ازدواج زودهنگام تقریبا در بیشتر کشورها غیرقانونی است. ازدواجی که ناقض حقوق بشر است و کودکی کودکان را می رباید؛ ازدواجی که رفتارهای ناهنجار و آسیب های اجتماعی زیادی به بار می آورد.
به گزارش سیناپرس، هرچند کودک همسری تقریبا در بیشتر کشورهای جهان غیر قانونی است اما امروزه حتی برخی از جوامع پیشرفته نیز با این معضل دست به گریبان هستند. کودک همسری به نوعی ازدواج گفته می شود که پیش از سن 18 سالگی رخ داده باشد. ازدواجی که پیامدها و آسیب های روحی و روانی بی شماری به بار می آورد و ریشه در مسائل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دارد.
هرچند ازدواج پسران قبل از 18 سالگی نیز در برخی از کشورها غیر معمول نیست اما در بیشتر جوامع دختران کوچک با پسر یا مردی بزرگتر ازدواج می کنند.
کشور ایران نیز از این امر مستثنی نیست. طبق داده های مرکز آمار ایران طی سال های 1396 تا 1400، 32 هزار و 524 دختر کمتر از 15 سال در کشور ازدواج کرده اند. البته طبق این داده ها مشخص نیست چه تعداد از این افراد در سنین کمتر از 18 سال ازدواج کرده اند.
بیشتر بخوانید:
کاهش سن ازدواج با رویکرد تجویزی دولت
معیارهای دادگاه برای ازدواج کودکان چیست؟
دکتر بهروز مرادی، جامعه شناس، به ابعاد دینی و مذهبی مساله کودک همسری پرداخت و در این خصوص به سیناپرس گفت: مساله کودک همسری جدا از بعد اجتماعی از زوایه دینی نیز قابل تحلیل است. در ابتدا باید مساله کودک همسری ریشه یابی شود. به طور کلی کودک همسری یک برداشتی نادرست از دین است. در قرآن کریم اساسا نامی از کودک همسری برده نشده است. سن ازدواج دختران در میان مذهبیون به طور خاص در بین سنت گرایان دینی برگرفته از سن ازدواج حضرت فاطمه زهرا(س) است.
وی افزود: اگر ما بدانیم که این سن اشتباه محاسبه شده و ریشه در محاسبات اشتباه تاریخی دارد، یک گام به جلو برداشته ایم. باید بدانیم این قضیه به لحاظ دینی قابل توجیه نیست بلکه ناشی از یک سوء تفاهم در لحاظ کردن سن ازدواج حضرت فاطمه زهرا(س) است. طبق برخی از منابع دینی، سن ازدواج حضرت فاطمه زهرا(س) با حضرت علی(ع) 9 سالگی قید شده است اما برخی از مورخان_به خصوص مورخان شیعی_ معتقدند این سن درست نیست. به عنوان مثال در کتاب التنبیه و الاشراف اثر مسعودی قید شده که در مورد سن ازدواج حضرت فاطمه(س) در میان شیعیان اختلاف وجود دارد و از یک ادعای واحدی برخوردار نیست. حتی برخی از مورخان سن فوت حضرت فاطمه زهرا(س) را 33 و برخی دیگر 27 الی 28 سال در نظر گرفته اند. برخی دیگر از سنت گرایان شیعی سن ازدواج ایشان را 9 سالگی و فوت آن حضرت را 18 سالگی عنوان کرده اند.
وی اظهارداشت: اگر سن حضرت خدیجه(س) را نیز بررسی کنیم. ایشان زمان بعثت 55 سال سن داشتند. گفته می شود حضرت فاطمه(س) 5 سال پس از بعثت متولد شده است. طبق این گفته حضرت خدیجه(س) هنگام زایمان 60 سال داشت که پذیرش این قضیه بسیار سخت است و نمی تواند درست باشد. بسیاری از مورخان سن تولد حضرت فاطمه زهرا(س) را 5 سال قبل از بعثت عنوان کرده اند، بنابراین هنگام ازدواج ایشان 18 الی 19 سال سن داشت. این محاسبات نشان می دهد که اساسا سن ازدواج حضرت فاطمه زهرا(س) از لحاظ تاریخی و سن مادرشان 9 سال نیست.
وی عنوان کرد: خداوند متعال نیز در قرآن کریم تاکید بر سن بلوغ و رشد یتیمان کرده است. به عنوان مثال در آیه 6 سوره نساء ذکر شده است به یتیمان زمانی اموالشان سپرده شود که به بلوغ و سن رشد رسیده باشند بنابراین نمی توانیم قبول کنیم که حتی قرآن بپذیرد یک کودک پیش از سن بلوغ و رشد به زور تن به ازدواج دهد.
کودک همسری حق آزادی کودکان را سلب می کند
مرادی همچنین به بعد جامعه شناختی این مساله نیز اشاره کرد و در این خصوص به سیناپرس گفت: ازدواج بدون رضایت، حق ازدواج و آزادی یک فرد( مرد یا زن، دختر یا پسر) را زیرپا می گذارد. کودکی که به زور روانه خانه شوهر می شود، ضمن اینکه حق انتخاب و آزادی او سلب شده است، نمی تواند مسوولیت های زناشویی خودش را نیز به نحو احسن انجام دهد. این امر بسیار طبیعی است زیرا او کودک است و باید کودکی کند. در این هنگام روانشناسی فرد نیز مداخله پیدا می کند و می گوید با این کودک مطابق با سنش رفتار نشده است.
