برآوردها حاکی از آن است که کشور ما احتمالاً تا سال ۱۴۰۵ با بحران جدی کمآبی مواجه خواهد شد. اما سوال اینجاست که آیا بحران کمآبی در گذشته نیز وجود داشته است؟ شواهد تاریخی حاکی از آن است که کمآبی و قحطی در تاریخ ایران باستان نیز به ثبت رسیده چنانکه هرودوت، تاریخنگار مشهور یونانی که در سن ۲۰ سالگی به ایران سفر کرد و حتی تابعیت ایرانی هم داشت، از تاثیرات کمآبی سخن به میان آورده است: «در هر منطقه که بلایای طبیعی مانند خشکسالی سبب از بین بردن محصول میگردد، زارعین از پرداخت مالیات معاف میشوند. معاف شدن از مالیات هنگام بلایای طبیعی مانند خشکسالی فقط شامل ایرانیان نمیشود، بلکه ملل دیگر که در امپراطوری ایران به سر میبرند نیز شامل همین قانون معاف از مالیات هستند.»
در وصیتنامه داریوش کبیر به خشایارشاه نیز نکتهای ظریف وجود دارد: «ده سال است که من مشغول ساختن انبارهای غله در نقاط مختلف کشور هستم، روش ساختن این انبارها که از سنگ و به شکل استوانهای ساخته میشوند را من از مصریان آموختهام. به این ترتیب تو هرگز برای تامین آذوقه مملکت مشکل نخواهی داشت ولو اینکه ۲ یا ۳ سال متوالی در کشور خشکسالی شود.» در بند ۳ سنگنبشته داریوش کبیر در تختجمشید نیز آمده: «اهورامزدا این سرزمین را از دشمن، خشکسالی، دروغ بپایاد! به این کشور نیاید از سپاه دشمن، از بدسالی(خشکسالی)، از دروغ.»
درسی بزرگ از تمدنی که به دلیل خشکسالی از بین رفت
تمدن واری (Wari) یکی از زیربناهای اصلی تمدن اینکاها بود که در حدفاصل سالهای ۵۰۰ الی ۱۰۰۰ میلادی در نواحی جنوب مرکزی رشته کوههای آندز یعنی جایی که کشور پروی امروزی واقع شده، به اوج شکوفایی رسید. واریها از آن دست تمدنهایی بودند که میراث معماری فوقالعاده باارزشی را از خود بجا گذاشتند. اما پایههای این تمدن باستانی را تنها یک چیز لرزاند: خشکسالی.
قلمرو واریها و پس از آن اینکاها در قرن ۱۵ و ۱۶ میلادی، جایی است که خطر نوسانات جوی همیشه برای آن مشکل ساز بوده. واریها که آنها را به نام پاکانوا نیز میشناسند، بومیان آمریکایی بودند که در جنگلهای بارانی آمازون سکونت داشتند. همانطور که گفته شد، هسته مرکزی این بومیان را باید در کشورهای پرو و برزیل امروزی جستجو کرد. اما از آنجایی که اروپاییها برای نخستین بار این بومیان را در سواحل رودخانه پاکانوا دیدند لذا شهرت امروزی آنها به همین رودخانه برمیگردد. یافتههای تاریخی نشان میدهد که در زمان اوج قدرت اینکاها، وضعیت جوی تا حدودی باثبات بوده اما اینکاها قطعاً به این مساله آگاه بودند که وضعیت میتواند برای آنها نیز مانند واریها تغییر کند و درست به همین دلیل است که اینکاها برنامههای خود را بر مبنای تغییرات اقلیمی و خشکسالی پایهریزی کردند.
سابقه تغییرات جوی در کوهستانهای جنوبی آندز به سال ۱۱۰۰ پس از میلاد برمیگردد و این زمانی است که تغییرات جوی و خشکسالی در این منطقه روی دیگر طبیعت را به مردم نشان داد. ظاهراً این دوره گرم و خشک تا مدتها ادامه داشته است. توسعه سیستم آبرسانی از طریق تراسبندی که در اصل جزو راهکارها و نوآوریهای منحصربفرد اینکاها بوده، اساساً به منظور مبارزه با شرایط فصلی و کمآبیهای گسترده صورت گرفته است. اینکاها تنها از طریق همین نوآوری بود که توانستند در ارتفاعات بالا، محصولات کشاورزی را به میزان کافی تولید کنند.
