تکنیکی برای تشخیص زودهنگام سرطان مجرای صفراوی
سرطان مجرای صفراوی که با عنوان کلانژیوکارسینوما نیز شناخته می شود، اکثر مواقع دیر تشخیص داده می شود، زیرا اکثر افراد مبتلا هیچ فاکتور خطر قابل شناسایی برای این سرطان ندارند.
به گفته محققان، تنها گزینه های درمانی ممکن برای کلانژیوکارسینوم در مراحل اولیه پیوند کبد یا جراحی قبل از انتشار سلول های سرطانی در خارج از کبد است. حتی زمانی که جراحی موفقیت آمیز باشد، بسته به وسعت بیماری، متوسط دوره بقا تا دو سال خواهد بود. بنابراین به دلیل پیش آگهی ضعیف، تکنیکی که بتواند به طور قابل اعتمادی سرطان مجرای صفراوی را زودتر تشخیص دهد، به فوریت مورد نیاز است.
تشخیص زودهنگام سرطان مجرای صفراوی نه تنها به دلیل ماهیت بدون علامت و مکان آناتومیکی آن، بلکه به دلیل ویژگی کم اکثر روشهای تشخیصی چالش برانگیز است. روش های تصویربرداری رادیولوژیکی مانند اولتراسوند (US)، توموگرافی کامپیوتری اشعه ایکس (CT)، کلانژیوپانکراتوگرافی رزونانس مغناطیسی (MRCP) یا توموگرافی کامپیوتری با انتشار پوزیترون (PET-CT) در حال حاضر برای تشخیص کلانژیوکارسینوما استفاده می شوند. با این حال، مشخص شده که این روش های تصویربرداری از ویژگی و دقت پایین رنج می برند.
پژوهشگران معتقدند: برخلاف تصویربرداری رادیولوژیک، تکنیک های آندوسکوپی امکان بررسی مستقیم بافت را فراهم می کند. آنها می توانند تغییرات ساختاری را در چندین لایه بالایی مجرای صفراوی در طول توسعه اولیه تومور تشخیص داده و در نتیجه حساسیت را بهبود بخشند. به عنوان مثال، کلانژیوپانکراتوگرافی رتروگراد آندوسکوپی (ERCP) می تواند نمونه هایی از پوشش مجرای صفراوی را با سیتولوژی بدست آورد. در حالی که روش های مرسوم آندوسکوپی از اشعه ایکس برای ناوبری استفاده می کنند، اخیراً امکان تصویربرداری مستقیم پوشش مجرای صفراوی در روش های کولانژیوسکوپی با استفاده از آندوسکوپهای کمکی وجود دارد. روشهای کلانژیوسکوپی امکان جمع آوری نمونههای بیوپسی کوچک را فراهم کرده و تا حدودی دقت تشخیص آندوسکوپی را بهبود می بخشد.
در این راستا دانشمندان یک تکنیک جدید طیف سنجی بازتابی منتشر (DRS) را که یک تکنیک ساده و راحت برای تعیین کمیت غیر تهاجمی خواص نوری بافت بدون استفاده از رنگ است و با درجه بالایی از حساسیت بیوشیمیایی کار می کند را در این زمینه آزمایش کردند.
در طیف سنجی بازتابی منتشر، سطح بافت با نور روشن می شود که تحت چندین رویداد پراکندگی الاستیک و جذب در داخل بافت قرار می گیرد. هنگامی که بخش غیرجذب نور به سطح بافت باز می گردد، اطلاعات کمی در مورد بافت، مانند ساختار و ترکیب آن، حمل می کند. سپس این اطلاعات را می توان از بازتاب اندازه گیری شده با استفاده از مدل تئوری انتشار استخراج کرد.
پژوهشگران توضیح می دهند که متأسفانه، مدل تئوری انتشار برای فواصل کوچک در مورد پراکندگی ناهمسانگرد که برای بافت بیولوژیکی معمول است، دقیق نیست. با این حال، گروه تحقیقاتی یک تئوری انتشار تصحیح شده تابع فاز را توسعه داد که این کمبود را برطرف کرده و طیف سنجی بازتابی را به سیستم آشکارساز کوچک گسترش می دهد.
در نتیجه، دانشمندان یک تکنیک طیف سنجی نوری کم تهاجمی را ارائه می کنند که نشان می دهد امکان شناسایی مطمئن پیش سرطان مجرای صفراوی و سرطان اولیه در داخل بدن به صورت غیر تهاجمی وجود دارد. به گزارش سیناپرس، مزیت اصلی این تکنیک این است که مدل نسبتاً ارزان توسعه یافته را می توان به راحتی کوچک کرد تا در محدودترین فضاهای مجرای صفراوی قرار گیرد.
محققان در خاتمه یادآور می شوند:برای کارکردن سیستم به آموزش تخصصی برای پزشکان نیاز است، زیرا این سیستم به طور خودکار داده ها را جمع آوری کرده و موقعیت یابی پروب فیبر نوری بسیار شبیه به موقعیت یابی فورسپس بیوپسی است. گفتنی است که در یک مطالعه آزمایشی روی ۲۹ بیمار که تحت روشهای معمول آندوسکوپی قرار می گرفتند، این تکنیک تغییرات ساختاری در اپیتلیوم را شناسایی کرده و به طور قابل اعتمادی سرطان مجرای صفراوی را به صورت زودهنگام شناسایی کرد. تیم تحقیقاتی توضیح داد که این تکنیک اندازه گیری نوری سریع بوده و در کمتر از ۲ دقیقه انجام می شوند.
شرح کامل این مطالعه در مجله Nature منتشر شده است.
مترجم: مهدی فلاحی پناه
No tags for this post.