در یک مطالعه پژوهشی بررسی شد
واکنش روسیه به روند قدرتمند شدن چین
سیاست های روسیه در مقابل توسعه همه جانبه قدرت چین، یکی از معماهای این روزهای جهان است که توجه به آن می تواند ذهن سیاستمداران را در طراحی حرکات آینده بازتر کند. محققان دانشگاه تهران در این زمینه یک مطالعه ارزشمند را انجام داده اند.
به گزارش سیناپرس، مساله جا به جایی قدرت در نظام بین المللی به ویژه در قرن های اخیر به مسئله مهمی در تحلیل سیاست بین الملل تبدیل شده است. پس از پایان جنگ سرد در سال 1990 و تک قطبی شدن نظام بین المللی و به تدریج از دهه نخست هزاره جدید، موضوع یک-چند قطبی شدن نظام بین المللی مطرح شد که حکایت از بازسازی قدرت روسیه در دوره پوتین و خیزش آرام و تدریجی چین داشت.
این موضوع با پدیدآمدن قدرت های غیرغربی دیگر و شکل گیری نهادهایی مانند سازمان همکاری شانگهای و بریکس و تحولات ماهوی در نظام بین المللی و پیچیدگی ناشی از چندقطبی، چندسطحی و شبکه ای شدن نظام بین المللی، امکان ها، فرصت ها و همچنین خطرهای جدیدی را برای بازیگران روابط بین المللی و از جمله روسیه ایجاد کرده است.
بنا بر نظرات متخصصان، موقعیت کشور روسیه از یک سو، به دلیل مشکلات ناشی از فروپاشی اتحاد شوروی و تهدیدهای موجود در محیط راهبردی آن، تلاش برای بازگشت به بخشی از جایگاه و وضعیت پیشین و تعارض ها با دولت های نواستقلال، شکننده است و این موضوع به دنبال بحران های گرجستان در سال 2008 و اوکراین در سال 2014 و جنگ اوکراین در سال 2022 پیچیده تر شده و مسکو را در وضعیت مخاطره آمیزی قرار داده است و بنابراین این کشور، سیاست شرق گرای جدی تری را به ویژه در قبال چین در پیش گرفته است. از سوی دیگر، خیزش و برآمدن آرام چین در حوزه اقتصادی، یک واقعیت در دهه های نخستین قرن بیست و یکم بوده و امکان هایی را برای جا به جایی قدرت در دهه های آینده متصور ساخته و این موضوعی است که برای آمریکا و قدرت های بزرگ و نیز روسیه، خطرهای مهمی خواهد داشت.
توجه به این موضوعات، پژوهشگران دانشگاه تهران را بر آن داشته تا تحقیقی را در این خصوص انجام دهند. آن ها در تحقیق مورد اشاره، روند قدرتمندی جهانی کشور چین و سیاست موازنه ای روسیه را مورد بررسی علمی و موشکافی قرار داده اند.
در این تحقیق با توجه به روند تدریجی خیزش چین و امکان جابهجایی قدرت در آینده، سعی شده است به این سوال پاسخ داده شود که الگوی رفتاری روسیه در قبال روند قدرتمندی چین چگونه تبیینپذیر است؟ برای پاسخ به این سوال، محققان از روش تحلیل محتوای کیفی، دادهها و اسناد موجود و دیدگاههای صاحبنظران استفاده نموده اند.
نتایج این بررسی ها نشان می دهند که وضعیت آینده سیاست بینالمللی، آثار آن برای قدرتهای بزرگ و نیز محیط منطقهای ایران و بهویژه منطق رفتار قدرتهای شرقی و چشمانداز آیندۀ سیاست شرقگرای دولت جدید را بهشکل روشنتری به ما نشان میدهد.
به گزارش سیناپرس، طبق نظر جهانگیر کرمی، دانشیار و محقق گروه مطالعات روسیه دانشکدۀ مطالعات جهان دانشگاه تهران و همکارش، موضوع جا به جایی قدرت در نظام بین المللی امروز، مسئله ای اساسی است که با توجه به روند آرام قدرتمندی چین، امکان هایی برای این دگرگونی مطرح خواهد بود که در کمینه آن می توان از یک نظام چندقطبی موازنه چندگانه یاد کرد. همچنین بر اساس نظریه جا به جایی قدرت، سه وضعیت احتمالی همراهی ، مقابله و موازنه مطرح می شوند.
