دشمن برای دستیابی به داشته های یک ملت، فرهنگ را غارت می کند

آیت الله جوادی آملی در دیدار با دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی کشور به بیان نکاتی درباره تاثیرات رشد و ارتقای فکری جامعه پرداخت.
طلب علم فریضه است
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، در بیان اولین نکته به اهمیت طلب پرداخته و فرمودند: دین به ما استقلال و شرف را از راه علم و عمل صالح عطا کرد. پیامبر اکرم (ص) در حدیثی فرمود: «طَلَبُ العِلمِ فَریضَهٌ». این تای فریضه تای تانیث نیست؛ تای مبالغه است. اگر چیزی خیلی واجب باشد، می گویند فریضه است. اگر وجوب عادی داشته باشد، می گویند «فریض» مثل خلیفه الله. وقتی گفتند انسان، خلیفه الله است این نشان از مقام برجسته انسان است که از او خلیفه یاد نکردند و خلیفه یاد کردند. همانطور که علام و علامه خیلی فرق دارد. این کلمه صیغه مبالغه است.
جامعه مستقل از دیدگاه اسلام
وی در ادامه افزود: اسلام وقتی جامعه را مستقل می داند، که در سایه ادراک صحیح زندگی کند و گرنه ملتی که ادراک صحیح نداشته باشد گاهی به این سمت می رود و گاهی به آن سمت. پس استقلال یک ملت در سایه تعقل ملت است. ممکن است ملت بگویند: نه شرقی، نه غربی ولی تابع فیلم های شرق و غرب باشند. وقتی که فکر نباشد بازی او را سرگرم می کند.
دشمن برای دستیابی به داشته های ملت فرهنگ را غارت می کند
این محقق و مفسر قرآن کریم افزود: بیگانه در غارت یک ملت، گاهی طمع مالی و گاهی طمع استقلالی دارد. دشمن برای دستیابی به داشته های یک ملت، قبل از اینکه مال او را غارت کند فرهنگ او را غارت می کند. وقتی فرهنگ او غارت شد، ملت تخلیه می شود و قهرا می شود عَمَله دیگری. خیلی خوش وقت است که کارهای مونتاژ را به عهده بگیرد. این عَمَلگی است. این فخر نیست. تمام قطعات را او درست می کند و شما دارید عَمَلگی می کنید و چون فرهنگ غارت شده، ملت پی به این موضوع نمی برد.
حضرت امیر سلام الله علیه زمانی که مالک اشتر را به استانداری مصر منصوب کرد در عهدنامه مالک فرمود: مالک! ما قیام نکردیم که خودمان آزاد شویم ما بنده خدا هستیم. محور اصلی کار ما این است که این فرهنگ را آزاد کنیم.
این بیان رسمی حضرت امیر سلام الله علیه در عهدنامه مالک است. فرمود: مالک! "ان هذا الدین کان اسیرا فی ایدی الشرار". فرمود: مالک! قبل از من دین و فرهنگ ما را به غارت بردند. دین را اسیر کردند. نماز بود، حج بود، عمره بود اما از نماز اسیر، کاری ساخته نیست. از روزه اسیر، کاری ساخته نیست. از حج اسیر، کاری ساخته نیست. حجی که در آن برائت نباشد حج اسیر است. "ان هذا الدین کان اسیراً فی ایدی الاشرار". من قیام کردم، خلافت را پذیرفتم که فرهنگ مردم، دین مردم را آزاد کنم.
مردم، مرکز قدرت هستند
این مرجع عالیقدر در ادامه به نقش آگاهی در تحقق قدرت مردم اشاره کرد و افزود: باید به مردم فهماند شما که هستید. به مردم فهماند شما تنها مصرف کننده نیستید. الان همه ما تمام تلاش و کوششمان این است که خدمتی به مردم شود. کار خوبی است؛ مردم مصرف کننده نعمت نیستند. مردم تولید کننده قدرت هستند.
یک ملت فهیم است که مولد قدرت می شود. ملتی که هر جوری حالی اش کنند باور می کند، چطور ملتی است؟ حضرت امیر سلام الله علیه در همان عهدنامه فرمودند: باید به مردم خدمت کنی. باید همه امور مربوط به مردم را پیگیری کنی. اما مردم تنها این نیستند. مردم مانند سد هستند که ذخیره می کنند. مردم مرکز قدرت هستند.