در حقیقت اینکاها با درس از علت نابودی تمدن واریها و چنین استراتژیهایی که ریشه فکری آن مبارزه با کمآبی بود، توانستند امنیت غذایی را برای جمع کثیری از مردم در بلندمدت فراهم آورند. آنها با یک سیستم سالم کشاورزی، توانستند نهتنها توان سیاسی خود بلکه حتی اقتصاد و اقتدار مرکزیشان را سالها حفظ کردند و توانستند سایر ایالتهای محلی وابسته را هم مهار کنند. روند اقتدار اینکاها با همین روش تا سال ۱۴۰۰ پس از میلاد کماکان ادامه داشت.
خشکسالی تمدن یونان را هم به سوی زوال برد
حدود ۳ سال پیش تحقیقات دانشمندان فرانسوی نشان داد که یکی از دلایل زوال و انحطاط تمدن بزرگ یونان باستان، خشکسالی بوده است. مطالعات باستانشناسی حاکی از آن هستند که چندین فرهنگ حاشیه دریای مدیترانه از جمله تمدن یونان باستان از ۳۰۰ سال خشکسالی پیاپی در این منطقه بشدت آسیب دیدهاند. در حدود ۳.۲۰۰ سال پیش، بارندگی در حاشیه دریای مدیترانه بشدت افت کرد چنانچه تاثیر آشکار آن منجر به زوال قدرت هیتیها (تمدنی که در محدوده آناتولی فرمانروایی میکردند) گردید. هیتیها همان تمدنی هستند که در تاریخ به ساخت ارابه مشهور هستند و میتوان آنها را از پیشروهای عصر آهن به حساب آورد. نشانههای زوال قدرت هیتیها از حدود ۳.۲۰۰ پیش آغاز شد و این درست مصادف بود با زمانی که مهاجمان دریا (Sea People) با قدرت به یونان حمله کرده و آنها درهم کوبیدند.
تاثیر این قحطی و خشکسالی بزرگ به اندازهای بوده که حتی در کتاب ایلیاد هومر که ۸ قرن پیش از میلاد نیز نوشته شده، به آن اشاره شده است. شواهد مستند تاریخی نشان میدهد که حداکثر ۴۰۰ سال پس از این تاریخ بسیاری از شهرهای بزرگ آن زمان در این منطقه سوخته و ویران شده و دیگر هیچگاه مجدد ساخته نشدهاند. اما دلیل اصلی رو زوال گذاشتن، تمدنهای عصر مشهور برنز هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد.
قحطی و خشکسالی بزرگ
امروزه دانشمندان با استفاده از رسوباتی که از دریاچه نمک لارناکا (Larnaca Salt Lake) واقع در جنوبشرقی قبرس بدست آوردهاند، به نتایج جالب تاریخی رسیدهاند. این دریاچه زمانی بندرگاه بزرگی بوده اما قریب هزار سال پیش در خشکی محصور شده است. کاهش پلانکتونهای دریایی و گردههای علف دریایی نشان داد که این دریاچه قریب ۱.۴۵۰ سال پیش به اندازهای وسیع بوده که به دریاهای آزاد راه داشته اما تنها در ظرف ۱۰۰ سال به اندازهای تغییر کرده که ارتباط آن به طور کل با دریا قطع شده است. علاوه بر این بررسی گردهها در این منطقه به دانشمندان نشان داد که در این زمان حتی کشاورزی نیز در این منطقه رونق خود را از دست داده و دیگر به شرایط اول باز نگشته است. دانشمندان باور دارند که دقیقاً تغییرات اقلیمی، خشکسالی و قحطی بوده که ریشه بسیاری از تمدنهای بزرگ را در این منطقه برای همیشه به زوال کشانده است و این اتفاقی است که شواهد و زنگهای اخطاردهنده آن در دنیای امروز نیز شنیده میشود.
منبع:digikala
No tags for this post.