افزایش چشمگیر این بیماری در جامعه و علت چرایی ایجاد آن و راههای نوین درمان آن بهانهای شد تا گفتگویی با دکتر سید مسعود نبوی، متخصص مغز و اعصاب و فلوشیبMS دانشیار نورولوژی و مدیر گروه بالینی مرکز تحقیقات مغز و اعصاب رویان، عضو هیات مدیره انجمن مغز و اعصاب ایران انجام دهیم.
بیماری «ام اس» چگونه به وجود میآید؟
«ام اس» یک بیماری التهابی است. در این بیماری غلافهای میلین سلولهای عصبی (غلافی که رشته های عصبی را احاطه می کند و باعث تسهیل هدایت امواج عصبی مغز و نخاع می شود) در مغز و نخاع آسیب میبینند و باعث تخریب اکسون(رشته عصبی) و دژنرسانس(خرابی بافت) سیستم عصبی مرکزی میشوند؛ در واقع التهابها و تغییرهای ایجاد شده درسیستم ایمنی فرد ابتدا باعث میلین زدایی و پس از آن باعث تخریب اکسون و خرابی سیستم عصبی میشوند. در نهایت خراب شدن سیستم عصبی باعث آتروفی بافت مغز (آتروفی همان تحلیل یا کاهش اندازه عضلات است که منجر به کم شدن قدرت و تحرک ماهیچهها میشود) و تخریب سیستم عصبی میشود؛ تخریب بافت عصبی همراه با علایمی مانند اختلال ادراری، سفتی پا، دو بینی، نداشتن تعادل، لرزش و اختلال های شناختی و….است.
بهترین راه برای درمان این بیماری کدام است؟
طی سه دهه اخیر بحثهای زیادی برای درمان این بیماری شده است. یک سری از درمانها روی حملهها و التهابهای حاد تمرکز کرده است. در این شیوه فرد با کورتون و تعویض پلاسمای خون درمان میشود. در شیوهای دیگر، درمان روی پیشگیری از عود بیماری، حملههای حاد و پیش رونده تمرکز شده است. پیشگیری از این حملهها و عود بیماری نیز باعث تولید یک سری داروی تزریقی و خوراکی شده است؛ هم اکنون 10 تا 12 داروی تایید شده برای نوع عود کننده و جلوگیری از حملههای حاد «ام اس» در بازار جهانی وجود دارد اما متاسفانه هنوز داروی تایید شدهای برای فرم پیش رونده وجود ندارد. اگرچه هم اکنون دارویی به نام اُکرلی زوماب( ocrelizumab) از دسته داروهای آنتی بادی منوکلونال برای فرم پیش رونده ساخته شده و نتایج خوبی هم به همراه داشته اما هنوز مورد تایید قرار نگرفته و نتایج کار آزمایی بالینیاش را سپری میکند. راه دیگر این است که بافتهای از دست رفته و تخریب شده را ترمیم کنیم یا مانع از تخریب آن باشیم. شیوه دیگر درمانهای علامتی نام دارد. برای این شیوه نیز4 تا5 نوع درمان وجود دارد. هم اکنون درمان حمله حاد یا جلوگیری از عودها تا حدود زیادی موفقیت آمیز بوده است اما هنوز در دو مقوله جلوگیری از تخریب نورون( سلول عصبی) و نوروپروتکشن یا حفاظت از بافت عصبی و آسیب دیده و ترمیم و بازیابی آنها موفقیت نداشتهایم. امروزه در بحث ترمیم و باز سازی سلولها و بافتهای عصبی تخریب و تحلیل شده درمان با سلول بنیادی(Stem Cell) مطرح شده است.
نحوه درمان بیماران با کمک سلولهای بنیادی چگونه است؟
سلولهای بنیادی 2 خاصیت عمده دارند. این سلولها میتوانند سیستم ایمنی را ترمیم کنند و نقش واسطهای بین بافتهای آسیبب دیده و سایر سلولها داشته باشند. هم اکنون برای درمان بیماری«ام اس» روی یک سری از سلولهای مزانشیمال(از مهمترين سلولهای بنيادی بزرگسالان) به صورت بین المللی کار شده است؛ این سلولها بیشتر نقش تعدیل کننده سیستم ایمنی را دارند و نقش ترمیمی آنها خیلی کم است. همچنین این سلولها می توانند در بافت سلولی اثر بکنند و موادی را ترشح کنند که جلوی آسیب را بگیرد یا باعث ترمیم آن بشود. ما و سایر محققان دنیا اکنون به دنبال این هدف هستیم تا سلولهایی را فراهم کنیم که نقش ترمیمی داشته باشند تا بتوانیم با کمک این سلولها بافت میلینها و اکسونهای تخریب شده وسایر بخشهای عصبی از بین رفته مانند نورون Stem Cell ، پیش سازههای فولیکول دندریتها یا سلولهای مشابه و مواد مترشحه آنها را ترمیم و بازسازی کنیم. در واقع هدف اصلی ما این است که «ام اس» و بسیاری از بیماریهای دیگری که نقش مهمی در سیستم ایمنی بدن دارند یا باعث تخریب سیستم عصبی میشوند را با این شیوه درمان کنیم.
پس هنوز درمان« ام اس» با این شیوه قطعی نیست؟
بله. در حال حاضر بسیاری از روشهای درمانی که خصوصا برای«ام اس» مطرح میشود از جمله سلولهای بنیادی در فازهای کارآزمایی بالینی هستند؛ تمامی فعالیتهای درمانی سلولهای بنیادی در حیطه کاری نورولوژی در مرحله کارآزمایی بالینی، آزمایشی و تحقیقاتی قرار دارند و به هیچ وجه درمانهای مجوزداری محسوب نمیشود زیرا هنوز نتیجه این آزمایشها به طور کامل مشخص نشده است. نتیجه آزمایشها باید در مقیاس بسیار وسیع مثبت باشد تا مورد تایید قرار بگیرد.
