نماد سایت خبرگزاری سیناپرس

قرآن محدود به مکان و زمان نیست

آقای دکتر امشب به آنچه در نظام آفرینش برای انسان مقدر شده فمر میکنیم، شاید یکی از اصلی ترین آدابی که برای شب های قدر در نظر گرفته می شود همین فکر کردن است. تعمق و تفکردر شکوه خلقت شاید یک جنبه آن باشد. ما در کجا ایستاده ایم؟ یک دانشمند، یک فیزیکدان، یک کیهان شناس چطور جایگاه انسان را می تواند توصیف کند؟

انسان موجودی است که می تواند فکر کند و در سایه عقل، یافته هایی را راجع به خودش به دست آورد، راجع به عالم، راجع به تقدیرش فکر کند و به همین دلیل هم در قرآن ما بیش از 950 جا به عقل و علم تاکید شده و اصلا آغاز رسالت نبی اکرم (ص) با خواندن و با علم شروع شده، خداوند بعد از اینکه تاکید می کند بر آن صفت خالق بودنش که انسان را از علق خلق کرده، بلافاصله به صفت دیگرش که معلم بودن هست اشاره میکند، از اکرم بودن خداوند است که آنچه که انسان نمی داند به او می آموزد. «علّم الانسان ما لم یعلم» بلافاصله بعد از خلق کردن، به علم او برای انسان و یاد دادن علم به انسان را تاکید می کند و انسان در سایه عقل و علم می تواند به همه چیز عالم، به خودش، به هستی، به آفرینش فکر بکند.

این یک دعوت است؟

این یک دعوت است از انسان به خاطر قابلیتی که دارد. خداوند در وجود انسان در کنار همه مخلوقات دیگراین صفت ممیزه را برای انسان قائل شده که بتواند فکر کند، بتواند یاد بگیرد، بتواند یاد بدهد و در سایه علم و آموخته های خودش از شگفتی ها و از رازهای آفرینش سر دربیاورد.

و در این مسیر طبیعتا بشر دوران حیرت انگیزی را طی کرده است، از زمانی که فکر می کرد زمین مرکز عالم است تا الان که با تلسکوپ های خودش به دورترین نقاط کیهان دارد نگاه می کند.چه مسیری را طی کرده این انسان، این موجود خردمندی که سعی کرده است جهان را کشف کند؟ ما امروز می بینیم که الان همه نگاه بشر به جهان جدید است، ولی یک مقدار این مسیری که طی کردیم را شاید فراموش کنیم، دقیقا ما کجا هستیم، ما می دانیم که 13 میلیارد سال از زمان انفجار بزرگ گذشته و این بخشی از کل پیکره هستی و خلقت است که ما داریم به یک جزء کوچکش نگاه می کنیم احتمالا، ما دقیقا کجا هستیم در کره زمین؟

