آموزگار داستان‌نویس

بهرنگی در طول حیات کوتاهش، اگر چه داستان‌هایش را برای کودکان و نوجوانان می‌نوشت اما با زندگی و قلمش تأثیر زیادی بر برخی از داستان‌نویسان پس خود گذاشت. از این نظر مرور زندگی و کارهایش اهمیت ویژه‌ای دارد.   

صمد بهرنگی دوم تیر ماه ۱۳۱۸ در کوچه اسکولیلر محله چرنداب تبریز در خانواده‌ای تهیدست چشم به جهان گشود. او دوره سیکل اول را در دبیرستان خواند و در پی آن، تحصیلات را در دانشسرا دنبال کرد.

دانشسرای مقدماتی را در ۱۳۳۶ به پایان رساند و در ۱۸ سالگی آموزگار شد و تا پایان عمر کوتاهش، در آذرشهر، ماماغان، قندجهان، گوگان و آخیرجان در استان آذربایجان شرقی که آن زمان روستا بودند، تدریس کرد. او مهر ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به دوره شبانه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز رفت و هم‌زمان با آموزگاری، تحصیلش را تا خرداد ۱۳۴۱ و دریافت گواهی‌نامه پایان تحصیلات ادامه داد.

صمد بهرنگی، به دلیل نوشته‌ها و فعالیت‌های سیاسی‌اش بارها تحت تعقیب گرفت و چندین بار در طول دوران زندگی خود توبیخ، جریمه و حتی تبعید شد.

صمد بهرنگی سرانجام نهم شهریور سال ۱۳۴۷ در حالی که تنها، ۲۹ سال داشت، در رود ارس و در ساحل روستای کوانق غرق شد اما جسدش را چند روز بعد، یعنی ۱۲ شهریور در نزدیکی پاسگاه کلاله در چند کیلومتری محل غرق شدنش از آب گرفتند و جنازه‌اش را در گورستان امامیه تبریز دفن کردند.

صمد بهرنگی و نویسندگی

 صمد بهرنگی، نویسندگی را از دوره تحصیل در دانشسرای مقدماتی آغاز کرد. او به همراه چند نفر دیگر، روزنامه دیواری«خنده» و «سوره باجی» را منتشر می‌کرد. بعدها نیز او طی یازده سال معلمی خود در سال‌های ۴۷- ۱۳۴۶ مقالات و کتاب‌های زیادی به رشته تحریر در آورد و با مجلات بسیاری از جمله «بامشاد»، «توفیق»، «کتاب هفته»، «راهنمای کتاب»، «آرش»، «کشکیات»، «مهد آزادی» و…. همکاری داشت. او حتی روزنامه «مهد آزادی» را در تبریز راه انداخت که دوام چندانی نیافت. برخی از امضاهای مستعاری که برای این دوره از نوشته‌هایش به کار برده، عبارت‌اند از: ص. قارنقوش ص. آرام، چنگیز مرآتی، بک بهرامی، آدی باقمیش، داریوش نواب مراغی، افشین پرویزی، سولماز، داص و….

نوشته‌های بهرنگی را می‌توان به چهار بخش قصه‌ها، مسائل تربیتی و اجتماعی، فرهنگ عامیانه، و شعر و ترجمه‌ها تقسیم کرد.

صمد بهرنگی و ادبیات

اما آنچه درباره فعالیت‌های ادبی بهرنگی، قابل تأمل است، به گفته دکتر «یعقوب آژند» در کتاب «ادبیات داستانی در ایران و ممالک اسلامی»، این است که داستان نویسی او، حالت کاربردی داشت؛ یعنی [او] اغلب داستان‌های خود را برای شاگردانش می‌نوشت تا چشم و گوش آن‌ها را نسبت به جامعه پیرامون خود بگشاید. صمد بهرنگی بالغ بر ده داستان برای کودکان نوشته است که «اولدوز و کلاغ‌ها»، «پسرک لبو فروش»، «کچل کفترباز»، «یک هلو و هزار هلو»، «اولدوز و عروسک سخنگو» از جمله این کتاب ها هستند. او داستان «ماهی سیاه کوچولو» را به‌صورت نمادین نوشت و در آن مبارزه با زور و قلدری و ستم را به خوانندگانش به‌صورت سمبولیک القاء کرد. این داستان پس از مرگ نویسنده‌اش در نمایشگاه ۱۹۶۹ بولون در ایتالیا و نمایشگاه بینیال در براتیسلاو چکسلواکی برنده جایزه طلایی شد. مجموعه داستان «تلخون» نیز از ادبیات عامیانه مردم تأثیر پذیرفته بود.

بهرنگی دل‌بسته فولکلور و ادبیات عامیانه آذربایجان نیز بود و بیشتر مضامین و موضوعات داستان‌هایش از این ادبیات مایه می‌گرفت. او سال ۱۳۴۲ به همراه بهروز دهقانی، اقدام به جمع‌آوری ادبیات شفاهی و فولکلور غنی مردمان آذربایجان کرد.

صمد بهرنگی، نثر ساده و بی‌تکلفی داشت، نثری که برای اکثر نوجوانان قابل فهم بود. بهرنگی طرفدار رئالیسم اجتماعی بود و گاهی در بیان دیدگاه‌های خود تند می‌رفت. شیوه و اسلوب تربیتی او نیز در لابه‌لای داستان‌هایش متأثر از این بینش و دیدگاه بود.

صمد بهرنگی علاوه بر داستان‌نویسی، به نقادی ادبی نیز می‌پرداخت. «کند و کاو در مسائل تربیتی ایران»، «افسانه‌های آذربایجان در ۲ جلد»، «متل‌ها و چیستان‌ها» از جمله کتاب‌های او در این حوزه هستند. همچنین او به ترجمه نیز علاقه‌مند بود و در کارنامه کاری‌اش، ترجمه‌هایی از انگلیسی و ترکی استانبولی به فارسی و از فارسی به آذری دارد که از میان آن‌ها می‌توان به مجموعه داستان «ما الاغ‌ها» از عزیز نسین، « دفتر اشعار معاصر از چند شاعر فارسی زبان»، « خرابکار (قصه‌هایی از چند نویسنده ترک زبان)» و… اشاره کرد.  

 

اعظم حسن تقی / روزنامه نگار

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا