فروید ولورنز معتقد هستند : "خشونت امری ذاتی وفطری است وبه صورت نیرویی در نهاد انسانها وجود دارد که در زمانی خاص فوران میکند".به عقیده لورنز "نیروی نهفته در انسان اگر به صورت انجام ورزش وفعالیتهای فیزیکی آزاد شود جنبه سازنده داشته واگر تخلیه نشود منجر به بروز رفتارهای خشونت آمیز خواهد شد".فروید معتقد است "پرخاشگری ازغریزه مرگ نشأت میپذیرد که بر اساس آن فرد میل به تخریب،آدمکشی وضرب وشتم دارد ؛پرخاشگر حتی اگر نتواند این نیرو را صرف آسیب به دیگران کند بالاخره آن را به شکل آسیب به خود وخودآزاری نشان میدهد".
شرایط فیزیکی نامناسب وبروز خشونت
دکتر علی اکبر نجاتی صفا ،عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران در این خصوص گفت:تقریبا میتوان گفت هیچ رفتاری از انسان نیست که جنبه فیزیولوژیکی نداشته باشد.هم رفتارهای خوب افراد وهم رفتارهای بد وابسته به این مسأله هستند.البته این به این معنی نیست که بگوییم هرکه خشونت کرد لزوما یک مشکل بیولوژیکی دارد وفاقد کنترل بر رفتار خویش است.بسیاری از رفتارها تحت تأثیر عوامل محیطی هستند به طور نمونه دیده شده است زمانی که شرایط فیزیکی محیط مناسب نیست احتمال بروز رفتارهای نامناسب از جانب افراد بالا میرود. به طور مثال در اماکن شلوغ واماکنی که شرایط هوایی مناسب وجود ندارد احتمال خشونت افزایش مییابد واین نشان میدهد شرایط فیزیکی هم میتوانند امکان خشونت را افزایش دهند.
اغلب ورزشکاران برای تقویت عضلات خود هورمون تستسترون را به شکل اضافی وارد بدن میکنند ودر این شرایط احتمال خشونت در آنها بالا میرود
افزایش غیر طبیعی تستسترون تحریک کننده حس پرخاشگری درافراد
این روانپزشک در پاسخ به پرسش خبرنگار سیناپرس که نقش هورمون تستسترون در بروز رفتارهای پرخاشگرانه به چه میزان است اظهار داشت: تنها وجود هورمون تستسترون در این زمینه دخیل نیست ؛از نظر ساختار تکاملی ثابت شده است همیشه جنس نر خشونت بیشتری را بروز داده است وبه خصوص این مسأله در حیوانات قابل مشاهده است واغلب در گروه پستانداران نر این قضیه دیده میشود که البته ارزش تکاملی دارد زیرا برای بقای گونه اهمیت دارد واگر این خشونت وجود نداشته باشد ،گونه نمیتواند به بقای خود ادامه دهد.این خشونت در مقابل رقبای هم نوع وهم موجودات غیر هم نوع دیده میشود.با بررسی دقیق تر میتوان گفت عوامل هورمونی در این زمینه نقش دارد وهورمون تستسترون اگر به میزان طبیعی که در بدن افراد وجود دارد باشد منجر به خشونت نخواهد شد ولی در صورتی که این هورمون در بدن از حد مجاز فراتر رود ایجاد پرخاشگری خواهد کرد.
زنان وخشونت پنهان
وی افزود: اغلب ورزشکاران برای تقویت عضلات خود هورمون تستسترون را به شکل اضافی وارد بدن میکنند ودر این شرایط احتمال خشونت در آنها بالا میرود.این پدیده در خانمها بیشتر دیده میشود به طوری که خانمها با افزایش سطح هورمون تستسترون در بدنشان بیش از حد طبیعی در معرض بروز این رفتار قرار خواهند گرفت.خشونت در هردو جنس وجود دارد ومعمولا خانمها خشونت پنهان دارند وبه صورت مستقیم وآشکار آن را بروز نمیدهند.در دوران قاعدگی با ایجاد تغییراتی در هورمونهای زنانه اغلب خانمها دچار حالاتی از پرخاشگری وتحریک پذیری میشوند.البته این به این معنی نیست که هر خانمی که دست به خشونت میزند حتما در این دوران به سر میبرده است. مسائل اجتماعی هم در این زمینه دخیل است به طوری که در فرهنگ ما خصوصا در مناطق غیر شهری خانمها از دوران قاعدگی به عنوان دوران بیماری نام میبرند واین یعنی فرد به این پدیده دید غیر طبیعی وبیمارگونه دارد وجامعه به او میگوید تو حالت عادی نداری وهرچه این پدیده به سمت عادی شدن سوق پیدا کند واکنشهای روانی به دنبال آن کمتر خواهد شد.
