انسان دشمن سرسخت محیط زیست

 بیشترین نابودی جوامع زیستی از ۱۵۰ سال پیش به این طرف اتفاق افتاد چرا که در این مدت جمعیت انسانی به نوعی انفجاری از یک میلیارد نفر در سال ۱۸۵۰م. (۱۲۹۹ ه.ش.) به هفت میلیارد نفر کنونی رسید. افزایش زادآوری و کاهش مرگ و میر که در اصل حاصل پیشرفت‌های علم پزشکی بالاخص مهار بیماری‌ها و تامین منابع غذایی مناسب بود، در این امر نقش بسزایی داشت.

رشد جمعیت هم‌اکنون در کشورهای صنعتی جهان و برخی از کشورهای در حال توسعه آسیا و آمریکای لاتین کند شده است، اما در سایر نقاط بویژه در نواحی حاره‌ای قاره آفریقا زیاد است. تخمین‌ها حاکی از آن است که جمعیت جهان تا سال ۲۰۵۰م. احتمالاً به هشت میلیارد نفر خواهد رسید و پس از آن شاید به تدریج کاهش پیدا کند.  

تاثیر انسان‌ها بر محیط‌ زیست

انسان‌ها از منابع طبیعی مانند هیزم، گوشت و گیاهان استفاده می‌کنند و سطح وسیعی از زیستگاه‌های طبیعی را برای مقاصد کشاورزی و ایجاد سکونتگاه، تغییر کاربری می‌دهند. زمین‌های کشاورزی در حال حاضر یک‌چهارم از سطح کره خاکی را اشغال کرده‌اند. تغذیه مهمترین عاملی است که سبب می‌شود تا زمین‌های بیشتری در کل دنیا به زیر کشت بروند.

انسان‌ها به ۳ شکل اکوسیستم‌های مختلف در سطح جهان را تسخیر می‌کنند:

۱) تغییر کاربری: تغییر کاربری‌ زمین بالاخص تبدیل عرصه‌های طبیعی اعم از جنگل، مرتع و حتی سواحل به اراضی کشاورزی، نزدیک به نیمی از سطح خاکی کره زمین به استثنای نواحی یخچالی را دستخوش تغییر کرده است.

۲)چرخه نیتروژن: فعالیت‌های انسانی همچون کشت محصولات تثبیت‌کننده نیتروژن، استفاده‌ از کودهای نیتروژنی و سوزاندن سوخت‌های فسیلی هرساله مقادیر قابل‌ملاحظه‌ای نیتروژن را به نظام‌های خشکی و آبی وارد و تعادل طبیعی را برهم می‌زند.

۳)چرخه کربن: مصرف سوخت‌های فسیلی توسط بشر و نابودی جنگل‌ها باعث خواهد شد که تا اواسط قرن حاضر میزان دی‌اکسیدکربن جو زمین عملاً دوبرابر شود.

مدیریت صحیح عرصه‌های طبیعی

اکوسیستم‌های سرتاسر جهان تنها در صورت مدیریت صحیح حفاظت می‌شوند. مطالعات نشان داده که مدیریت صحیح اکوسیستم‌ها چه توسط مردم محلی و چه توسط دولت‌ها حتی در صورت واقع شدن در مناطق پرجمعیت، مهمترین دلیل بقای اکوسیستم‌ها است. برای نمونه می‌توان به بیشه‌زارهایی اشاره کرد که در آفریقا، هند و چین توسط جوامع محلی در نزدیکی روستاها حفظ شده‌اند.

در مقابل جنگ، آشوب‌های سیاسی یا ناپایداری اجتماعی به راحتی اصول و قواعد حاکم را بر هم می‌زند. برداشت و فروش غیر معمول از منابعی که نسل‌ها به صورت پایدار مورد استفاده قرار گرفته‌اند، مهمترین تاثیر انسان بر محیط‌زیست و عامل زیان غیر قابل‌انکار در درازمدت است. هر چقدر تراکم جمعیت انسانی بیشتر و شهرها هم بزرگتر باشند، آنگاه فعالیت‌های انسانی می‌بایست بالطبع با دقت بیشتری تحت کنترل و مدیریت قرار بگیرد.  

جهانی شدن

انسان‌ها در حال حاضر سهم نامتعارفی از انرژی، مواد معدنی، محصولات چوبی و غذا را در سرتاسر جهان مصرف می‌کنند و بنابراین تاثیر نامتعارفی هم بر محیط‌زیست دارند. ایالات متحده آمریکا که ۵ درصد از جمعیت کل جهان را به خود اختصاص داده، هر ساله قریب ۲۵ درصد از منابع طبیعی جهان را مصرف می‌کند. آمارها نشان می‌دهد که شهروندان آمریکایی در مقایسه با شهروندان هندی هرساله به طور میانگین ۲۳ برابر انرژی و ۷۹ برابر فرآورده‌های کاغذی بیشتر مصرف می‌کنند.  