ببینید از عمر عالم، آنچه تاکنون متوجه شدیم  حدود 13 و خورده ای میلیارد سال می گذرد. همه این حرفهایی که می زنیم بر اساس یافته های علمی است و ممکن است روزی اصلاح شود، ولی آنچه که امروز می دانیم این است که حدود 4.5 میلیارد سال از عمر زمین می گذرد. اگر ما این عمر زمین را به حدود یک روز فرض کنیم، یعنی مقیاسمان را یک روز بگیریم، از عمر انسان هوشمند 150 هزار سال می گذرد که با آن مقیاس یک روز می شود حدود سه ثانیه مانده به ساعت 24 نیمه شب و اگر با همان مقیاس به میانگین عمر انسان که حدود -80-70 سال است نگاه کنیم می شود حدود یک هزارم ثانیه، عمر انسان با مقیاس یک روزی که برای عمر زمین فرض کردیم می شود یک هزارم ثانیه .یعنی می خواهم تاکید کنم به این زمانهایی که گذشته در رابطه با اینکه انسان توانسته فکر کند با آنچه که بر عالم گذشته، این زمان زمان بسیار کوتاهی است. اینکه گفته می شود علم دوران کودکی اش را می گذارند، خیلی از اینکه بشر توانسته سر در بیاورد از این عالم زمان نمی گذرد، چون خود انسان خیلی وقت نیست در روی زمین توانسته فکر کند با این مقیاسی که عرض کردم.در نتیجه بشر همچنان در آینده فکر دارد، وقت دارد، به این عالم و به این رموز عالم بپردازد. حالا من به نجوم بیایم، از علم بیایم به فیزیک، از فیزیک هم بروم یک شاخه کوچکش که نجوم است و اختر فیزیک و کیهان شناسی، ما ادوار مختلف را پشت سر گذاشته ایم، دوران زمین مرکزی که حدود 400 سال پیش دوام داشته از بدو اینکه انسان توانسته فکر کند، بالای سر آسمان را دیده، راجع به ستارگان، راجع به خلقت اینها فکر کرده و نهایتا توانست 400سال پیش با فکر و با ابزاری که به آن دسترسی پیدا کرد متوجه شود که زمین دیگر مرکز عالم نیست، به عنوان یک دوره از نجوم منسوخ شد و دوران کهکشانی آغاز شد که فکر می کردند تا حدود 100 سال پیش عالم موجود همان کهکشان راه شیری است، ابعاد آن را هم خیلی به درستی نمی توانستند حدس بزنند، چون ابزار دقیقی در اختیار نداشتند و شاید یک پنجم کهکشان راه شیری را می توانستند به عنوان همه عالم ببینند. تا اینکه با پیشرفت فناوری و علم همزمان هم در حوزه نظر و هم در حوزه رصد توانستند ابعاد کهکشان راه شیری را متوجه شوند و بعد متوجه شدند که اصلا این کهکشان راه شیری یکی از کهکشان های موجود در عالم است با ابعاد حدود 100هزار سال نوری که ابعاد بسیار بزرگی است و از این کهکشان ها چندین میلیارد تاکنون دیده شده.مثلا یکی از عکس هایی که تلکسوپ هابل برداشته که ابعاد خیلی کوچکی مثلا کسری از سطح ماه را شما تصور کنید باشد ابعاد این عکس، در داخل همان عکس چندین میلیون کهکشان مشاهده می شود و هر کدام از اینها صد هزار سال نوری ابعاد دارد حالا کوچکتر و یا بزرگتر. عالمی که تاکنون شناخته ایم این است با ابعاد حدود 13-14 میلیارد سال نوری همچنان نمی دانیم اصلا مرکز این عالم کجاست؟ آیا اصلا تعریف مرکز برای این عالم معنی دارد؟ و آیا این عالم دیده شده و مشاهده شده همه عالم است؟ بخش ناچیزی از عالم است یا قسمت متنابهی از عالم است؟ این آن چیزی است که ما شناخته ایم . ولی نکته جالب این است که بشر با پیشرفت فکر و علم و ابزار و فناوری همچنان یافته های جدید را هر روز به دانسته های قبلی اش اضافه می کند و نکته ای که می خواهم تاکید کنم به خصوص در این گونه شب ها که در ایام قدر قرار داریم و در ماه مبارک رمضان هستیم و یک نگاه معنوی به این علم بخواهیم بیندازیم آن هم در تخصصی که بنده دارم که نجوم و اخترفیزیک است با این همه پیشرفت علم و بر این همه تحولی که بر علم نجوم در ادوار مختلف گذشته، آیات نجومی قرآن که حدود 118 آیه نجومی در قرآن است، هیچ کدام از این آیات تاکنون زیر سئوال نرفته. می خواهم ببینندگان عزیز به این توجه کنند.تصور کنید آیات قرآن 1400 سال پیش در شبه جزیره عرب نازل شده در همین شب ها، شب های قدر، در آن ایام می گویند در شبه جزیره عربستان به تعداد انگشتان دست آدم ها بلد بودند بخوانند و بنویسند. این وضع علمی و فرهنگی آن روزگار عربستان بود. در یک چنین وضعیتی و در یک چنین زمانی که دوران زمین مرکزی هم بوده و حتی زمان دوران زمین مرکزی یعنی هیات بطلمیوسی پیشرفت هم نکرده بود چون بعد از مدتها از نزول این آیات دانشمندان چه ایران و چه کشورهای دیگر توانستند همین نظریه را پیشرفت دهند با ریاضیات و هندسه ، با خلق جبر، مثلثات و احیانا ابزار رصدی غیر از ابزار رصدی پیشرفته امروز مثل تلسکوپ یا ابزاری  دیگری که در اختیار داشتند مقداری زیادی همین هیات بطلمیوسی را گسترش دادند، در آن زمان این توسعه هم در هیات بطلمیوسی پیش نیامده بود. در چنین زمانی آیات نجومی قرآن نازل شده آن هم توسط فردی که نه مدرسه رفته، نه درس خوانده . الان انتظار داریم  مقداری زیادی اشکال در چنین آیاتی با توجه به پیشرفت علم، تکنولوژی وجود داشته باشد.

 علم زمان

علم زمانه، تلسکوپ های غول پیکر در حوزه های اپتیکی ، رادیویی، اشعه ایکس، ماوراء بنفش، توسعه مدل های نظری، کیهان شناسی، بر اساس مدل نسبیت عام و موارد دیگر، این همه پیشرفت اتفاق افتاده، آدم برگردد ببیند آیا این آیات نجومی ، ستارگان، خورشید وسیارات که راجع به آن صحبت می کند به اینها اشکالی وارد هست یا نه، به هر حال اگر نبی اکرم (ص) یک نابغه زمان خودش هم بوده ، نابغه ترین فرد آن روز کره زمین باید آیات نجومی اش را بر اساس علم آن روز، دوران زمین مرکزی مطرح میکرده.

و این طور نیست

و این گونه نیست. ببینید وقتی که در سوره یاسین گفته می شود "والشمس تجری لمستقرا لها" کلمه مستقر به کار رفته، یعنی در قرارگاهی که دارد، گفته نشده در مداری که دور زمین می گردد چون در دوران زمین مرکزی خورشید روی یک مداری دور زمین می گشت، بر اساس دوران دور زمین نیست. می گوید جریان دارد در قرارگاهی که دارد و بعدش بحث فازهای مختلف ماه و موارد دیگر که در این آیه مطرح است.

یا فرض کنید در دو جای قرآن راجع به خورشید به عنوان سراج ، چراغ یا به عنوان ضیاء نام برده می شود "و جعل القمر فی هن نورا و جعل الشمس سراجا"، در سوره نوح آیه 16، و یا در جای دیگر که بحث دوباره "هوالذی جعل شمس ضیاء والقمرنورا" ضیاء در لغت عرب به معنی یک جسم بسیار داغ و سوزان است و بعد سراج چراغ یک منبع نور است، منبع تولید کننده انرژی

یعنی بازتاب دهنده نیست

بازتاب دهنده نیست، نور یک مفهوم عام است، الان سطح این میز روشن است و من می بینم ولی نورش مال خودش نیست، مال این چراغی است که در آنجا هست. یعنی در آن زمانی که می شد به مردم آن زمانه با آن دانشی که داشتند صحبت کرد، خورشید را به چراغ تشبیه کنیم و قمر را که در آن نور است یک شگفتی

یعنی قرآن ماه و خورشید را از هم متمایز کرده است

متمایز کرده ، آن هم انتظاری که آدم دارد به ماه گفته شود چراغ چون شب را ماه روشن می کند، در حالی که به خورشید گفته شده چراغ و همچنین در جای دیگر این را ضیاء گفته که منبع داغ است و تشعشع کننده نور

ما امروز می بینیم که در خورشید فعل وانفعالات هسته ای رخ می دهد و می سوزد یک کوره بزرگ است و این نکته ای است که شما می فرمایید تمایز ماه و خورشید است.ماه بازتاب دهنده و خورشید خودش منبع تولیدکننده نور

بله، ببینید من یک نکته ای را تاکید کنم، چون در برنامه های گذشته هم من این نوع مطالب را به نحوی عرض کردم. این شبهه ایجاد نشود که قرآن کتاب جبر، ریاضی و مثلثات و فیزیک و شیمی و زیست شناسی و… است. قرآن کتاب هدایت بشر است ولی هدایت توسط عقل، علم و فکر. فردی مثل هانری کوربن که که سهروردی شناس و اسلام شناس است  در شرق، در غرب، در فرانسه ایشان آمده روی قرآن کار کرده و می گوید یکی از بهترین کتاب هایی که علم و عقل را برای من تشریح می کند کتاب قرآن است و بیش از 950جای قرآن به عقل و علم و تدبیر و تدبر و تعلقون و یعقلون ، یعلم، نعلم، تعلم، یعلمون این تشویق ها و ترغیب ها و به قول جنابعالی دعوت ها به اینکه انسان برود فکر کند و انسان به دنبال علم برود، انسان به دنبال کشفیات برود، انسان به طبیعت نگاه کند، به آیات خداوند، به این شواهد اطراف خودش نگاه کند و فکر کند روی آنها و هر روز در زاویه تاریکی ها قدم بگذارد و در زدودن جهل ونادانی از خودش با ابزار علم و فناوری؛ این یکی از خصال ارزشمند قرآن ماست. اینکه قرآن همه را به علم و دانایی تشویق کند نشان دهنده این است که قرآن مخالف خرافات، مخالف جهل، مخالف نادانی است.