نظریه میلگرام
این استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران ضمن اشاره به این موضوع که خشونت بنا بر جنبه تکاملی انسان وسایر جاندران میتواند جنبه ذاتی داشته باشد گفت: بنابر تحقیقات وآزمایشات تجربی که در این زمینه صورت گرفته است ونه تنها در حد نظریه پردازی افرادی نظیر فروید میتوان این موضوع را تأیید کرد.از جمله این آزمایشات میتوان به آزمایشی که" میلگرام" بر روی دانشجویان انجام داد اشاره کرد. این آزمایش نشان داد که در شرایط گوناگون بروز خشونت حتی از جانب افرادی که انتظار این اقدام از آنها نمیرود اجتناب ناپذیر است.بنابراین این نشان میدهد به صورت عمومی افراد پتانسیل بروز خشونت را دارند وتنها عوامل مختلفی نظیرعوامل اجتماعی،قوانین ومسائل مذهبی با انتظاری که در جامعه نسبت به یک انسان متمدن بوجودمیآورند باعث میشوند این خشونت کنترل ومهار شود.
ناکامی وغلبه گروهی قدرت
وی در ادامه گفت: خشم عاملی است که ذاتا در وجود افراد قراردارد وطبیعی است هر فردی که خشونت مرتکب میشود خشمگین هم هست.آنچه به عنوان رفتار خشونت آمیز ووحشیانه صورت میپذیرد متفاوت از خشم ذاتی است.عوامل مختلفی در بروز خشونت نقش دارد مثلا یکی از دلایلی که افراد بر اثر آن دست به خشونت میزنند ناکامی است به طور نمونه فردی که برای انجام کاری به ادارهای مراجعه میکند وجواب رد میشنود این مسأله ممکن است باعث واکنش خشمانه در او شود.بنابراین ناکامی یک دلیل برای خشونت است.عوامل دیگری در این خصوص نقش دارد وهمانطور که اشاره شد در شرایط فیزیکی احتمال خشونت افزایش مییابد به طور مثال زمانی که در جامعه احتمال غلبه گروهی نسبت به سایر افراد در جامعه بالاتر رود وبی عدالتی وجود داشته باشد احتمال خشونت از جانب گروه غالب وجود دارد ونمونه بارز آن در کتاب کوری نوشته ساراماگو بیان شد که هرچند یک داستان است ولی به واقعیت نزدیک است اینکه چگونه یک گروهی که بر اقلیت غلبه میکنند ابایی از بروز خشونت ووحشی گری نخواهند داشت که نمونه حقیقی این مثال در گروه تروریستی داعش قابل مشاهده است.
چه باید کرد؟
دکتر نجاتی صفا در خصوص راهکار مقابله با خشونت عنوان کرد: بعید است که در درمان این معضل بتوان نسخه واحدی برای تک تک اعضاء جامعه نوشت وتوقع داشت رعایت شود.با مشاهده رفتار بشر در قرون مختلف میتوان پی برد که از گذشته همیشه خشونت وجود داشته است لیکن به اشکال مختلف بروز یافته است بنابراین نمیتوان مدعی درمان قطعی این مشکل بود وبه دلیل این که خشونت رفتاری است که با یادگیری منتقل میشود بهترین راهکار در سطح خانواده خودداری والدین از بروز خشونت است.خانواده های مشکل دار که در آن اعضا نسبت به یکدیگر خشونت پنهان وآشکار دارند بالطبع نمیتوان متوقع بود که فرزندان پرخاشگر نباشند.
گفتگو:اعظم صفایی
No tags for this post.