بهار مجددا از ده خرداد 1300 انتشار خود را از سر گرفت و تا دي 1301 شمسي منتشر شد كه در اين دوره هم تنها 12 شماره از آن انتشار يافت و در مجموع از اين ماهنامه 24 شماره درآمده است. اين ماهنامه که با صاحب امتيازي يوسف اعتصامالملك منتشر ميشد، در دوره اول با مديريت محمدرضا مدبرالممالك هرندي و در دوره دوم با مديريت عباس خليلي چاپ شده است.
يوسف اعتصامالملك پدر پروين اعتصامي، مترجم توانايي در زبان عربي و فرانسه بود. اين مجله را كه به فاصله كمي از امضاي فرمان مشروطيت منتشر شده بود، ميتوان جزو مجلات معتبري دانست كه در دورهاي كه احساسات انقلابي و مشروطهخواهانه كمي فروكش كرده، سعي داشته است تاثير ماندگاري را از خود به جا بگذارد و مديريت اديب و مترجمي نظير يوسف اعتصامالملك در شكلگيري و رشد مجله بهار در هر دو دوره انتشارش، اين منظور را به خوبي برآورده است. بيشك مجله بهار، به عنوان يك نشريه ادبي پيشگام، بسيار از حوزههاي ادبيات معاصر فارسي را تحت تاثير قرار داده است.
یوسف اعتصام الملک
ميرزا يوسفخان اعتصامي فرزند ميرزا ابراهيمخان مستوفي (اعتصامالملك)، نويسنده، مترجم و اديب و از گردانندگان كتابخانه تربيت تبريز بود كه در سال 1253 در تبريز به دنيا آمد و تا زمان حيات پدر به اعتصام دفتر شهرت داشت و پس از فوت او به اعتصامالملك آشتياني شهرت يافت.وی از ابتداي كودكي زير نظر پدر به فراگيري زبان و ادبيات فارسي، عربي، تركي و فرانسوي پرداخت. در جواني به آموختن فقه، اصول، منطق، و كلام مشغول شد و در نگارش نستعليق، نسخ، شكسته و سياق مهارت يافت و 20 ساله بود كه كتاب قلائدُالادب في شرح اطواقالذهَب را كه اثر جارالله زمخشري است، به زبان عربي تاليف كرد كه در مصر چاپ شد و بهسرعت جزو كتب درسي قرار گرفت. چندي بعد كتاب ديگري به نام ثورهالهند را به زبان عربي نگاشت كه در سال 1318 قمري. در چاپخانه الهلال مصر بهچاپ رسيد. اثر ديگر يوسف اعتصامي تربيت نسوان نام داشت كه ترجمه كتاب تحريرالمراه اثر قاسم امين است و در سال 1318 قمري. در همين چاپخانه چاپ شد. اعتصامالملک از جمله اشخاصي است که در غني ساختن زبان فارسي رنج کشيدهاند. با توجه به اينکه او به خارج ايران مسافرت نکرده و هر چه ياد گرفته در تبريز ياد گرفته است، نشان ميدهد كه محيط تبريز در آن عصر، محيط روشنفكرانه و مترقي و پيشرويي بود. بيشك نقش اعتصامالملك در شناساندن نويسندگان و شعراي مشهور دنيا از قبيل شکسپير، گوته، شيلر، هوگو، ميلتون، تريلو ايتاليايي، تولستوي و ماکسيم گورکي به ايران غيرقابل انكار است.
ترجمه و تألیف
يوسف اعتصامي مترجم توانايي در زبان عربي و فرانسه بود. علاقه بيش از حد يوسف اعتصامي به ترجمه و تاليف، او را از مشاغل دولتي برحذر ميداشت. وي كتابهاي خدعه و عشق، سفينه غواصه و تيره بختان را از زبان فرانسوي به فارسي ترجمه كرد. خدعه و عشق اثر يوهان فريدريش شيلر آلماني بود كه توسط الكساندر دوما به فرانسه ترجمه شده بود كه اعتصامالملك اين ترجمه را به فارسي برگردانده بود. تيرهبختان هم همان كتاب مشهور ويكتور هوگوست كه امروزه آن را با عنوان بينوايان ميشناسيم. سفينه غواصه هم همان كشتي زيردريايي ژول ورن است. انتخاب اين آثار براي ترجمه، نشاندهنده آشنايي عميق يوسف اعتصامي با ادبيات اروپا و به خصوص فرانسه است؛ فرانسهاي كه پيش از ايران انقلاب كرده و به اندازه 2 استعمارگر ديگر نزد مردم ديگر بدنام نيست و ايران در آستانه تجدد، از فرانسه در حوزههاي مختلف، تاثيرپذيري فراواني داشته است.
ترجمه اعتصامالملك از ژول ورن، قبل از انتشار مستقل به صورت كتاب، در شمارههاي مختلف مجله گنجينه فنون انتشار يافته بود. اين مجله را ميتوان نخستين تجربه مطبوعاتي يوسف اعتصامي دانست. او گنجينه فنون را به كمك سيدحسن عدالت و محمدعلي تربيت، 8 سال قبل از بهار در تبريز منتشر ساخت.
پروین و بهار
پروين اعتصامي هم با انتشار اشعارش در دوره دوم مجله بهار است كه نامش بر سر زبانها ميافتد. اشعاري نظير اشك يتيم، گوهر و سنگ، كودك آرزومند و. . . اشعاري هستند كه براي نخستين بار در مجله بهار منتشر شدهاند. چاپ 12 شعر پروین در اين مجله، برای كسانی كه در تهران و به خصوص شهرستان ها، از او چیزی نشنیده بودند، از ظهور شاعری بسیار جوان و توانا خبر داد و نام او را در تمام محافل ادبی ایران ناگهان بر سر زبانها انداخت.
ديوان پروين اعتصامي در سال 1314 براي نخستين بار چاپ شد اما نامش پيش از اينها بر سر زبانها افتاده بود؛ هم به دليل انتشار برخي از اين اشعار در مجله بهار و هم به اين دليل كه چند سال قبلتر دهخدا، از جلد نخست امثال و حكم (كه براي نخستينبار در سال 1303 منتشر شد) بعضی از ابیات پروین را در ردیف شاعران نامآور معاصر او مثل ملكالشعرای بهار، ادیبنیشابوری، یحیی دولتآبادی و رشید یاسمی، ذكر كرده بود و بعدها هم در «لغتنامه» خود شرح حال جامعی درباره پروین اعتصامی نوشت و مقام بلند ادبی او را مورد ستایش قرار داد.
حرف پایانی
مجله بهار نظير مجلهها و روزنامههای بسیار معتبر آن عصر مثل نوبهار ملكالشعرای بهار، مجله كاوه كه در برلین با همكاري سید حسن تقيزاده و علامه محمد قزويني منتشر ميشد، صوراسرافیل جهانگیر شیرازی كه با همكاری دهخدا انتشار مييافت و ارمغان وحید دستگردی، مجلههای كمنظيري بودند و يوسف اعتصامالملک با انتشار بهار شكل نويني از كار مطبوعاتي را به مردم ايران آموخت. بسیاری نشر مجله بهار را نقطه عطف ادبينويسي و سرآغاز ادبينگاري مطبوعاتي در ايران ميدانند. ملكالشعراي بهار هم كه روزگاري مجله دانشكده را انتشار داد، از بهار بهعنوان پيشاهنگ ياد كرده است.
مهرداد نصرتی
No tags for this post.