این اثر شامل دو نوازی ستار هوشیاری پور و آرش فرهنگ فر است. علاوه بر این آثار متعدد این هنرمند برای صدا و سیما از قطعات پرشنونده بوده و خوانندگان نامداری آنها را خواندهاند. ستار هشیاری پور فارغالتحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی است و گذشته از نوازندگی و آهنگسازی در سرودن شعر و ترانه نیز دست دارد. با هُشیاری پور درباره وضعیت موسیقی ایران و فعالیتهایش به گفتگو نشستیم.
کمی از خودتان، پیشینه و کارهایتان بگویید. چه شد که شما وارد عرصه موسیقی شدید و زیر نظر کدام استادان پرورش یافتید؟
موسیقی در خانواده ما، هنری آشنا بود. استاد عباس غازی اصفهانی، نوازنده نی، دایی مادربزرگم بود و داییهایم، با موسیقی آشنا بودند. پنج ساله بودم که شروع به یادگیری نی و تنبک کردم و در سیزده سالگی یادگیری تار و سه تار را پیش مرحوم جلال دوستی آغاز کردم. پانزده سال تنبور را نزد بزرگترین استادان آموختم، هفده ساله بودم که به گروه عارف پیوستم و با استاد مشکاتیان کار کردم. استاد حسن کسایی، استاد سه تارم بودند و شانزده سال عاشقانه شاگردی ایشان را کردم. مبانی موسیقی مانند تئوری موسیقی، هارمونی را ابتدا نزد امیر حسین اسلامی آموختم و سپس 8 سال نزد استاد فخرالدینی، هارمونی، وزن شعر و تلفیق شعر و موسیقی را فراگرفتم. کمانچه را نزد مرحوم مجتبی میرزاده و استاد محمد طغانیان دهکردی، از شاگردان استاد ابوالحسن صبا، یاد گرفتم و هارمونی مدرن ودیکته موسیقی را نزد استاد میرزاده آموختم. ردیفهای میرزا عبدالله و علی اکبرخان شهنازی را نزد دکتر رضا وهدانی کار کردم و کمانچه را آموختم و نزد استاد کیانی نژاد ارکستراسیون را فرا گرفتم. بالغ بر 128 آهنگ دارم که بسیاری از آنها در آرشیو صدا و سیماست. از جمله آثارم سرآغاز و آوای شرق است و کارهای دیگری در دست انتشار دارم.
نخستین آلبومی که شما بهعنوان آهنگساز و نوازنده آن را راهی بازار موسیقی کردید، یعنی «سر آغاز»، آلبومی بیکلام بود و توانست مخاطبان حرفهای و غیر حرفهای موسیقی را راضی نگه دارد. فکر میکنید، در دورانی که کلام و خوانندهها تأثیر بسیاری در جذب مخاطب دارد، این اثر چه ویژگی یا ویژگیهایی داشت که توانست موفق عمل کند؟
اولاً که لطف مردم بود ولی بنده معتقدم: تا دلی آتش نگیرد حرف جانسوزی نگوید. در سرآغاز سعی کردم علاوه بر تکنیک به حال بپردازم و تکنیک را در خدمت حال موسیقی به خدمت گیرم علاوه بر اینکه صداگیریهای نهفته از تار هم برای مستمعین جالب بود. ولی با اینهمه معتقدم صداقت و نیت و اخلاص در ساز و آهنگ و صدا و کلاً در هنر خودش را بیشتر از هنر نشان میدهد.
صداقت و نیت پاک و خلوص اگر در کار باشد مخاطب هم جذب اثر خواهد شد.
اگر بخواهیم نگاهی به وضعیت موسیقی کشور داشته باشیم به اعتقاد شما چه چیز باعث جذب مخاطب میشود. موسیقی یا صدای خواننده؟
همانطور که گفتم صداقت و نیت پاک و خلوص اگر در کار باشد مخاطب هم جذب اثر خواهد شد؛ چه اثر با کلام باشد و چه بیکلام. ببینید موسیقی ایران و هند علاوه بر هنر، تنیده در عرفان و سیر و سلوک هستند و همین ارزشهای معنوی است که بر دل مخاطب مینشیند. اگر آهنگسازی با آهنگ خودش سیر و سلوکی نکند مسلماً به دل مخاطب هم نمینشیند. از طرفی هم سادگی و روان بودن اثر اهمیت دارد؛ اما فاجعهای که امروز گریبان موسیقی را گرفته این است که این نوع موسیقی فقط خودنمایی و… است.