اثر هر جمعیت انسانی بر محیط‌زیست از طریق یک فرمول خیلی ساده بدست می‌آید:

T*A*t=I

حرف(P)  تعداد افراد، حرف (A) میانگین درآمد و حرف (T) سطح فناوری است. جالب اینجاست که این اثر اغلب از فواصل دور و بعید هم ملموس است یعنی بعنوان مثال یک شهروند آلمانی، کانادایی، انگلیسی یا حتی ژاپنی می‌تواند بواسطه‌ی مصرف مواد غذایی یا سایر موادی که در دیگر مناطق تولید شده‌اند، بر محیط‌زیست آن کشورها تاثیر بگذارد.

تاثیرات فرامرزی

ارتباط رو به فزونی منابع و بازارهای کار را جهانی شدن می‌گویند. مثال ساده آن را می‌توان اینطور بیان کرد که فرضاً ماهی که در خانه‌ای در شهر واشنگتن دی‌سی آمریکا خورده می‌شود، ممکن است از آب‌های آلاسکا آمده باشد پس صید این ماهی می‌تواند با کاهش جمعیت شیرهای دریایی، فک‌ها و شنگ‌های دریایی در ارتباط باشد.

انسان‌ها در حال حاضر سهم نامتعارفی از انرژی، مواد معدنی، محصولات چوبی و غذا را در سرتاسر جهان مصرف می‌کنند و بنابراین تاثیر نامتعارفی هم بر محیط‌زیست دارند.

اجازه دهید که یک مثال ساده دیگر بزنیم، کیک شکلاتی و قهوه‌ای که در پایان یک وعده غذایی در ایتالیا یا فرانسه صرف می‌شود، ممکن است با کاکائو و دانه‌های قهوه‌ای درست شده باشد که از زمین‌های کشاورزی غرب آفریقا، اندونزی یا برزیل می‌آیند و همانطور که می‌دانید اغلب این کشتزارها حاصل پاکتراشی جنگل‌های بارانی هستند. به این ارتباط در محیط‌زیست ردپای اکولوژیکی می‌گویند که در اصل اشاره آن نفوذ و تاثیرگذاری گروهی از مردم نه‌تنها بر محیط‌زیست پیرامونی‌شان بلکه بر سایر مکان‌ها در سرتاسر کره زمین است.

ردپای بوم‌شناسی یک شهر مدرن در کشوری پیشرفته معمولاً صد برابر مساحت آن است. بعنوان مثال شهر تورنتو در کانادا تنها مساحتی معادل ۶۳۰ کیلومتر مربع را اشغال می‌کند اما هرکدام از شهروندان تورنتو برای تامین غذا، آب و مکان‌های دفع پسماند به خدمات زیست‌محیطی در ابعاد ۷.۷ هکتار (۰.۰۷۷ کیلومترمربع) نیاز دارند. شهر تورنتو با جمعیت تقریباً ۲.۴ میلیون نفری، ردپای بوم شناسی به وسعت ۱۸۵.۰۰۰ کیلومترمربع دارد و نکته جالب اینجاست که این رقم با مساحت ایالت نیوجرسی آمریکا یا مساحت کل کشور سوریه برابری می‌کند.

چین در حال رشد

 کشور چین به عنوان یک نیروگاه صنعتی که به سرعت در حال رشد است، دستخوش چنان تحولی شده که نه‌تنها فرآورده‌های صنعتی‌اش را صادر بلکه از طرفی منابع (مواد خام) را هم از سرتاسر جهان وارد می‌کند. بعنوان مثال پس از سیلاب‌های ویرانگر رودخانه یانگ‌تسه در دهه ۱۹۹۰م. (۱۳۶۹ الی ۱۳۷۸ ه.ش.) دولت چین بهره‌برداری از منابع جنگلی حوزه آبخیز این رود را کاهش داد ولی به دلیل نیاز روزافزون صنایع چین، واردات چوب از کشورهایی همچون فیلیپین و اندونزی در کنار حجم عظیم قاچاق چوب از کشورهای همسایه مانند میانمار(برمه) سیری صعودی را طی کرده است.

کشورهای پیشرفته اما بشدت پرمصرف

شهروندان ثروتمند کشورهای پیشرفته هم می‌بایست بالاخره با مصرف بیش از اندازه خود از منابع مواجه شده و در سبک زندگی‌شان تجدیدنظر کنند. دلیل اصلی از بین رفتن تنوع‌زیستی جهان اعم از نابودی گونه‌ها، جوامع‌زیستی و واریته‌های ژنتیکی در اصل تخریب زیستگاه است که آنهم حاصل فعالیت‌های انسانی است. از آنجایی که جمعیت جهان در ۳۰ سال آینده همچنان به رشد خود ادامه خواهد داد لذا ضروری است که حفاظت از تنوع‌زیستی هم از این پس با جدیت بیشتری دنبال شود چرا که در غیر اینصورت بسیاری از گونه‌ها و جوامع زیستی برای همیشه از بین خواهند رفت.

 

گزارش : فرناز حیدری

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا