نماد سایت خبرگزاری سیناپرس

تکمیل چرخه تولید دانش تا ثروت با تصویب قانون نظام ملی نوآوری

طرح های کلان ملی نیز از این امر مستثنی نیستند وتعریف و اجرای آنها بدون وجود متقاضی صنعتی یا سرمایه گزار، تنها باعث صرف بودجه کلان دولتی می شود اما اینکه چقدر این طرح ها می توانند حمایت بخش صنعت یا بازارسرمایه را جذب کنند و عملیاتی شوند بهانه ای شد تا گفت و گویی با علی معصومی، فوق لیسانس رشته مدیریت، دبیر انجمن تخصصی مراکز تحقیق و توسعه صنایع و معادن، رییس پیشین مرکز پژوهش، توسعه فناوری و صنایع نوین، پژوهشگر برتر سال 1390 (منتخب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) در حوزه صنعت، معدن و تجارت انجام دهیم.

چرا برخی از طرح های داخلی و طرح های کلان ملی مورد بیمهری بخش صنعت واقع شدهاند؟

این موضوع را باید از چند بعد مورد بررسی قرار داد. نکته نخست جایگاه تحقیق و توسعه در بخش صنعت ایران است که متاسفانه این امر در بخش صنعت، معدن و تجارت نهادینه نشده است. دوم بحث بودجههایی است که برای این طرحها گذاشته میشود یعنی دولت چقدر به طور جدی برای اجرای این طرح ها ورود پیدا کرده ومیزان و نحوه تامین منابع و سرعت و پایداری تامین این منابع تا چه اندازه قابل تکیه است؟ مساله سوم ارتباط بین دولت، صنعت و دانشگاه است. قطعا اگر این سه ضلع با یکدیگر همکاری داشته باشند این طرح های نوآورانه می توانند پیش بروند و وارد بازار شوند و تولید ثروت کنند. هدف ما از ایجاد دانشگاه یا مراکز پژوهشی این است که از علم و از دانش‌مان ثروت تولید کنیم. از آنجایی که هدف ما تولید ثروت است باید این سه ضلع با یکدیگر همکاری داشته باشند. ما برای همکاری و تعامل هرچه بیشتر این سه ضلع نیاز به یک ساز و کارهای عملیاتی و اجرایی و برنامه های میان مدت و بلند مدت داریم.  ما با برنامههای کوتاه مدت تنها می توانیم به صورت موردی به نتیجه برسیم که البته  در اقتصاد کلان کشور اثر گذار نیست.  یکی از سازوکارهای خوبی که الان به وجود آمده و به قانون تبدیل شده و آیین نامه‌ها و دستورالعمل‌های مربوط به  آن اجرایی وعملیاتی شده، قانون حمایت از شرکت های دانش بنیان است. ایجاد صندوق نوآوری و شکوفایی و ارایه تسهیلات به شرکت های دانش بنیان و همچنین شرکت های صنعتی، اتفاق خوبی است که در کشور رخ داده است. تدوین چنین قانونی خیلی خوب است اما جامعیت کامل را ندارد که بتوانیم از ظرفیت های صنعتی مان به‌طور کامل استفاده کنیم به همین دلیل ما به برنامه مدون ملی و ساز و کارهای کاملتری نیاز داریم تا بتوانیم از ظرفیت های دانشی و صنعتی مان به خوبی استفاده و از هم افزایی آنها ثروت واقعی و ارزش افزوده بالا ایجاد کنیم.

