کرم گوش 'ear worm' که در حوزه علوم شناختی از آن تحت عنوان 'تصویرسازی ذهنی آهنگین خودآیند' و یا 'خارش ذهن' یاد می شود، به حالتی گفته می شود که طی آن آهنگ و صدایی خود به خود به ذهن می آید و فرد در تصور خود آن را می شنود.
این تصویرسازی ذهنی در واقع عبارت است از یک تصور موسیقیایی غیرارادی تجربی که طی آن یک صدای موزون بدون کنترل ارادی به ذهن خطور می کند و همین طور تکرار می شود.
همه افراد مدتی در طول روز درگیر افکار عمدتا غیرهوشیارانه هستند و در واقع، مواجهه با موقعیت های شناختی غیرارادی و خود به خودی، یک رخداد شایع در زندگی روزمره است.
مساله تصویرسازی آهنگین خودآیند از دغدغه های ذهنی بسیاری از هنرمندان و موسیقیدان ها نیز بوده است؛ گفته می شود موتسارت موسیقیدان بزرگ نیز از این مشکل رنج می برد و همیشه قصد داشت که کرم گوش خود را به طور کامل در قاب تصویر موسیقیایی درآورد که هیچگاه موفق نشد.
نویسندگان مشهوری مانند مارک توین و آرتور سی کلارک نیز در این مورد داستان هایی نوشته اند. توین، نویسنده قرن نوزدهم در داستان 'کابوس ادبی'، شرح حال نویسنده ای را به تصویر می کشد که روزی به این اختلال مبتلا می شود و افکارش باز می ماند و در نهایت این مشکل را مانند یک بیماری به دوست خود منتقل می کند.
کلارک نیز در اوایل نیمه دوم قرن بیستم یک داستان علمی تخیلی نوشت که در آن دانشمندی تلاش می کند یک ملودی را تصویر کند تا از طریق تناسب هارمونی آن با ریتم جریان الکتریکی مغز، تا ابد در ذهن شنوندگان تکرار شود. در داستان کلارک، این دانشمند موفق می شود اما در پایان کار دچار بهت زدگی و روان گسیختگی (کاتاتونی) کامل می شود.
** شیوع 92 درصدی کرم گوش
تصور موسیقیایی که در روان شناسی از آن به عنوان کرم گوش و در علوم شناختی به عنوان خارش ذهن یاد می شود، نوع منحصر به فردی از این واقعیت های شناختی خود به خودی است که شیوع زیادی دارد.
دکتر پیمان حسنی ابهریان دبیر کارگروه توانبخشی شناختی ستاد توسعه علوم و فناوری های شناختی در خصوص گستردگی شیوع این تجربه گفت که حدود 92 درصد افراد حداقل یک بار در هفته این تجربه را احساس می کنند، 33 درصد به صورت روزانه و 26 درصد روزی چند بار درگیر آن هستند.
ابهریان در گفت و گو با ایرنا، از کرم گوش به عنوان یک تجربه یاد کرد و گفت: این مشکل را می توان با اختلال وزوز گوش (تنیتوس) مقایسه کرد که برخی از افراد در طول زندگی آن را تجربه می کنند؛ در هر دو مورد شدت احساس صدا، مدت زمان آن و دفعات تکرار متفاوت است اما آنچه به عنوان عامل آزاردهندگی یا ناخوشایندی این مشکلات مطرح است، کاملا شخصی بوده و به برداشت فرد از این موقعیت درونی برمی گردد.
وی افزود: در واقع ممکن است فردی که وزوز گوش شدید دارد، چندان از این حالت ناراحت نباشد اما فرد دیگری که وزوزی با شدت بسیار کمتر دارد، نسبت به آن احساس آزردگی و ناخوشنودی بسیار بیشتری داشته باشد.
وی توضیح داد: تجربه خارش شناختی، خارش ذهن یا همان کرم گوش نیز کاملا از این قانون پیروی کرده و در بسیاری از افراد ممکن است که نه تنها ناخوشایند نبوده بلکه خاطره انگیز و لذت بخش نیز باشد. اما در برخی دیگر ممکن است ناخوشایند و آزاردهنده باشد؛ بنابراین بهتر است که به جای اختلال با عنوان 'تجربه' یا 'پدیده شناختی' از آن یاد شود.
** عوامل بروز کرم گوش
متخصص علوم اعصاب شناختی و عضو پژوهشگاه علوم شناختی در مورد عوامل بروز کرم گوش گفت: این تجربه عوامل متعددی از جمله عوامل شناختی، مغزی و حافظه ای دارد.
* عوامل شناختی
ابهریان توضیح داد: این تجربه یک پدیده شناختی است که چهار عامل اصلی شناختی از جمله مواجهه با موسیقی، آغازگرهای حافظه ای، وضعیت خلقی عاطفی و پایین بودن موقعیت توجهی در آن دخالت دارند.
وی افزود: این پدیده در واقع به خاطرآوری و یا بازیابی غیرارادی حافظه است که با خاطرات شخصی و مفهومی ارتباط دارد.
* عوامل مغزی
به گفته ابهریان، از لحاظ مغزی سه سیستم مغزی اصلی در این پدیده دخالت دارند که عبارتند از سیستم حافظه، سیستم خلقی عاطفی و وضعیت توجهی که بر این مبنا عوامل موثر در این تجربه را می توان در این سه گروه تقسیم بندی کرد.
وی در مورد وضعیت خلقی و عاطفی درگیر و موثر در این تجربه اظهار کرد: عواملی همچون غم، شادی، اضطراب و استرس، تعجب و شگفتی و دیگر وضعیت های هیجانی و انگیزشی می توانند در بازیابی خاطرات موسیقیایی موثر باشند.
