طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامت روان به وضعیتی از سلامت گفته می شود که در آن فرد توانایی کنار آمدن با تنش های معمول زندگی، انجام کار مفید و ثمربخش و همچنین مشارکت در اجتماع را داشته و بتواند استعدادهای بالقوه خود را شکوفا سازد. بنا بر اعتقاد روان شناسان، خصوصیات فردی، فشارهای روانی و محیطی، وضعیت اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی، عدم دستیابی به اهداف زندگی و فقدان انگیزه های لازم، بر سلامت روان افراد موثر است.
حرکت کشورها به سوی صنعتی شدن، رشد شهرنشینی، مهاجرت و مسائلی از این قبیل، پدیده هایی هستند که با ظهور خود، مسائل متعددی از جمله مسائل روانی-اجتماعی را به همراه آورده اند و لذا موضوع سلامت روان و نحوه مواجهه با بیماری ها و اختلالات روانی، جزو مهم ترین مسائلی است که امروزه جهان با آن روبرو است.
بنا بر اعتقاد روان شناسان، خصوصیات فردی، فشارهای روانی و محیطی، وضعیت اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی، عدم دستیابی به اهداف زندگی و فقدان انگیزه های لازم، بر سلامت روان افراد موثر است.
با توجه به آن که بررسی وضعیت روانی و سنجش درصد اختلالات مربوطه در کشور ما نیز اهمیت فراوانی داشته و می تواند ضمن درنظر گرفته شدن به عنوان یکی از معیارهای سلامت روانی و سلامت عمومی جامعه، عاملی مهم و موثر در بهره وری و ثروت آفرینی در جامعه به حساب آید، محققینی از مرکز تحقیقات سنجش سلامت وابسته به پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی واقع در تهران، مطالعه ای را در همین زمینه بر روی جمعیت شهرنشین کشور طرح ریزی و اجرا نموده اند.
این مطالعه با استفاده از پرسش نامه استاندارد سلامت عمومی موسوم به GHQ-12 بر روی حدود 20 هزار نفر از افراد شهرهای مختلف کشور که در محدوده سنی 18 تا 65 سال قرار داشته و دارای میانگین سنی حدود 35 سال بوده اند، انجام گردیده است. وضعیت شغلی این افراد به شرح زیر بوده: حدود 8 درصد بی کار، 6 درصد بازنشسته، 15 درصد دانشجو یا دانش آموز، 32 درصد خانه دار و نزدیک به 39 درصد شاغل.
یافته های این تحقیق نشان می دهد که حدود 30 درصد از مخاطبان مطالعه، مشکوک به درجاتی از اختلال در سلامت روان هستند! این در حالی است که در مطالعه مشابهی که پیش از این در سال 1378 انجام شده بود، این میزان حدود 21 درصد گزارش شده بود و لذا به نظر می رسد وضعیت سلامت روان جمعیت شهرنشین، نسبت به گذشته نامطلوب تر شده است.
بنا بر نتایج این تحقیق، وضعیت مردان اندکی بهتر از زنان بوده است، چرا که موارد مشکوک به درجاتی از اختلال در سلامت روان در مردان حدود 28 و در زنان حدود 31 درصد بوده است.
سایر نتایج به دست آمده از این پژوهش حاکی از آن هستند که میزان تحصیلات افراد با سلامت روان آن ها ارتباط مستقیم و معناداری دارد. به عبارت بهتر هر چه افراد دارای تحصیلات بالاتری بوده اند، از سلامت روانی مطلوب تری نیز برخودار بوده اند.
همچنین داشتن یا نداشتن شغل از عوامل مهمی بوده که بر میزان خطر اختلال روانی تاثیر داشته است. بر این اساس و
با این حال محققین اجراکننده این پژوهش، اشاره کرده اند: «به رغم این که در مطالعه انجام شده، درصد قابل توجهی از جمعیت شهری، وضعیت سلامت روان خود را نامطلوب گزارش کرده اند، ممکن است این وضعیت با آن چه از نظر کلینیکی سلامت نامطلوب روان تلقی می شود، تفاوت بسیار داشته باشد. لذا نتایج این نوع مطالعات نباید دستاویزی برای قضاوت اکید در مورد وضعیت سلامت روانی پاسخ گویان تلقی شود. ولی در کل، با قبول این مطلب که درصدی از مردم به ویژه زنان دارای درجاتی از اختلال در سلامت روان هستند، شاید مهم ترین اقدام در ارتقای سلامت روان مردم، ابتدا درک صحیح موضوع و سپس طراحی مداخلاتی فراگیر باشد تا بتوان جمعیت بیشتری را به منظور کاهش عوامل ایجادکننده اختلالات به ویژه در گروه های آسیب پذیر مورد پوشش قرار داد».
گفتنی است نتایج و گزارش علمی پژوهشی این تحقیق ملی در «نشریه پایش» وابسته به پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی منتشر گردیده است.
نویسنده: محمدرضا دلفیه
با اقتباس از: طاووسی، م.، حائری مهریزی، ع.ا.، هاشمی، ا.، نقی زاده، ف. و منتظری، ع. وضعیت سلامت روان جمعیت شهری کشور: یک مطالعه ملی. پایش، 15(3): 239-233.
No tags for this post.