مشکل اصلی کجاست؟

یکی از مشکل های ما این است که همیشه به بعد فنی و فناوری می پردازیم  و تصور می‌کنیم که با داشتن فناوری همه مشکل ها حل شده وتوسعه صنعتی اتفاق می افتد. درحالی‌که برای رشد و توسعه واقعی، علاوه بر فناوری و امکانات سخت افزاری، وجود بسیاری از عوامل دیگر که برخی درون بنگاهی و برخی محیطی هستند، کاملا ضروری واجتناب ناپذیر است. ما اکنون در بعد فنی در بسیاری از صنایع مانند صنایع غذایی و قطعه سازی پیشرفت های خوبی حاصل کرده ایماما میزان و کیفیت حضور این صنایع در بازارهای جهانی به جز در مورد چند بنگاه تقریبا موفق، به هیچ وجه متناسب با ظرفیت های صنعتی این کشور پهناور و توانمند نیست. ریشه اصلی همه این مشکل ها جاری نشدن و حاکم نشدن روح علم و دانش در بخش اعظم بنگاه‌های اقتصادی و همچنین فقدان بسیاری از حلقه های زنجیره های ارزش در کشوراست. اگر دانش در ابعاد مدیریت( بنگاه، دانش فنی و نوآوری، تولید، سرمایه های انسانی، بازار، استراتژیک) و سایرعوامل موثر در تولید و راهبری بازار برای یک بنگاه وارد نشود، قطعا حضور، نفوذ و پایداری در بازارهای جهانی و حتی داخلی اگر هم امکان پذیر باشد، بلند مدت نخواهد بود. از طرفی اگر همه این عامل ها در داخل بنگاه‌ها شکل بگیرند اما حلقه ها و عوامل پشتیبان برای تبدیل توانمندی بنگاه به حداکثر ثروت به ویژه از طریق حضور در بازارهای جهانی آماده

یکی از مشکل های ما این است که همیشه به بعد فنی و فناوری می پردازیم  و تصور می‌کنیم که با داشتن فناوری همه مشکل ها حل شده وتوسعه صنعتی اتفاق می افتد. درحالی‌که برای رشد و توسعه واقعی، علاوه بر فناوری و امکانات سخت افزاری، وجود بسیاری از عوامل دیگر که برخی درون بنگاهی و برخی محیطی هستند، کاملا ضروری واجتناب ناپذیر است. 

نباشند، بدون شک نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد. این حلقه ها و عامل ها شامل مواردی همچون خدمات در حوزه هایی مانند تامین نیروی انسان توانمند و حرفه ای به ویژه در رده مدیریتی، مشاوره های فنی و مدیریتی به صورت حرفه ای ،  مشاوره در حوزه بازاریابی و مدیریت بازار، بازرگانی خارجی و صادرات، تامین سرمایه، سرمایه گزاری ریسک پذیر، ارزش گذاری دانش فنی و فناوری ومالکیت معنوی است بنابراین ما برای تبدیل دانش به ثروت احتیاج به مجموعه ای  از حلقه ها داریم. این حلقه ها زنجیره تولید ثروت از دانش یا همان زنجیره ارزش نام دارند. اگر بعضی از این حلقه ها وجود نداشته باشد ما نمی توانیم به نتیجه نهایی برسیم. این زنجیره از دانش و نو آوری دانشگاه ها، مراکز پژوهشی و بخش تحقیق و توسعه صنعت شروع وتا رسیدن محصول به دست مشتری وحتی بررسی های بعد از مصرف و دریافت بازخوردهای بازارادامه پیدا می‌کند. ما اکنون برخی از این حلقه ها را نداریم. ما در حوزه مالکیت معنوی، مالکیت صنعتی به اندازه کافی کار نکردهایم. مثلا یک مخترع باید مطمئن باشد اختراعش را چطور و به چه کسی بفروشد یا عرضه کند و چه کسی از این طرح حمایت می کند. هم اکنون در دنیا ساز و کارهایی به وجود آمده تا یک ایده با اطمینان بیشتری به بازار برسد. درمیان  این ساز و کارها شرکت هایی هستند که از ایده ها حمایت می کنند تا نمونه سازی شود. شرکت های توسعه دهنده تکنولوژی نیز کمک می کنند تا این نمونه ها، نمونه سازی صنعتی شوند.  شرکت های دیگر نیز به عنوان دلالان تکنولوژی، کمک می کنند تا این نمونه های صنعتی وارد بازار شوند و برای این طرح ها مشتری پیدا می کنند. خیلی از این حلقه ها و سازو کارهای جهانی هنوز در کشور ما به وجود نیامده است مثلا هنوز شرکتهای تامین کننده سرمایه در بخش نوآوری در ایران به وجود نیامده است بنابراین حتی اگر دانشگاه، صنعت و دولت  سه ضلع اصلی این حوزه باشند، تا زمانی که سازوکارها، فرایندها وابزار لازم در کشورمان ایجاد نشوند ما نمی توانیم به نتیجه مطلوب برسیم. ما باید برنامه جامعی برای تولید ثروت از دانش داشته باشیم. هرچند هم اکنون سازمان ها و ارگان های مختلف برنامه های خوبی دارند و حمایت های خوبی هم از سوی معاونت علمی و فناوری رییس جمهور و سایرنهادها انجام می شود اما همه این برنامه ها به صورت جزیره ای دنبال می شوند و هنوز این مساله در کشورمان شفاف نیست که یک نوآور، استاد دانشگاه و دانشجوی دکترا بداند ایده اش را از کدام مسیر به ثروت تبدیل کند.

