محیط بان انسانی از جنس آب که حیات میبخشد، انسانی از جنس خاک که دل دشمنان را تنگ و قلب اهل صفا را غرق قدردانی میکند، انسانی از جنس باد که برباد میرود و آتشی که سمندروار در شعله های سربرکشیده میسوزد و بار دیگر ثابت قدم میایستد.
دیگر بحث از ضرب و شتم محیطبانان، زیرگرفتن آنها، به آتش کشیدن پاسگاههای محیطبانی، درگیری مسلحانه، آسیب جدی در حین حادثه رانندگی، جراحت، هجوم و تخریب اموال توسط شکارچیان غیرمجاز گذشته است. مدیر کل دفتر شکار و صید سازمان محیطزیست اعلام کرده که ۱.۵ میلیون سلاح قلب حیاتوحش و محیطبانان را که از نظر قانونی ضابط خاص هستند، نشانه گرفته است. ۶۰۰ هزار سلاح ساچمهزنی و گلولهزنی مجاز به انضمام حدود ۲ برابر سلاح غیرمجازی که شکارچیان غیرقانونی به داشتن آنها افتخار میکنند، میتواند به راحتی فجایعی مانند مرگ ۳ محیطبان به شهادت رسیده کشور را در هفته اخیر، بارها و بارها تکرار کند.
کولهباری از سختیها بر دوش
شغل محیطبانی از نظر ظاهری برای بسیاری جذابیت دارد، برخی حتی تصور میکنند که همجواری محیطبانان با مواهب طبیعی دلیل بر راحتی و بدون دغدغه بودن شغل آنهاست اما محیطبانی، کار در شرایط سخت است.
گرمی و سردی هوا و تعطیلات مدتهاست که برای محیطبانان معنای خود را از دست داده است. یک محیطبان در منطقه حفاظت شدهای که فرضاً در مجاورت پایتخت قرار دارد، اقلیمهای متفاوت از ۲۰- درجه (بخشهایی از فیروزکوه) تا بالای ۵۰ درجه (بخشی از کویر در تابستان) را میبایست تحمل کند. آیا تحمل این شرایط آسان است؟ اینهمه در حالی است که شرایط کم و بیش مشابهی در استانهای دیگر نیز وجود دارد.
دوری از خانواده و کمبود تسهیلات زندگی مهمترین باری است که محیطبانان به تنهایی بر دوش میکشند. پاسگاههای محیطبانی اغلب در دورافتاده ترین گذرگاههای استراتژیک مناطق حفاظتشده واقع شدهاند. آیا رفت و آمد شبانهروزی به محل خدمت کار سادهای است؟
بر اساس قانون، یک محیطبان میبایست ۱۸ روز در ماه را در محل خدمت حاضر و ۱۲ روز هم مرخصی داشته باشد. آیا همه این بایدها اجرا میشود؟
روزهای مرخصی محیطبانان اغلب با تعطیلات رسمی تداخل پیدا میکند. حضور گردشگران مجاز و غیرمجاز در مناطق حفاظت شده باعث میشود که یک محیطبان براحتی از مرخصی محروم بماند.
این یک واقعیت محض است که محیط بانی نوعی کار در شرایط سخت و زیان آور است.
مشاغل سخت و زیان آور اشاره به کارها و مشاغلی دارد که در آنها عوامل فیزیکی، شیمیایی، مکانیکی و بیولوژی محیط کار غیراستاندارد هستند و تنشی به مراتب بالاتر از ظرفیتهای طبیعی (جسمی و روانی) در فرد ایجاد میشود. عوارض ناشی از کارهای سخت را میتوان از طریق بکارگیری تسهیلات فنی، مهندسی، بهداشتی، ایمنی و … تا حدی کاهش داد و یا حتی حذف کرد. لذا پشتیبانی قانونی از محیطبانان تنها چاره برای حمایت از دلسوزان این آب و خاک است.
رنجهایی که بزرگنمایی نمیخواهند
برای هر ۱۰ الی ۱۱ هزار هکتار منطقه حفاظت شده به طور متوسط یک محیطبان وجود دارد. این رقم با استاندارد بین المللی که برای هر ۱۰۰۰ هکتار عرصه خشکی یک نفر نیرو و برای هر ۵۰۰ هکتار عرصه تالابی و آبی یک نفر را پیش بینی کرده، فاصله زیادی دارد یعنی تقریباً یک دهم شرایط استاندارد است.
