جدا از این که مساله بیکاری همچنان، مشکل اصلی کشور ماست ولی به نظر میرسد انتخاب شیوههای نادرست آموزشی و پرورشی نیز به این معضل، دامن زده است.
برخی از کارشناسان و دستاندرکاران بر این باورند که چنانچه همه كارها در مملكت علمي باشد، به هيچ وجه، بيكاري خلق نمي شود. این که چنین ادعایی تا چه حد میتواند صحت داشته باشد، نیاز به پژوهش و تفحصی عمیق در این زمینه دارد.
بسیاری نیز با پذیرش این مساله، وجود بيكاري با نرخ 22 درصد در يك کشور پهناور را نشانه وجود شبكه وسيع دلالي، سيستمِ جاري ربوی به جاي بانكداري و قاچاق انسان و كالا میدانند که این امر، خود هشداری است بر نگرانی جامعه در خصوص رشد نرخ بیکاری!
شرکت مكارم (مركز كشف انديشههاي راستين مردمي)، مبدع طرح تربيت اشتغال در داخل وزارت آموزش و پرورش است که تلاش دارد به دانشآموزان تفهيم کند كه پول ابزار است، نه ارزش. این طرح و اجرای آن در سطح مدارس، هنرستانها و … گامی مثبت در جایگزین ساختن شعار "اول کار، سپس درس" به جای طرح فارغالتحصیلان بیکار میباشد که امید میرود به زودی، جایگاه خود را تثبیت کند.
در این طرح، دانش آموزان از 12 سالگي، كار علمي خودرا آغاز مي كنند و شخصيت آنان که با كار علمي شكل گرفته، پيوسته و بدون از دست دادن زمان، به جامعه ورود پیدا میکند. در این حالت، وقفهاي در ادامة تحصيلات آنان به نام پيشدانشگاهي و گذراندن كلاس كنكور پيش نميآيد. مضافاً بر آن که، كلاسهاي كنكور يا تقويتي تنها براي اقليتي، درآمد هنگفت دارد و با خزانه كل درتضاد است، بنابراين ضدارزش شمرده ميشود.
باور برخی کارشناسان بر این است که این کلاسها عموماً دوسال وقت گرانبهای 000/500/1 نيروي جوان كشور را مي بلعند كه اين بيهودگي نیز به نوبه خود، خزانه كل را تخليه مي كند. اما در این طرح، آموزش تحقيقات اجتماعي و اقتصادي همزمان با آموزش مواد درسي صورت ميگيرد؛ آن هم با تفكر مولوي بزرگ:
"پس به ضد نور دانستي تو نور ضـد ضد را مي نمايد در صدور"
بر همین اساس، 16 خرداد ماه سال جاری، برای نخستين بار، طرح پیشگفته در هنرستان باقرالعلوم (ع) براي شاگرداني كه علاقمند بودند تا "شغل علمي" داشته باشند، ، جلسهای توجیهی با دستور علیاصغر فاني، وزیر آموزش و پرورش و با حضور معاونت دوره متوسطه این وزارتخانه و نیز همراهي صميمي سیدمصطفی آذركيش، مدیرکل دفتر آموزشهای کاردانش وزارت آموزش و پرورش و معاون مردمي وی و سرانجام، مدير هنرستان، علیاصغر مهدوي، برگزار شد.
در این جلسه توجیهی با توضیحات مسئولین طرح که از پیش، مورد تأیید وزیر آموزش و پرورش قرار گرفته بود، دانشآموزان ظرف يك روز به شغل علمی مورد نظر خود رسيدند؛ شغلی كه به مرور میتوانند آن را به كار دلخواه خود تبدیل کنند. بدین ترتیب میتوان گفت که اين دانش آموزان، سرريز عمر ندارند. بنابراین با این تفاسیر، اکنون هر مدرسهاي در منطقه كه علاقمند به اجرای این طرح باشد، ميتواند از طريق معاونت متوسطه آموزش و پرورش، درخواست خود را اعلام و آن را به منصه ظهور برساند.
امروزه، متأسفانه پولشويي و انحصار، در متن مواد درسي آموخته ميشود. اين كه همه چيز دولتي است و از مردم توقعي نيست! در هرساعتِ روز، بچهها زندگي را با شانس و قرعه و از طريق رسانهها فرا ميگيرند، همچون قرعهكشي بانكها، اهداي جايزه بابت خريد معمولی روزانه، اتكاء به زحمت ناكشيده براي كسب رفاه، به رسميت شناختن كنكور كه امري ضدتوسعه است، توصيه افراد صاحبنفوذ، ريسكناپذيري فرد، اتكاء به كار دولتي به خاطر وجود تضمين مالي (کار كمتر با حقوق موظف)، رونق ارتشاء، فرار از ماليات، كلاهبرداري مشروع، دزدي تكنولوژيك و …. كه مجموعه همه اینها ميشود فرهنگ.
يادمان باشد هرچيزكه پاداش بگيرد، فرهنگ به حساب میآید. همة سرفصلهاي بالا، به نوعی، پاداش دارند. همه آنها به درآمد ميرسند و كار شمرده ميشوند ولي غيرعلمي هستند، پس اگراشتغال در كشور ما مظلوم واقع شده، دلیل آن، جانشيني فرهنگ بالا است.
No tags for this post.