نماد سایت خبرگزاری سیناپرس

‌ايراد ندارد به وظيفه سربازي ات عمل كرده بودي

به توپ بستن مجلس يكي از مهم‌ترين اتفاقاتي بود كه پس از اين انتصاب اتفاق افتاد. لياخوف افسر ارتش روسيه بود كه از طرف دربار تزار به ايران اعزام و در زمان سلطنت محمدعلي شاه فرماندهي بريگاد مركزي قواي قزاق را عهده‌دار شد. لياخوف در مقابل وزير جنگ وقت ميرزاحسين پاشاخان اميربهادر و هيچ يك از مقامات وقت ايران براي خود مسئوليتي قائل نبود و مستقيما از پترزبورگ كسب تكليف مي‌كرد. وي در 22 جمادي‌الاول سال 1326ق از طرف محمدعلي شاه به سمت فرماندار نظامي تهران منصوب شد.با اين انتصاب در اولين روزهاي تابستان 1287، نقاط حساس تهران به تصرف نظاميان قزاق تحت فرماندهي افسران روسي درآمد. اطراف ميدان بهارستان و مدرسه سپهسالار محاصره شد و توپخانه و سواره‌نظام در مقابل مجلس مستقر شدند. تمام روزنامه‌ها توقيف شدند و جنگ بين قواي قزاق و مشروطه‌خواهان آغاز شد. قزاق‌ها در روز جنگ از 4 توپ يکي را در خيابان دروازه دولت، ديگري را در خيابان روبه روي آن و سوم و چهارم را در خيابان شاه‌آباد(خیابان جمهوری فعلی) نهادند و دهانه همه آنها را به سوي مجلس گردانيدند و گرداگرد هر توپ دسته‌اي قزاق، سوار و پياده جا دادند.

سپس لياخوف با درشکه به باغشاه رفت تا شاه را آگاهي دهد.  روز دوم تير 1287 ساختمان مجلس به توپ بسته شد. لياخوف بر اثر اين اقدام از طرف محمدعلي‌شاه مورد قدرداني قرار گرفت و تا روز اول رجب سال 1327ق در خدمت محمدعلي شاه بود، ولي پس از فتح تهران توسط مجاهدان، تسليم اردوي مشروطه‌خواهان شد و از طرف عليقلي خان سردار اسعد و محمدولي‌خان، سپهسالار تنكابني فاتحان مشروطه‌خواه تهران، تحت حفاظت يوسف خان اميرمجاهد قرار گرفت تا مورد حمله مشروطه‌خواهان واقع نشود. لياخوف، سوم رجب سال 1327ق استعفاي خود را تسليم سپهسالار وزير جنگ كرد و به پترزبورگ رفت. در سال 1917 ميلادي (1326ق) كه انقلاب روسيه پديد آمد به ژنرال «نيكين» پيوست و چون تزار سقوط كرد به باتوم گريخت و در آنجا توسط سه تن گرجي كشته شد و تقديري كه بايد در ايران برايش مقدر مي‌شد، در خارج از ايران برايش رقم خورد و به قتل رسيد. گويا در زماني كه لياخوف و سربازان تحت امرش مجلس را با خون مشروطه خواهان و مجلسيان رنگين مي‌كردند، مبارزان ايراني مواظب بودند كه آسيبي به افسران روسي نرسد تا مبادا دولت استعماري روس عصباني شود. داستان از اين قرار بود كه در روز سه‏شنبه 23 جمادي الاولي 1326 به دستور محمد علي شاه قاجار، لياخوف روسي با قزاقان، مجلس شوراي ملی را محاصره کرده، به توپ بسته، عده زيادي را كشته و مشروطه را برانداخت. اما متاسفانه آزاديخواهان كه به دفاع از مجلس برخاسته بودند در همان حالي كه يكي يكي فرو مي‏غلطيدند به اصطلاح خودشان هواي كشور را هم داشتند: اينان به يكديگر سپرده بودند كه به افسران روسي تيراندازي نشود مبادا بهانه به دست روس‌ها بيفتد و روزگار هموطنان عزيزشان سياه شود. لياخوف و افسران روسي كه اين را مي‏دانستند آزادانه در ميدان جنگ حركت مي‏كردند و فرمان مي‏داند. تمام مورخين عقيده دارند كه اگر در همان وهله اول لياخوف كشته مي‏شد، سپاه بدون سردار ميدان را رها كرده و مي‏گريختند: اما بعد كه آزاديخواهان شب سه‏شنبه (24 جمادي الاخر سال 1327) وارد تهران شدند و محمد علي شاه پس از 3 روز مقاومت روز جمعه بيست و هفتم براي اينكه به چنگ آزاديخواهان نيفتد به سفارت روس پناهنده شد. لياخوف روسي فرمانده قزاقان كه اين را شنيد به حضور سپهدار و سردار اسعد رسيد و شمشير خود را از كمر باز كرده بعنوان تسليم در مقابل آنان بر زمين نهاد. سردار اسعد مجددا شمشير را بر كمر او بست و گفت: او وظيفه سربازي خود را عمل كرده و ايرادي بر وي نخواهد بود.

 

مهرداد نصرتی

No tags for this post.
خروج از نسخه موبایل