برای این که این دو ادیب برای نسلهای بعد از هم متمایز باشند، یکی را ادیب اول و دیگری را ادیب ثانی نام نهادند. میرزا عبدالجواد بجنگردی، ادیب اول شد و محمد تقی ادیب نیشابوری، ادیب دوم که اتفاقا همین ادیب ثانی هم از شاگردان ادیب اول بود. ادیب اول از استادانی بود که تقریبا هر آنچه شد، نزد خود آموخت و استاد خاصی ندید. حافظه شگفت او زبانزد خاص و عام بود. به گونهای که نقل شده 12هزار بیت از اشعار شعرای جاهلی عرب را از بر داشت. عبدالجواد نیشابوری، تسلط و مهارت عجیبی در فنون ادبی و محفوظات نظم و نثر عربی و فارسی داشت و در علوم نقلی و عقلی چون فلسفه، نجوم، ریاضیات، طب، موسیقی نظری فقه، اصول، رجال، تاریخ، تبحر داشت و خلاصه در بیشتر علوم، سرآمد و نادره عصر خود بود.
میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری( ادیب اول)، در سال 1243 به دنیا آمد و در ششم خرداد 1305، درگذشت. ادیب چهار ساله بود که یکی از چشمهای خود را بر اثر آبله از دست داد و چشم دیگرش هم بینایی ضعیفی داشت. مرحوم اخوان ثالث، به نقل از یکی از شاعران به نام عقیلی استرآبادی خاطره شیرینی از کنایه ایرج میرزا به ادیب نیشابوری دارد که به مناسبتی از دست ادیب ناراحت شده و به او گوشه میزند که با یک چهارم بینایی نمیشود نظربازی کرد!! و به نوعی ضعف بینایی ادیب را به او گوشزد میکند که مجال طرح آن خاطره اینجا نیست. در مجموع به خاطر ضعف بینایی، پدرش که کشاورز فقیری بود، او را به مکتب نفرستاد. ولی ادیب با نمایان کردن حافظه و استعداد قوی خود، پدر را مجبور کرد که او را به مکتب خانه بفرستد.
شیوه تدریس:
ادیب نیشابوری در دو سطح عالی و متوسط تدریس داشت. در سطح متوسط برای عموم طلاب بیشتر شرح نظام، مغنی و مطول می گفت و برای شاگردان خصوصی اش، سطح عالی ادبیات عرب او گاهگاهی منظومه ملاهادی سبزواری در فلسفه و منطق را تدریس میکرد. شیوه تدریس او خطابی بود و شاگرد در کلاس او اجازه بحث و سؤال نداشت. زیرا ادیب اعتقاد داشت با این روش، درس را به گونه ای تقریر میکند و میآموزاند که هیچ اشکالی حتی برای شاگردی با پایین ترین سطح استعداد برجای نمی ماند که نیاز به پرسش باشد. ادیب به لفظ قلم سخن می گفت و به یاری حافظه اش که بسیار قوی بود، تمام دانسته های خودش را به طرز منسجم به شاگردانش القا میکرد و همین امر سبب بود که حلقه های درسی اش، آنچنان شیرین و جذاب شود که گاهی بیشتر از 300 طلبه در آن شرکت می کردند.
ادیب نیشابوری و شعر:
از ادیب شعرهای فراوانی هم مانده که با هم تفاوت دارند. ادیب نیشابوری در پارهای از این اشعار، به شعر قاآنی نزدیک است و به شیوه او شعر سروده که مربوط به اشعار دوره جوانی اوست. در پارهای دیگر از اشعارش به سبک خراسانی و شعر شاعرانی نظیر فردوسی و فرخی سیستانی و عسجدی شعر سروده و بعد از آشنایی با میرزا حبیب خراسانی، با طرز لطیف و عارفانهای از شعر عراقی آشنا شده و غزلهای لطیفی سروده است. ایرج میرزا نیز یکی دیگر از افرادی بود که تا پایان عمر با ادیب معاشرت داشت و به او ارادت زیادی داشت.
اخلاق و زندگی ادیب:
او زندگی بسیار ساده و برخلاف محیط طلبگی آن روز، وضع ظاهری اش آمیزه ای از سنت های قدیم و جدید بود. با آنکه تنگدست بود ولی از مناعت طبع و عزت نفس بالایی برخوردار بود، درآمد و معاش او فقط مستمری سالانه مدرسه نواب مشهد و مقدار کمی که از ملک ارثی به او میرسید، بود.زندگی او در درس و بحث خلاصه می شد. تنها یکبار در اواخر عمرش به زادگاه خود و سفری به کاشمر و اطراف تربت حیدریه کرد. تفریح و گردش او فقط در باغهای اطراف مشهد بود که بیشتر آن، به بحث های ادبی می گذشت و گاهی هم در پایان هفته به منزل دوستانش چون ایرج میرزا و میرزاقهرمان (شکسته) میرفت. او دو ماه و اندی بعد از فوت ایرج میرزا، در سال 1305در سن 62 سالگی از دنیا رفت و در یکی از رواق های حرم امام رضا علیه السلام به خاک سپرده شد!
آثار ادیب:
ادیب به علت ضعف بیناییاش که به آن اشاره کردیم، آثار فراوانی از خود به جای نگذاشته است و آثار معدود او عبارتند از: بخشی از ابتدای شرح معلقات سبع، چند بخش در تلخیص شرح خطیب تبریزی بر حماسه ابوتمام، رساله ای در جمع مابین عروض فارسی و عربی و برخی از تقریرات او مانند تاریخچه گرگان و نکاتی درباره شعر و شاعری در دانشوران خراسان. دیوان شعری هم از او به جا مانده که لآلی مکنون نام دارد و تنها بخشی از اشعار ادیب است.آخرین تصحیح انتقادی از دیوان همراه با زندگی نامه ادیب به کوشش جلالی پندری به چاپ رسیده است.
اعظم حسن تقی
No tags for this post.