ابهریان گفت: در خصوص حوزه یا وضعیت توجهی نیز، موقعیت های افت و پائین بودن توجه همچون رویا، خواب آلودگی و خستگی ذهنی با بروز این تجربه ارتباط نزدیکی دارند.
* عوامل حافظه ای
دبیر کارگروه توانبخشی شناختی ستاد توسعه علوم و فناوری های شناختی، در مورد توضیح عوامل حافظه ای در بروز این تجربه نیز خاطرنشان کرد: عوامل مرتبط با حافظه که در درک این تجربه دخالت دارند، عبارت از مواجهه اخیر با موسیقی خودآیند، مواجهه مکرر با موسیقی خودآیند و یادآورهای موسیقی خودآیند همچون افراد و اشخاص، موقعیت ها و مکان ها، واژه ها و مفاهیم و ریتم ها و اصوات هستند.
ابهریان افزود: در واقع یک فرد می تواند با رویارویی با افرادی خاص، موقعیت های زمانی یا مکانی یادآور این تجربه، شنیدن نقاط مرتبط با آن موسیقی یا مفاهیم مرتبط با آن و یا حتی بخش کوتاهی از ریتم یا صوت مرتبط با آن آهنگ، تمامی آهنگ را به طور ناخواسته و خودآیند در ذهن خود تصور کند.
* عوامل خارجی
عضو پژوهشگاه علوم شناختی عوامل خارجی را نیز در بروز این تجربه ذهنی شناختی موثر دانست و گفت: از عوامل خارجی مرتبط با این تجربه می توان به نوع موسیقی اشاره کرد؛ یک موزیک خودآیند خصوصی معمولا در موقعیت های خصوصی همچون خودروی شخصی یا یک مناسبت شخصی مانند جشن تولد تجربه می شود. همچنین یک موزیک خودآیند عمومی اغلب در موقعیت ها و مکان های عمومی همچون فروشگاه ها، رستوران ها یا ورزشگاه ها به ذهن می آیند.
ابهریان اظهار کرد: خاطره خودآیند یک موزیک زنده با موزیک زنده و موسیقی شنیده شده از رادیو و تلویزیون و یا با آغازگرهایی از همان جنس تحریک شده و به ذهن می آیند.
** روش های درمانی
همانطور که اشاره شد؛ این مساله یک پدیده شناختی خودآیند است و از آنجا که می تواند آزاردهنده و ناخوشایند باشد، در برخی موارد یک اختلال شناختی محسوب می شود.
به گفته دبیر کارگروه توانبخشی شناختی ستاد توسعه علوم و فناوری های شناختی، این اختلال در برخی از بیماری ها و اختلالات شناختی دیگر همچون اختلال وسواسی جبری بیشتر دیده می شود و از آنجا که با یک مشکل شناختی رو به رو هستیم، درمان آن نیز کاملا یک درمان شناختی خواهد بود.
* توانبخشی شناختی
ابهریان توضیح داد: سیستم های حافظه، خلق، عاطفه و توجه در بروز این اختلال دخالت دارند؛ بنابراین با توانبخشی و توانمندسازی شناختی و به کارگیری روش هایی همچون تقویت مدیریت توجه، تمرین های حافظه ای، تقویت حافظه کاری، کنترل شناختی، کنترل هیجانی و همچنین با استفاده از روش هایی مانند ذهن آگاهی، روان درمانی شناختی و روش های گوناگون تحریک مغزی مانند تحریک الکتریکی و مغناطیسی، می توان آن را در کنترل خود درآورد.
وی افزود: برای نمونه می توان با تمرینات ساده نوروبیک، مطالعه و حل جدول اعداد، حافظه خود را تقویت کرد و آن را از وضعیت خودآیند به وضعیت کنترل شده درآورد.
ابهریان در توضیح تمرینات نوروبیک گفت: می توان با انجام دادن کارها با دست غیرغالب (یعنی اگر راست دست هستیم، با دست چپ کارها را انجام دهیم و یا برعکس)، رفتن به مقصد از مسیرهای جدید و ادراک محیط خارج با حسی غیر از حواس معمول (مثلا به جای این که به لیوان آب نگاه کنیم و بعد آن را برداریم، چشم ها را بسته، اول آن را لمس کنیم و سپس آن را برداریم) می توان حافظه و توجه را کنترل کرد.
* ذهن آگاهی
وی در مورد ذهن آگاهی بیان کرد: تکنیک ذهن آگاهی نیز که روان شناسان از آن استفاده می کنند، روش کاربردی و ساده ای است که طی آن فرد بر عملکردهای ساده و روزمره خود متمرکز می شود؛ مثلا تعداد قدم های خود را می شمارد و در مورد این که اول کدام پا را بردارد، دقت می کند. در واقع با دقت در مواردی از این گونه که به صورت اتوماتیک انجام می شود، خودآیندی و اتوماتیک بودن رفتارهای عادتی خود را شکسته و آنها را تحت کنترل درآورد.
* تغذیه مناسب و ورزش
ابهریان گفت: علاوه بر تمرین ها و تکنیک های خاص توانمندسازی شناختی، تغذیه مناسب، ورزش و تکنیک های آرامش بخش نیز در این زمینه کاربرد دارند و اساسا با استفاده از چنین روش های ساده ای، می توان حافظه، توجه و وضعیت هیجانی خود را تحت کنترل درآورد و کرم گوش (خارش شناختی) و یا هر مشکل شناختی دیگری را برطرف کرد.