ما در مورد نماز داریم: «الصلاه عمود الدین». اما "انما" در آن نیست. درحالیکه وجود مبارک حضرت امیر سلام الله علیه در این عهدنامه کلمه "انما" را به کار می برد. فرمود: مالک! مردم ستون دین اند. وَ إِنَّمَا عِمَادُ الدِّیْنِ. توده مردم مرکز قدرت اند.
ذکر خاطره ای از تاثیرات آگاهی مردم جامعه
عضو مجلس خبرگان قانون اساسی تصریح کرد: من این قصه را بارها برای دوستان گفته ام. در زمان کودتای ننگین ۲۸ مرداد، سن و سال ما ۲۱ یا ۲۲ سال بود. مرحوم کاشانی (رضوان الله علیه) روحانی بود و در راس این امر قرار داشت. ما نیز در مدرسه مروی تهران درس می خواندیم و غالبا در این جلسات شرکت می کردیم.
بعد از ملی شدن صنعت نفت، شعار رسمی خیلی از مردم در تهران "مرگ بر شاه" بود. ساعت ۹ و ۹:۳۰ مرگ بر شاه بود. ساعت ۱۰ کودتا شد و مصدق و کابینه اش به زندان افتادند. بعد از ظهر آن روز زاهدی روی کار آمد و کابینه تشکیل داد. همین مردم در فاصله ۲۴ ساعت، مرگ بر شاه شان شد، جاوید شاه!
اما وقتی امام آمد، مراجع آمدند و مسجد و حسنیه به میدان آمد و قرآن و عترت به مبدان آمد، مردم رشد فکری پیدا کردند.
در ۱۶ شهریور گفتند مرگ بر شاه، ۱۷ شهریور آن همه شهید ]دادند[ گفتند مرگ بر شاه. ۱۸ شهریور گفتند "تا مرگ شاه خائن نهضت ادامه دارد" این می شود قدرت.
حوزویان و دانشگاهیان
وی در تشریح روش های علم آموزی در حوزه و دانشگاه به مقایسه این افراد با توده مردم پرداخت و بیان کرد: بیشتر افرادی که با کتاب مانوس اند، یا حوزوی اند یا دانشگاهی، اینان دستشان پر است. خروجی حوزه دانشمندان و مجتهدان هستند و خروجی دانشگاه اساتید و دانشوران و دانشمندان.
در حوزه دو عنصر محوری وجود دارد که مجتهد پرور است. در دانشگاه نیز دو عنصر مجوری وجود دارد که استاد پرور است.
اما درباره توده مردم در وضعیت موجود، ۲عنصر هست که پوچی می آورد.
وی در تفصیل این مطلب گفت: در حوزه ها سال های متمادی صرف تعلیم، سپس تعلیل می شود. در مرحله اول می گویند فلان چیز حرام است. فلان چیز صحیح است. فلان چیز باطل است. در این دوران تعلیم، طلبه عالم می شود و مجتهد نیست. پس از تعلیم دوران تعلیل فرا می رسد. اگر گفتیم فلان تجارت باطل است و فلان تجارت صحیح است؛ به چه علت است؟
این طلبه در سال های اولیه دستش با تعلیم پر می شود و در سال های بعد تعلیل را می آموزد. یک بال تعلیم است و بال دیگر تعلیل. پس از آن نه بی علت حرف می زند و نه سخن غیر مستدل را گوش می دهد. این می شود مجتهد.
در دانشگاه هم همین طور است. وقتی کسی را می خواهند طبیب کنند اول به او می گویند فلان بیماری این است و فلان شی در مان این بیماری است. او عالم می شود که فلان بیماری را با فلان روش می شود درمان کرد اما هنوز علت بیماری را نمی داند.
دوره بعد، دوره تعلیل است که فلان میکروب و فلان ویروس با بدن این کار را می کنند. به این علت فلان دارو بیماری را درمان می کند. در این مرحله دست او با تعلیل پر می شود. این شخص می شود یک طبیب ماهر.
"تبلیغ" به جای "تعلیم" و "تکرار" به جای "تعلیل"
آیت الله العظمی جوادی آملی در تشریح نقش رسانه ها به ویژه صدا و سیما در ارتقاء سطح فکری جامعه خاطر نشان کردند: مردم اگر مردم الهی باشند و صدا و سیمایی محقق داشته باشند؛ که به تعبیر امام باید دانشگاه باشد؛ آن مردم می توانند به تولیدکنندگان قدرت تبدیل شوند. و اما چنانچه صدا و سیما و رسانه های گروهی به جای تعلیم، تبلیغ به خورد مردم بدهند و به جای تعلیل، تکرار به خورد او بدهند؛ توده را تبدیل به مردمی می کنند که نه عالم اند نه علت یاب.
یک وقتی می خواهند کسی را پایین ببرند یا مطلبی یا غذایی را رواج دهند و یا زمینی را عرضه کنند که دو روز دیگر، پرونده ای از آن در می آید؛ از ابزار تبلیغ برای توده مردم استفاده می کنند.
این تکرار به منزله تعلیل و آن تبلیغ به منزله تعلیم برای مردم است. هر دو این عوامل پوچ هستند. از این ملت نباید توقع فراگیری علم داشت.
این همان بیان نورانی حضرت امیر سلام الله علیه است که فرمود فرهنگ ما را غارت کردند. غارت چند نوع دارد. برای غارت، معیار فهم را از ما می گیرند.
ملت اگر "ملت گوش" شد، هرچه خواستند را بر او تحمیل می کنند
وی افزود: ابن ادریس از بزرگان فقه ]شاگرد شیخ طوسی از فقهای بزرگ شیعه [ در طلیعه کتاب " السرائر " آورده است که: مردم، علما و اساس تشیع بر این بود که به فرزندانشان سفارش می کردند. می گفتند تا خانه هستید که ما مواظب هستیم اما وقتی بیرون رفتید: "لا تجلسو فی الاسواق الا عند وراق او زراد" بازار رفتید، هرجا نروید بگردید یا در مغازه وراق ها بنشینید که صحبت از خرید و فروش کتاب است یا در بازار اسلحه سازها که صحبت جنگ و شمشیر و اینهاست. یا مجاهد یا عالم.
بنابراین ملت باید اصالت خود را بیابد. ملت اگر "ملت گوش" شد، هرکه را خواستند بر او تحمیل می کنند و هرچه خواستند از او می گیرند.
استعداد و قدرت فکر امانتی الهی است که باید صرف آبادانی وطن شود
وی ضمن اظهار امیدواری نسبت به استعدادهای موجود در جامعه، قدرت فکر را امانتی الهی نزد اندیشمندان دانستند که باید صرف آبادی سرزمین خود شود و بیان کردند: نا امید نیستیم. نشانه اش استعدادهای خوبی است که در دانشگاه ها هست یا همین اختراعات فراوان که در کشور انجام می شود. منتهی نباید این خدمت و رشد و نبوغ را رایگان در اختیار بیگانه قرار دهند.
برخی افراد نمی دانند که این فکر امانت الهی است و باید صرف سرزمین خود کنند.
هرکه خود را بشناسد، خدای خود را شناخته است
آیت الله جوادی آملی افزودند: برای بسیاری از ما روشن نشد که مرگ چاله نیست. به بیان سیدالشهدا (سلام الله علیه) مرگ پل است. چاله نیست که بگوییم تمام شد و رفت. مرگ پلی است میان ما و ابدیت. بنابراین انسان ابدی، فکر ابدی می کند و تمام محصول عمر و هوش خود را به بیگانه نمی دهد.
اما نباید ناامید بود. فطرت که دلمایه وجود انسان است؛ درون همه ما هست و هرگز ازآن خالی نخواهیم شد. ممکن است گاهی فطرت ما در میان اغراض و غرایض دفن شود، اما بالاخره این خاک ها کنار می روند و خویشتن انسان ظهور می کند. خداوند ما را بی سرمایه خلق نکرده است و درون انسان یک قاضی قرار داده که کارهای او را بررسی می کند. به گفته ائمه اطهار علیهم السلام: هرکه خود را بشناسد، خدای خود را شناخته است.
به گزارش مهر،وی در خاتمه تلاش مداوم برای کسب علم و دانش را از ملزومات رشد جامعه دانست و ضمن تاکید بر توجه به جوانان در راه علم آموزی، فعالیت نهاد کتابخانه های عمومی کشور را کوششی برای نشر معارف قرآن و عترت و آزاد سازی فرهنگی جامعه عنوان کرد.





