در کار داوطلبانه و اهدای کمک های خیریه حمایت کنید.
5) بگذار یاد بگیرند. به آنها اجازه دهید اشتباه کنند و احساس ناامیدی کنند تا بتوانند راهحلهایی برای مشکلات دشوار خود بیاموزند.
6) بر تفکر تصویر بزرگ تأکید کنید. آنها را تشویق کنید تا تصویر بزرگتر را ببینند.
7) قدردانی را به نمایش بگذارید. از آنها بخواهید فهرستی از چیزهایی که به خاطر آنها سپاسگزار هستند تهیه کنند.
8) با اضطراب مقابله کنید. از آنها بخواهید بهترین سناریو از هر موقعیتی را که احساس اضطراب می کنند، توصیف کنند.
آموزش درک عمیق تر از احساسات خود و دیگران به کودکان امری است که نیاز به تمرین و زمان دارد. این یک شبه اتفاق نمی افتد. با این حال، اگر متعهد به آموزش مداوم آنها باشید، احتمال اینکه در آینده به بزرگسالان موفقی تبدیل شوند، بیشتر خواهد بود. در صورت لزوم، میتوانید از معلمان فرزندتان و حتی یک متخصص بهداشت روانی که در کار با بچهها آموزش دیده است کمک بگیرید تا به آموزش هوش هیجانی آنها کمک کنید، در صورتی که نمیتوانید آن را برای آنها الگوسازی کنید یا زمانی را برای آموزش اختصاص دهید.
هوش عاطفی هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان بسیار مهم است و اگر احساس می کنید می توانید کمی بیشتر در بخش هوش هیجانی تمرین کنید، هیچ وقت دیر نیست. بزرگسالان همچنین می توانند EQ خود را افزایش دهند و ممکن است هنگام کار با یک متخصص بهداشت روانی آموزش دیده به نتایج عالی دست یابند. اگر کمکی برای افزایش هوش هیجانی خود می خواهید، هر چه زودتر شروع کنید، بهتر است. درمانگران مختلفی وجود دارند که می توانند در این فرآیند به شما کمک کنند تا بتوانید آگاهی عاطفی سالم را برای فرزندان خود الگوسازی کنید زیرا اگر متوجه شوید، آنها از شما و رفتارهای شما الگوبرداری می کنند.
منبع: health news
مترجم: تقی قاسمی