دعوت به سئوال کردن است یعنی بپرسید و جهان را کشف کنید

بله، اصلا قرآن انسان را به عقل و فکر هدایت میکند.

انسان مجهز به عقل است، در سایه عقل می تواند فکر کند، کشف کند، اختراع کند و برای سئوالات و مجهولات پاسخ پیدا کند و به این سبک هدایت پیدا کند به سوی سعادت

آقای دکتر الان اشاره ای شد به آیات قرآن و نظریات علمی که دارند همدیگر را به نوعی تایید می کنند. شما در آغاز گفتگو اشاره کردید که علم ابطال پذیر است، می تواند تغییر در آن ایجاد شود. اگر روزی این نظریات عوض شود، عمر کیهان دگرگون شود، شکل گیری کیهان دگرگون شود، آیا خللی به آن آیات وارد می کند ؟

بله، ببینید بستگی دارد به اینکه منبع این فکر وعقل چیست.انسان است به عنوان فردی که ممکن است روزی دیگر یافته های امروزش را نقض کند و این یک صفت مثبتی برای علم است که امروز بر یک قوامی است، مدتی بعد ممکن است این یافته ها عوض شود و در یک سیر تحولی هر روز یک قدمی به جلو بگذارد. مثلا شما می بینید زمانی ما مکانیک نیوتنی را به عنوان مکانیک کلاسیک برای حرکت به کار می بریم بعد حدود 116 سال پیش متوجه می شوند دانشمندان که همه حرکات موجود در عالم توسط مکانیک نیوتنی قابل توصیف نیست و ما باید برویم بر اساس نظریه جدید کوانتومی حرکات زیر اتمی را بررسی کنیم. این یک نوع تحول است، این معنی اش این نیست که ما روزی غلط راه را رفتیم و الان راه درست را می رویم. نه ، این تحول علم است. منبع یابنده این مجهولات، انسان است. یک موقع است فکری، جمله ای، آیه ای، منبعش وحی است و خداوند است که مطلق است .

ببینید قرآن محدود به مکان و زمان نیست، این قرآن 1400 سال پیش نازل شده و هزاران سال بعد هم هدایتگر بشر خواهد بود. اینکه خداوند می فرماید "اقراء و ربک الاکرم الذی علّم بالقلم علّم الانسان ما لم یعلم"، این اقراء همیشه خواهد بود، این ما لم یعلم همیشه خواهد بود، همیشه برای انسان مجهول خواهد بود، لذا خداوند همیشه باید به انسان ما لم یعلم را بیاموزد. هیچ وقت انسان علمش متوقف نخواهد شد و همیشه مجهولاتی برای برای بشر وجود خواهد داشت. ولی اگر منبع این علم، منبع وحی و خداوند باشد، دیگر جملات زوال ناپذیر و به هیچ وجه تغییر نمی کند و تغییر ناپذیرند . این است که آیات قرآن که منبع وحی را دارد،از سینه مبارک رسول اکرم نیست، اینها توسط یک آدم مکتب نرفته و درس نخوانده بیرون نیامده و بعد از 1400 سال ایرادی در آن پیدا نمی کنیم و این نشان می دهد که منبع این علم،علم خداوندی است که نازل شده بر سینه مکرم رسول اکرم (ص) ولی برای انسان همیشه این فرصت هست که به خصوص یک چنین شب هایی که ما بنشینیم فکر کنیم قدر و شأن خودمان را به عنوان انسان بیابیم، علاوه بر علم وفناوری ، به اخلاق هم فکر کنیم، مشکلی که امروزه در دنیا وجود دارد این است که هر چقدر که علم وفناوری پیشرفت می کند، فاصله بین اخلاق و این علم دارد زیادتر زیادتر می شود ومن خیلی خوشحالم و ایرانی ها خیلی خوشبختند که جایزه ای که امروزه در دنیا به اخلاق در علم و فناوری داده می شود به نام جایزه ابن سیناست که ایران آن را به سازمان یونسکو معرفی کرده و این جایزه هر سال در یک رقابت سختی به بهترین فردی که در اخلاق در حوزه علم کار کرده اهدا می شود.