در حال حاضر مهمترین مشکل محیطبانان، معیشت آنان است. کمبود نیرو و امکانات در عرصه حفاظت از محیطزیست دیگر بر کمتر کسی پوشیده نمانده است لذا تجهیز پاسگاههای محیطبانی مناطق دورافتاده یک اولویت غیر قابل انکار است . این مساله از این نظر اهمیت دارد که محیطبانان معمولاً مجبور هستند روزها یا شاید هفته ها در محل خدمت و به دور از حداقل امکانات به سر برند.
کمبود نیرو و امکانات به حدی جدی است که آمارها را بشدت معنادار ساخته است. در حال حاضر برای هر ۱۰ الی ۱۱ هزار هکتار منطقه حفاظت شده به طور متوسط یک محیطبان وجود دارد. این رقم با استاندارد بین المللی که برای هر ۱۰۰۰ هکتار عرصه خشکی یک نفر نیرو و برای هر ۵۰۰ هکتار عرصه تالابی و آبی یک نفر را پیش بینی کرده، فاصله زیادی دارد یعنی تقریباً یک دهم شرایط استاندارد است.
محیط بانان از نظر امکانات و تجهیزات حفاظتی از قبیل دستبند، شوکر، اسپری اشکآور، تعداد اسلحه و مهمات؛ البسه مناسب نظیر کفش، پوتین، شلوار و کاپشن؛ سوخت وسایل نقلیه موتوری جهت انجام گشتهای کنترل و مهمتر از همه تجهیزات موتوری بشدت در مضیقه هستند. حمایت قاطعانه سازمان محیطزیست بدون تردید تنها راه برای انگیزهسازی محیطبانان و ایفای پررنگتر نقش آنها است.
درد را بشناسیم و بعد درمان کنیم
مسائلی نظیر کسر هزینه بیمه مسئولیت مدنی از حقوق محیط بانان شاید تا اندازهای نقش بازدارنده داشته باشد. سهمیه های پایین بنزین و جیره های غذایی نیز در جای خود تعمقبرانگیز هستند. اکنون بیش از هر زمان دیگری شرایط ایجاب میکند که تجهیزات تعریف شده برای محیط بانان بر اساس مقتضیات روز تغییراتی داشته باشد، چنانکه نمونه مشابه و موفق آن را در مورد تجهیزات پلیس راه و استفاده از دوربینهای کنترل سرعت شاهد بوده ایم در حالیکه همین دست مضیقهها است که سبب شده است تا خون محیط بانان به راحتی بر زمین ریخته شود.
در روزهای گذشته واکنشها به قتل سه محیط بان کشور کم نبود، درست است که سازمان حفاظت از محیط زیست امید دارد که لایحه حمایت از محیط بانان به مراحل نهایی خود برسد اما خواسته دوستداران محیط زیست بسیار فراتر از این حرفها است:
سازمان حفاظت از محیط زیست نباید فراموش کند که محیط بانان تجهیزات و فناوریهای مدرن نظیر دوربینهای فیلمبرداری ندارند. چنین تجهیزاتی نه تنها کمک موثری در ثبت دقیق اطلاعات است بلکه نقش بازدارنده آنها بر عملکرد متخلفین نیز تاثیرگذار خواهد بود.
مکانهای پرت و دورافتاده و به تعبیری ناامن که محیط بانان در آنها انجام وظیفه میکنند، اغلب حتی امکان دسترسی به ساده ترین وسایل ارتباطی از جمله موبایل و خطوط بیسیم را هم از محیطبانان میگیرد لذا یک محیط بان تامین جانی نخواهد داشت مگر آنکه تمام قد از وی حمایت شود. سازمان حفاظت از محیط زیست موظف است که ضریب خطر را تا حد امکان برای کارکنان جان بر کف خود پایین بیاورد چرا که دیگر ریختن خون محیط بانان آنهم چنین ناجوانمردانه توجیهپذیر نیست.
گزارش: فرناز حیدری
No tags for this post.