چاره کار چیست؟

ما برای اینکه این حلقه ها شکل بگیرد و دانشگاه و بخش صنعت و نهادهای دیگر برنامه و مسوولیت هایشان را بدانند، نیاز به یک نظام ملی نو آوری در کشور داریم. بارها مبحث تدوین نظام ملی نو آوری در کشورمطرح و حتی به روی کاغذ آمده، اما هیچگاه به تصویب قطعی نرسیده است تا هر فرد و سازمان و وزارت خانه نقش و جایگاه خود را بداند. در صورت وجود این نظام ملی، ایده های جدید و نو آورانه، طرح های کلان و… می توانند درقالب فرایندهای مشخص و شفاف در حوزه‌های تولید ، مدیریت بازار، خدمات فنی و مهندسی، خدمات صادرات و مطرح وبا تکمیل حلقه های مختلف زنجیره های ارزش، دانش انباشته کشور در حوزه های مختلف را برای تولید حداکثرثروت از توانمندی‌های موجود بکار بگیرند. بنابراین تا زمانی که این نظام ملی نو آوری ایجاد نشده تا این جزیره ها را به یکدیگر متصل کند ما نمی توانیم به نتیجه دلخواه مان برسیم. قطعا یکی از زیرساخت های مهم برای رسیدن به اقتصاد دانش بنیان و اقتصاد مقاومتی، تدوین این نظام ملی است. نظام ملی نوآوری باید به صورت قانون در بیاید تا هر سازمان و ارگانی در قالب این نظام وظیفه و حد و حدود، اختیارات و مسوولیت هایش را بداند. گاهی اوقات ما مسوولیت داریم اما اختیار نداریم و گاهی اوقات نیز اختیار داریم اما مسوولیتی نداریم. این مسوولیت ها و اختیارها باید با یکدیگر متناسب باشند. با تدوین این نظام سرعت پیشرفت ما بسیار بیشتر خواهد شد .ما هم اکنون ظرفیت های خیلی بالایی در حوزه تولید، دانشگاه ومنابع و نیروی انسانی داریم. تمام این ظرفیت ها باید توسط سیستمی به یکدیگر متصل شوند تا بتوانیم برایند خوبی از کارهایمان داشته باشیم.

قطعا با تدوین نظام ملی نو آوری و تعیین مسیر این طرح ها و شفاف سازی برنامه های راهبردی، بخش صنعت نیز از این طرح ها استقبال خواهد کرد، اینطور نیست؟

بله صد در صد، زیرا بخش صنعت به دنبال بازار و فروش است  قطعا اگر بخش صنعت متوجه شفافیت این استراتژی ها و سودآوری طرح ها، پروژه ها و ایده های نوآورانه  بشود، از این طرح ها استقبال کرده و به این عرصه ورود خواهد کرد.

 

گفتگو: فرزانه صدقی

No tags for this post.
خروج از نسخه موبایل