این جایزه یک نوع دعوت است به اینکه ذهن هم نیاز به اخلاق دارد؟

دقیقا علم نیاز به اخلاق دارد،این جایزه را ایران پیشنهاد کرده و سازمان یونسکو تصویب کرده و تنها جایزه ای است که به اخلاق درعلم داده می شود و اتفاقا آن افرادی که تاکنون این جایزه را برده اند به این نکته تاکید می کنند که ایران چقدر کار خوبی کرده است که برای اخلاق درعلم جایزه معرفی کرده است. خب جوایز متعددی در سازمان داده می شود، تنها جایزه ای که به اخلاق در علم و فناوری داده می شود، جایزه ابن سیناست که کشور ما بانی این جایزه است . ابن سینا خودش مظهر اخلاق در علم و فناوری بوده و امروز آنچه که ما کم داریم و این شب ها باید به آن فکر کنیم این است که ما چه کار کنیم که اخلاق را در کنار علم داشته باشیم، نه تنها اخلاق از علم عقب نماند که مانده، بلکه از علم جلوتر بیفتد که این علمی که تولید می شود و این فناوری که تولید می شود به انسان و به انسانیت لطمه نزند و متاسفانه امروزه در دنیا اتفاقاتی می افتد و این رسانه ها این را مرتب به اطلاع مردم می رسانند می بینیم چقدر ابزار در سایه بی اخلاقی به کار برده می شود برای اینکه انسان را لطمه بزند به جای اینکه برای انسان رفاه و سعادت بیاورد.

آقای دکتر آیا نجوم شما را نسبت به هستی، نسبت به جایگاهتان متواضع کرده است ؟

امیدوارم که این طوری باشد، اقلا اساتید نجوم را هر چه درذهن می آورم می بینم که افراد متواضع و خاضعی هستند چون اینها با عالم بزرگ مقیاس سر و کار دارند.

یادم هست در یکی از برنامه های سیمای جمهوری اسلامی ایران از استاد ثبوتی سئوال شد که این ستارگان در سرنوشت انسان در سعد و نحث بودن نقش دارند، ایشان جواب خیلی خوب داد و گفت مگر ما چه کسی هستیم که اینقدر خودمان را بزرگ می دانیم که همه این ستارگان و این عالم باید برای ما عمل کند. به هر حال چون با عظمت عالم آدم برخورد می کند بالاخره از پشت تلسکوپ شما وقتی که آسمان را نگاه می کنید به کوچک بودن زمین پی می برید و انسان هایی که به لحاظ فیزیکی بسیار بسیار کوچکند در روی این زمین، ولی به لحاظ معنویت و انسانیت می توانند بسیار بزرگ باشند مثل امیرالمومنین (ع) که این روزها به یاد شهادت او هست و انسانی که اینقدر از نظر افراد، دانشمندان ، مسیحیان و دیگر عقاید، اینقدر جایگاه دارد و برای او احترام قائلند. اینکه انسان در روی این کره زمین به شعاع عملا صفر در مقایسه با عالم، بتواند به قدر و جایگاهی برسد که همگان بر عظمت اواقرار کنند، انسان به لحاظ فیزیکی بسیار بسیار نقطه صفری است ابعاد فیزیکی او، ولی معنویت او و عظمت او می تواند بسیار بزرگ تر از کل عالم باشد و مثال و نمونه مجسمش امیرالمومنین (ع) است . آنهایی که او را می شناسند .وقتی به ابعاد فکری  و رفتاراین فرد، چه زمانی که در مصدر حکومت است، چه به عنوان یک شهروند دارد زندگی می کند، فکر کنید می بینید که انسان با این ابعاد فیزیکی ناچیزش چقدر می تواند عظمت داشته باشد و این است که خداوند در مورد انسان می فرماید احسن الخالقین است.

 

 

 

No tags for this post.
خروج از نسخه موبایل