این جامعه شناس دین افزود: از آنجایی که این فرد به صورت نرمال زندگی اش را سپری نمی کند، در سنین بالاتر عقده های شخصیتی به صورت ناملایمات و ناهنجاری های فردی، روانی و رفتاری در او بروز پیدا می کند. همچنین از بعدی دیگر این فرد حق و حقوق خود را به درستی نشناخته است و نمی داند باید چه مسوولیتی در قبال همسرش داشته باشد زیرا شناسایی مسوولیت های خانوادگی به بلوغ ذهنی نیاز دارد.
وی تصریح کرد: در حال حاضر سن رای دادن در اغلب کشورها 18 سال و در برخی دیگر 16 سال تعیین شده است. این مساله نشان دهنده یک توافق سنی در سطح جهانی و جوامع بشری برای تعیین سن بلوغ افراد است. در این سن فرد به حداقل قوه تشخیص می رسد که می تواند حاکم سیاسی یک جامعه را انتخاب کند. وقتی فردی که هنوز به چنین بلوغ و درکی نرسیده است، تشکیل زندگی دهد به هیچ وجه نمی تواند مداخله ای در تصمیمات خانواده داشته باشد زیرا کودک است و فقط باید اطاعت پذیر و فرمانبردار باشد.
وی خاطرنشان کرد: بخش دیگر نیز متوجه تمامیت وجودی یک دختر بچه است. وقتی دختری در سن کودکی وارد رابطه جنسی با مردی می شود که بر اساس عشق و مهر متقابل زناشویی نیست، آسیب می پذیرد زیرا این رابطه به صورت یک طرفه است و مرد به جسم او تهاجم پیدا می کند و کودک هیچ درکی از مسائل جنسی ندارد. او درکی ندارد که جسمش باید کجا و در خدمت و در اختیار چه کسی قرار بگیرد. تمام این مسائل به ذهن و روح او آسیب می رسانند. وقتی به این مقوله تفاوت سنی ازدواج را نیز به صورت نامعقول اضافه کنیم، آسیب بیشتری متوجه کودک می شود.
کودک همسری ریشه در فقر فرهنگی و اقتصادی دارد
مرادی اظهارداشت: حتی سن بلوغ و ازدواج یک دختر را نمی توانیم برای همه جوامع 18 سال در نظر بگیریم، زیرا فاکتورهای پرورشی، خانوادگی، اقلیمی، تغذیه ای، جغرافیایی، بومی، منطقه ای و نژادی در این امر دخیل هستند. در یک سری از مناطق دختران از نظر جسمی زودتر به بلوغ می رسند اما در برخی از مناطق دختران تحت تاثیر عوامل محیطی و جغرافیایی دیرتر بالغ می شوند.
وی افزود: متخصصان امر یک جامعه می توانند استانداردی برای این امر در نظر بگیرند. در مجمع قانون گذاری جامعه این مساله باید با کمک جامعه شناسان در ابعاد مختلف مورد بررسی و نقد قرار بگیرد، سپس سن ازدواج به صورت علنی مطرح شود. اگر بر فرض سن ازدواج جامعه را 18 سال اعلام شود، در این سن دختران از قدرت تشخیص برخوردار هستند و خودشان می توانند درباره ازدواج شان نظر دهند. ما به هیچ عنوان نمی توانیم کودکی را بدون اینکه تصمیمی راجع به مهمترین مساله زندگی اش بگیرد به ازدواج مردی در بیاوریم یا به جای او تصمیم بگیریم. چنین چیزی اصلا مورد قبول دین نیست که یک فرد بدون دخالت داشتن در مهمترین قسمت زندگی اش با تصمیم والدین یا بزرگترهایش روانه خانه بخت شود.
وی به سیناپرس گفت: اگر در چنین شرایطی فاکتور تفاوت سنی را هم در نظر بگیریم، بی رحمی کاملی نسبت به این دختران روا می شود. اغلب کسانی که کودکان دختر را مجبور به ازدواج می کنند مسوولیتی نسبت به این مساله ندارند که او روانه کدام خانه می شود. گاهی اوقات کودک همسری تحت تاثیر ارزش ها و هنجارهای قومی، سنتی و فرهنگی انجام می شود. گاهی نیز فاکتور دیگری مانند دادن پول و ثروت یا ملک به والدین یا بزرگتر کودک در این امر دخیل است.
این جامعه شناس یادآورشد: اختلاف سنی کودک و مرد طبیعتا این مساله را خیلی بغرنج تر می کند. بر فرض اگر کودکی ده ساله به عقد مردی 60 ساله در آید، ده سال دیگر او بیست ساله و مرد 70 ساله و کهنسال می شود. این تفاوت سنی به قدری فاحش است که خانم نمی تواند با رضایت خاطر، آرامش و خوشبختی و با خشنودی درونی به این زندگی ادامه دهد. لاجرم باید این زندگی تحمیلی را بپذیرد یا اقدام به کارهای دیگری بزند. خودکشی یکی از آنهاست. ممکن است او ارتباطی با مردی هم سن و سال خود نیز برقرار کند. این بعد روانشناسی و جامعه شناسی کاملا طبیعی است زیرا او با مردی که هم سن پدربزرگش است، ازدواج کرده و رضایت باطنی به این ازدواج ندارد.
این جامعه شناس دین در پایان اظهارداشت: هرچند این رفتار پیامد آن اجحافی است که هنگام ازدواج بر او روا شده است اما امکان دارد هنگامی که رفتار نادرستی از او سر بزند، بزرگترها او را مجازات کنند یا رفتارهای ناهنجار دیگری از او سر بزند.
گفتگو: فرزانه صدقی
No tags for this post.