بنا بر سرشماری انجام شده در سال 1390، بیش از 70 درصد جمعیت کشور ما در شهرها زندگی می کنند. طبعا نیمی از این مقدار را زنان شهری تشکیل می دهند که عمدتا از طبقه متوسط بوده و به واسطه زندگی شهری و اصطلاحا شهرنشینی از اوقات فراغت بسیار بیشتری نسبت به همتایان خود در روستاها برخوردارند. این زنان از یک سو و بر اساس آمارها، نرخ تحصیل بالای 50 درصد داشته و از سوی دیگر از لحاظ اجتماعی، روابط و فعالیت های محدودی دارند و لذا برای حل این دوگانگی ها مجبورند طرق دیگری برای اجتماعی شدن خود فراهم نمایند، طرقی که ممکن است فرصت یا تهدید قلمداد شود.
سبک زندگی شهرنشینی، زنان را به سمت مصرف بی رویه رسانه ها سوق داده و لذا این افراد که نقش های خطیری در جامعه ایفا می کنند، با تبدیل تجربیات دیداری و شنیداری خود از این رسانه ها، آن ها را به محاوره تبدیل کرده و تاثیرات زیادی را بر دیگران می گذارند.
اغلب دیده می شود که بسیاری از زنان فقط برای آن که در خانه نمانند، تردد فیزیکی بیش از حدی را صرفا جهت خرید (عمدتا غیر ضروری) تجربه می کنند و یا در صورت ماندن در خانه، ساعت های بسیار از اوقات خود را صرف دیدن فیلم های عامه پسند شبکه های مختلف علی الخصوص شبکه های ماهواره ای می نمایند. به طور کلی، سبک زندگی شهرنشینی، زنان را به سمت مصرف بی رویه رسانه ها سوق داده و لذا این افراد که نقش های خطیری در جامعه ایفا می کنند، با تبدیل تجربیات دیداری و شنیداری خود از این رسانه ها، آن ها را به محاوره تبدیل کرده و تاثیرات زیادی را بر دیگران می گذارند. لذا بررسی و آسیب شناسی این موضوع، اهمیت بسیار زیادی برای حفظ ثبات اجتماعی و جلوگیری از آسیب ها دارد.
پژوهشگرانی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد بابل در همین راستا مطالعه ای را به منظور خوانش و رمزگشایی مخاطبان زن از فیلم های عامه پسند شبکه های ماهواره ای انجام داده اند که به صورت مطالعه موردی با مشارکت زنانی از شهر ساری به انجام رسیده است.
در این پژوهش ابتدا با استفاده از روش مصاحبه اکتشافی، فیلم ها و شبکه هایی که اکثریت زنان شهری آن ها را تماشا می کنند مشخص گردیده و سپس با استفاده از پرسش نامه های ساخته محقق، پارامترهای مختلف مربوط به خوانش زنان از فیلم ها و سریال های ماهواره ای جمع آوری گردیده و مورد تحلیل و رمزگشایی واقع شده است.
یافته های این تحقیق نشان می دهد که زنان در پیگیری و تماشای این فیلم ها به دنبال ارضای نیازهای خود از طریق مشارکت تخیلی هستند، نیازهایی که از طرف جامعه نادیده گرفته شده و مطرح کردن آن ها بر خلاف هنجارهای مرسوم جامعه است.
بر اساس نتایج این تحقیق، پژوهشگران معتقدند که هنگام تماشای تولیدات رسانه های ماهواره ای، تخیل و داستان منشا لذت می شود چرا که واقعیت را به موضوعی ثانوی تبدیل می کند و راه حل های خیالی برای تعارض های واقعی بر می سازد و از پیچیدگی های ملال آور روابط اجتماعی موجود که مبتنی بر سلطه جویی هستند، دور شده و زندگی را در زمان حال برای آن ها لذت بخش تر یا دست کم تحمل پذیرتر می کند.
بنا بر نظر این پژوهشگران، زنان با انتقال تجربیات به دست آمده از این گونه فیلم ها و تبدیل آن به گفتمان مشترک، به بازنمود نوعی زنانگی متفاوت اقدام می نمایند که هم هیجان آور تلقی شده و هم ناقض الگوهای آشنای زنانگی است و به دنبال آن تعریف مدرنی از جنسیت در جامعه شکل می گیرد.
گفتنی است که نتایج پژوهش فوق به صورت مقاله ای علمی پژوهشی در نشریه «مطالعات اجتماعی روان شناختی زنان» به چاپ رسیده است.
نویسنده: محمدرضا دلفیه
با اقتباس از: رحمانی فیروزجاه، ع. و سهرابی، س. 1394. خوانش و رمزگشایی مخاطبان زن از فیلم های عامه پسند شبکه های ماهواره. مطالعات اجتماعی روان شناختی زنان، 13(4): 28-7.
No tags for this post.