از طرفي هم مظفرالدين شاه حال مناسبي نداشت و بيم آن ميرفت كه با مرگ او كشور به طور يكپارچه به دست عينالدله بيفتد كه از مخالفان سرسخت جنبش مشروطهخواهي و مشروطهخواهان بود و بسيار تلاش ميكرد بين رهبران روحاني اين جنبش تفرقه ايجاد كند.
مردمي كه انتظار تشكيل عدالتخانه و اجراي دستخط شاه را ميكشيدند، رفته رفته شروع به اقداماتي از قبيل چاپ و نشر شبنامه عليه حكومت وگاه علما ميكردند. 23 خرداد ماه اعلاميهاي ژلاتيني كه به دست كوشندگان در انجمنهاي سري نوشته و تكثير شده بود، در تهران پخش شد كه نويسنده مشخصي نداشت.در اين اعلاميه آمده بود: «بعد از 2 سال نبايد در تهران يا ساير بلدان، مقاصد آقايان بر كسي پوشيده و مجهول باشد……يك مسلماني از طرف من نگارنده به اتابك و اميربهادر نمك به حرام بگويد: اگر خيال كردهايد به اين تدبيرات، آقايان را از كار خود باز داريد، مايوس باشيد، كه هرگز نخواهد شد…تو هم هر چه خوردي، بس است و هر چه از دولت و ملت دزديدي، بس است. بترس از آن روزي كه آقايان به حكم خدا و رسول بگويند و بنويسند كه شماها مهدورالدم هستيد. آخر اي حضرت والا! اي بيرحم بيديانت! اين همه كه خوردي و بردي و جمع كردي، بس نيست؟ هنوز چشمت به اين چهار شاهي است كه از نان و گوشت به دست بياوري؟ چقدر بيرحمي؟ چقدر بيحيايي؟ اگر خداپرست هستي، اين مردم بيچاره بندگان خدا هستند. اگر شاهپرستي، اين بيچارهها رعيت اين پادشاه هستند».
حکومت نظامی
اين بيانيه بك روز پس از اطلاعيه عينالدوله در تهران پخش شده بود.در اطلاعيه 22 خرداد 1285 عينالدوله به نظميه فرمان داده شده بود كه 3 ساعت از شب گذشته، كسي حق آمد و شد در كوچهها و خيابانهاي تهران را ندارد.
اتابک عزل نمیشود
24 خرداد ماه بود كه اتفاق دوگانهاي رخ داد. از طرفي نامهاي از مظفرالدين شاه در پاسخ طباطبايي رسيد كه پيشتر از شاه «جناب آقاسيدمحمد مجتهد! نامه شما را خوانديم، به اتابك ميسپاريم كه خواستههاي شما را به انجام رساند. شما هم در وظايف خود كوتاهي ننماييد و به دعاگويي بپردازيد.».
البته اين نامه با هوشياري اعلمالدوله كه پزشك مخصوص شاه و يكي از اعضاي كانون مشروطهخواهي در دربار بود، خنثي شد. وي شاه را قانع كرد كه چنين اقدامي اوضاع را وخيمتر ميكند و موجب شورش مردم خواهد شد و بيدرنگ به ملاقات آقاسيدعبدالله بهبهاني رفت و پس از گفتوگو با ايشان به ديدار شاه رفت و او را از فكر تبعيد سيدين منصرف كرد. آنگاه دستخط تبعيد آقايان را از نيرالدوله- حاكم تهران- پس گرفت و نزد خود نگاه داشت.
گزارش: مهرداد نصرتی
No tags for this post.