شما در طول زندگی خود، شاگرد استادان بزرگی بودهاید، چه تفاوتی میان استادان گذشته و امروز میبینید؟ بهطور مثال خیلیها میگویند که استادان گذشته، نقشه راه به هنرجویان خود میدادند، آیا استادان جدید موسیقی هم در این امر موفق بودهاند؟
در این رابطه سخن مفصل است ولی بنده در چند جمله بهاختصار میگویم: زمانی که من نزد استاد استادان حسن کسائی تلمذ میکردم فقط موسیقی نبود! داستان، پند و اندرزهای پدرانه، خاطرات ایشان از استادانشان، شعر، درس زندگی و در آخر ساز بود. استاد کسائی هرزمان نام استاد صبا را میشنیدند بیاختیار اشک از چشمهایشان جاری میشد، این یعنی چه؟ قدرشناسی _ حضور. یا استاد بزرگوارم استاد فخرالدینی به هنرجویان علاوه بر موسیقی درس زندگی میدادند. با خلق و خوی انسانی خودشان ناخود آگاه و یا آگاهانه هنرجو را به سمت سالم زندگی کردن سوق میدادند. اصلاً فرق استادان حاضر و سابق از زمین تا آسمان است. هنرجوها هم گستاخ شدهاند. به دنبال اسم استاد هستند نه کسب علم و معرفت خود استاد. اصلاً در این 20 سال گذشته انگار همه چیز عوض شده است.
این طور به نظر میرسد که آزاد اندیشی برای خیلی از موسیقیدانان دشوار است و نمیتوانند خودشان را از قید و بندِ تفکرات و حتی تجربههای پیشینیانشان رها کنند، بهطور مثال با شنیدن یک آهنگ به یاد آهنگ استادِ همان آهنگساز میافتیم و شباهتهای بسیاری در کار آنها میبینیم، شما این گفته را قبول دارید؟ اگر قبول دارید فکر میکنید چرا چنین اتفاقی میافتد؟ خودتان کجای این راه هستید؟
برای آزاد اندیشی باید چند فاکتور را بدانیم و از آن رد بشویم تا به خویش برسیم. اول اطلاع کامل از سبکهای گذشتگان و احاطه کامل بر داشتهها؛ دوم داشتن دانش کافی برای خلق کردن و سوم رها شدن از همه داشتهها. باید اول ببینیم موسیقی را به چه چشمی مینگریم، علم یا هنر؟ در این باب بسیار قضیه مفصل است؛ اما درباره تکرار با شما کاملاً موافقم. بسیاری از همکاران خودشان را مدام تکرار میکنند. این تکرار، دلایل بیشماری دارد از جمله اول اینکه به داشتههایشان کفایت میکنند و برای آموختن رغبت ندارند. دوم اینکه غرور و تعصب دارند. به قول حضرت مولانا: سختگیری و تعصب خامی است… تا جنینی کار خون آشامی است … شما بزرگ مَردی را ببینید به نام مجید وفادار … این مرد بزرگ در همه ژانری کار ساخته است. او با هر خوانندهای که کار کرده آن خواننده را به اوج کشانده است. یا استاد خُرم یا استاد تجویدی و… اینها دارای ذوقی الهی و با کائنات در ارتباط بودهاند. به کارشان، آهنگشان ایمان داشتهاند با وضو در استودیو میرفتهاند، حالا چه؟! اما در مورد خودم باید بگویم که مُشک آن است که خود ببوید نه آنکه ستار بگوید!
اوضاع این روزهای موسیقی را چگونه میبینید؟ بزرگترین ضعفهایی که این روزها در موسیقی ما وجود دارد چیست؟ چه چیزهایی در به وجود آمدن این ضعفها و کاستیها نقش داشته و دارد؟
اوضاع بسیار بد است … دلالهای موسیقی… مافیای وحشتناک… خانوادههای موسیقی که هنر را از آنِ خودشان میبینند و چون پدرشان فلان استاد بوده به خودشان اجازه هر حرف و عملی میدهند. رسانه که هیچ! ولی دشمن اصلی موسیقی، این روزها، خود اهلِ موسیقی هستند! توطئه، دشمنی و حسادت، کارشکنی به هر قیمتی وجود دارد. متأسفانه استادان بزرگ هم یکی پس از دیگری از بین ما میروند و بزرگ سالار ما میشوند پسرکانِ 30 ساله… بگذریم.
این روزها مشغول انجام چه کارهایی هستید؟
شاید باور نکنید ولی 6 سال است تدریس نمیکنم و به کشاورزی و باغداری مشغولم … ولی تمرین و یادگیری را تا گور با خویش میکشانم. دو آلبوم آماده انتشار دارم. یکی آلبوم «از کوچ تا رهایی» به خوانندگی «وحید تاج» است که همه کارهای آن انجام گرفته، ولی کارشکنیهای دوستان و همکاران طاقت ما را به سر رسانده است و نمیدانم شاید اواخر سال منتشر شود و دیگر آلبومی است با ارکستر یزرگ و هارمونی های تجربی خودم که بسیار دوست دارم که آن هم ضبط شده و خوانندگی این اثر را «احمد کامیار» برعهده دارد. کارهایم زیاد است ولی رغبتی نیست. سیاستهای مملکت که جای خود، همکاران را چه کنیم؟! به پیشنهاد چند استاد نامی ادبیات، دفتری از شعرهایم شامل غزل و قصیده و مثنوی، به انضمام ترانههایی که سرودهام در حال ویراستاری است که امیدوارم خدمتی هم به ادبیات از نفس افتاده این دوران باشد.
گفتگو: اعظم حسن تقی
No tags for this post.