این محققان می گویند: این که دولت روسیه به دلایل مختلف نسبت به خیزش تدریجی چین حساس بوده و در معرض آثار آن قرار دارد و نیز بر اساس یافته های این پژوهش، روشن می شود که با توجه به جایگاه بین المللی روسیه، همجواری منطقه ای و ژئواستراتژیک، نقش فزاینده چین در منطقه آسیای مرکزی و نیز مرزهای طولانی، مناطق بسیار کم جمعیت و توسعه نیافته در خاور دور روسیه، تاثیر قدرتمندی آرام و تدریجی چین را برای روسیه به موضوعی بسیار حیاتی تبدیل کرده است.
از این رو، بنا بر نتایج این پژوهش، دولت روسیه در سال های حکمرانی پوتین، یک سیاست چندجانبه گرا، چندگانه و چندوجهی را به کار گرفته است که مبتنی بر واقع گرایی در چارچوب «بازی بزرگ سنتی به سبک قرن نوزدهم» و با حضور در باشگاه قدرتمندان (کنسرت اروپایی)، موازنه قدرت و متکی به قدرت نظامی بوده است.
کرمی و همکارش اعتقاد دارند: این کشور همچنین همکاری با دولت های نوپدید جهان سومی مانند برزیل، آفریقای جنوبی، هند، ایران و ترکیه را برای موازنه پیرامونی و افزایش قدرت چانه زنی در بازی بزرگ فراموش نکرده است. در چارچوب این سیاست کلان، نگاه به خیزش چین و امکان جا به جایی قدرت در آینده درک پذیرتر خواهد بود.
آن ها اظهار داشته اند: طبق سیاست رسمی اعلامی و عملی کرملین، این کشور روابط همه جانبه با چین را در دستور کار قرار داده و تا زمانی که فشارها و تحریم های غرب وجود دارد و کرملین نیز ناتو را تهدید وجودی می بیند، این مسیر ادامه خواهد یافت. به گزارش سیناپرس، اما در همان حال، مسکو نمی تواند از جا به جایی قدرت به سادگی استقبال کند و سیاست محتاطانه تری را در صورت تحقق این پدیده در نظر خواهد داشت و این موضوع تا حد زیادی به آینده سیاست چرخش به شرق آمریکا و کاهش احتمالی فشار بر روسیه بستگی خواهد داشت. اگرچه این موضوع با آغاز جنگ در اوکراین، برای مدت ها به تعویق خواهد افتاد و مسکو همچنان در آماج اصلی قدرت های غربی خواهد ماند.
طبق یافته های این پژوهش، چگونگی پایان بحران اوکراین یا طولانی شدن آن می تواند برای روسیه و آینده تعارض ها با غرب بسیار مهم باشد. برای روسیه، مناسب ترین گزینه می توانست موازنه ناتو و چین باشد، اما در حال حاضر چنین وضعیتی دور از دسترس است. اما در صورت وقوع جا به جایی قدرت در دهه های بعدی و شکننده شدن موازنه قدرت، حتی امکان اتحاد با غرب در برابر تهدیدهای آینده چین وجود خواهد داشت.
بنا بر نظر کرمی و همکارش، واقع گرایی حاکم بر سیاست های روسیه در سه قرن گذشته نشان می دهد که چنین چرخش هایی، بخش مهمی از فرهنگ راهبردی این کشور بوده و خواهد بود و باید گفت تا زمانی که روسیه از گرفتن تضمین های امنیتی برای محیط امنیتی ملی و منطقه ای خود از غرب ناتوان باشد، ناچار است الگوی رفتاری مبتنی بر سیاست مطلوب موازنه ای خود را میان چین و غرب وانهاده و همکاری راهبردی با چین را با هدف موازنه سازی با غرب در دستور کار قرار دهد. طبیعی است که این راهبرد مطلوبی نخواهد بود و با منطق واقع گرا و عمل گرای نهفته در فرهنگ سیاسی دولت های روسی ناسازگار می نماید.
به گزارش سیناپرس، این یافته های پژوهشی را دوفصل نامه مطالعات اوراسیای مرکزی متعلق به دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران منتشر کرده است.
گزارش: محمدرضا دلفیه