در حال حاضر بسیاری از روشهای درمانی که خصوصا برای«ام اس» مطرح میشود از جمله سلولهای بنیادی در فازهای کارآزمایی بالینی هستند.
پس با این حساب ادعای برخی از سودجویان برای درمان این بیماری کاملا کذب است؟
نحوه تولید وساخت این سلولها بسیار پیچیده و سنگین است. امکانات و فراهم آوری و تکنولوژی خاصی میخواهد به همین دلیل کسی نمیتواند ادعا کند که هر مرکز یا انستیتویی قادر به انجام این کار است و از این طریق بتواند مردم را سر کیسه کند. در ضمن مصرف این سلولها حتما به صورت تزریقی است و برخلاف برخی از تبلیغات بسیار ساده لوحانه ماهوارهای هیچگاه به طریق خوراکی مصرف نمیشود؛ در این تبلیغات سودجویانه یک سری قرصهای ویتامین رنگ شدهای به نام سلولهای بنیادی برای درمان برخی از بیماریها تبلیغ و گاهی تا حدود20تا 30 میلیون تومان فروخته میشوند. متاسفانه برخی از بیماران که راه درمان قطعی برای بیماری آنها نیست نیز به دام این افراد سودجو میافتند.
پیش بینی میکنید میزان بهبود بیماری با این شیوه درمانی چگونه باشد؟
این شیوه درمانی اکنون برای خیلی از بیماریهای نورولوژیک مغز و اعصاب مانند «ای ال اس» و فلج مغزی، برخی بیماریهای عضلانی، پارکینسون، آلزایمر، صدمات نخاعی، صدمات مغزی ناشی از تروما استفاده میشود. مرکز تحقیقات مغز و اعصاب رویان نیز در فاز تحقیقات اصلی خود روی بیماریهای «ام اس»، عصب بینایی، پارکیسنون، آلزایمر، صدمههای نخاعی، صدمه ای مغزی ناشی از تصادفها و تروما و ایسکمی یا سکتههای مغزی گذاشته است. ما برای هریک از این بیماریها هدف خاصی را دنبال میکنیم مثلا در رابطه با بیماری «ام اس» هدف ما ترمیم و تعدیل سیستم ایمنی و پیشگیری از عود این بیماری اما در بیماری کشنده «ای ال اس» و پارکینسون هدفمان افزایش طول عمر و بهبود وضعیت کیفی و عملکرد فرد است.
آیا این روش درمانی همراه با عوارضی هم است؟
امروزه با وجود پتانسیل بسیار زیادی که در مورد استفاده از سلولهای بنیادی وجود دارد اما موضوع امنیت و خطرناک نبودن و تومورزایی و سرطان زایی سلولهای بنیادی و همچنین تجمع این سلولها در عروق و ایجاد اختلال در جریان خون بحثهایی مطرح است که نگرانیهایی در کار آزمایی بالینی به وجود آورده است. هرچند برخی از این سلولها ممکن است عوارضی ناشناختهای به همراه داشته باشند اما هیچ جای نگرانی وجود ندارد زیرا تا پیش از وارد شدن به فاز انسانی، این آزمایشها فاز حیوانی را پشت سر گذاشتهاند بنابراین هنگام ورود به مرحله انسانی بی خطر بودن این روش به طور نسبی ثابت شده است. خوشبختانه تاکنون تزریق سلولهای مزانشیمال به داخل ورید و فضای نخاعی در فاز انسانی عارضهای به همراه نداشته است اما هنوز برخی از سلولها در فاز حیوانی هستند و هنوز وارد فاز انسانی نشدهاند. در مجموع میتوان گفت سلولهای بنیادی اگر درست و مناسب و به اندازه مصرف شوند همراه با خطر نیستند و منجر به ایجاد سلولهای سرطانی در فرد نمیشود اما گاهی در برخی از موارد ممکن است بعضی از انواع این سلولها با حجم های بسیار بالا باعث ایجاد سرطان و تومور کنند اما هنوز این قضیه اثبات نشده است پس نمیتوان گفت این سلولها تومور زایی و سرطانزایی دارند.
بحث فعال شدن سیستم ایمنی این سلولها چقدر مطرح است؟
بحث پس زدگی این سلولها و فعال شدن سیستم ایمنی بیماران از دیگر بحثهای چالش بر انگیز این شیوه درمانی است. در این خصوص باید گفت که هم اکنون سلولهای بنیادی به دو روش به درون بدن انسان تزریق میشوند. برخی از این سلولها از خود فرد گرفته شده ( اتولوگوس) و به بدن بیمار تزریق میشود. یک سری دیگر از سلولها نیز از فرد بالغ یا جنین دیگری گرفته شده (آلوژنیک) و به بدن بیمار تزریق میشود. برخی از این سلولها ممکن است خاصیت ایمونو ژنی داشته باشند یعنی باعث فعال شدن سیستم ایمنی بشوند. در این بین برخی از سلولها مانند سلولهای مزانشیمال که آلو ژن نیستند، چندان خاصیت ایمونوژنی ندارند. قطعا هر نوع سلولی که از خود فرد گرفته میشود ایمونوژن نیست اما گاهی میتواند باعث فعالیت سلولهای ایمنی بر علیه فرد شود؛ برخی از انواع سلولهای بنیادی که از جنین یا منابع دیگر گرفته می شود ممکن است ایمونوژن و خطرناک باشند یا در آن از ناقل های ویروسی استفاده شده باشد.
گفتگو: فرزانه صدقی
No tags for this post.