فرانسیس گالتون، اولین کسی بود که در این زمینه تحقیقات علمی انجام داد؛ اما آلفرد بینه سال ۱۹۰۵ اولین نمونه آزمون واقعی هوش را تهیه کرد.
بهره هوشی
این مفهوم هوش، میزان توانایی شخص را در استفاده از منطق، کار با اعداد، تجسم های فضایی و مهارت های کلامی دربرمی گیرد. بهره هوشی، تفکر منطقی فرد است و به وی کمک می کند قواعد و قوانین را یاد بگیرد.
هوش هیجانی
هوش هیجانی باعث می شود، فرد احساسات دیگران را ببیند، درک کند و در هر موقعیتی، بهترین رفتار و واکنش را نشان دهد.
به عنوان مثال در اداره ای کارمند با ارباب رجوع مشغول دعواست.بعد از دعوا نوبت شما می رسد. آن کارمند با لحنی تند و عصبانی به شما می گوید کارتان چیست. این کارمند، هوش هیجانی پایینی دارد.
هوش هیجانی شامل چهار مهارت است. مهارت اول و دوم درون فردی است، مثل آگاهی از احساسات خود و مدیریت آنها و مهارت سوم و چهارم برون فردی و عبارت است از آگاهی از احساسات دیگران و مدیریت آنها؛ بنابراین کسانی که هوش هیجانی بالایی دارند، می توانند دوستان بسیاری داشته باشند.
هوش جسمانی
هوش جسمانی به ما میگوید، برای موفقیت در کار و نزد مردم باید روح شاداب و مغز پویا داشته باشیم.
افراد در میزان هوش جسمانی با یکدیگر متفاوتند. ورزشکاران حرفه ای هوش جسمانی بالایی دارند.
علاوه بر این، افراد با هوش فیزیکی بالا از علائم بدن خود آگاهند. این افراد پیش از این که بیمار شوند، علائم را درک می کنند وحتی گاهی می توانند تشخیص دهند، بیماری شان چیست.
گذشته از این افراد با هوش فیزیکی بالا، وزن متعادلی دارند، نه بسیار لاغرند و نه چاق.
هوش معنوی
هوش معنوی، همان مفهوم خردمندی در فلسفه و عرفان شرقیان است و به انسان بودن ، صداقت داشتن و سالم بودن اخلاق ما میپردازد.
کسی که هوش معنوی بالایی دارد، از هیچ دسته بندیای در نگاه و گفتار خود استفاده نمی کند. هوش معنوی یعنی خودمان را نانوایی فرض کنیم که قرار نیست نان سوخته دست مردم بدهد.
تا مدت ها این تعاریف از انواع هوش مطرح بود تا این که تحقیقات بیشتر هوارد گاردنر به طرح نظریه هوش های چندگانه (9گانه) انجامید :
1- هوش زبان شناختی: این هوش، شامل مهارت های فرد در استفاده از کلمات است و بالا بودن آن به معنی تسلط فرد به مهارت های گفتاری و نوشتاری است.
خبرنگاران، داستان نویسان ، شعرا و وکلا از این هوش استفاده فراوان می کنند.
2- هوش منطقی-ریاضی: همان هوش اعداد و منطق است. این هوش بسیار مورد استفاده دانشمندان، ریاضیدانان وبرنامه نویسان کامپیوتر قرار می گیرد وشامل توانایی استدلال، استنتاج و… می شود.
۳- هوش موسیقایی: ظرفیت درک ساختار آثار موسیقی است. ویژگی های مهم این هوش، قابلیت درک، ارزیابی و ساختن ریتم و ملودی است ودر افرادی چون موتزارت، باخ و بتهوون بسیار دیده می شود.
4- هوش بصری – فضایی: توانایی درک جنبه های متفاوت دنیای بصری _فضایی است.افراد با استفاده از این هوش می توانند چیزی را که دیگر وجود ندارد یا هنوز ساخته نشده، تجسم کنند. چنین هوشی، عرصه فعالیت معمارها، عکاسان، نقاشان، مجسمه سازان و طراحان است.
5- هوش بدنی -حرکتی: آنچه باعث می شود، افراد از تفریحات فیزیکی چون پیاده روی، رقصیدن، دویدن، اردو زدن، شنا یا قایقرانی لذت ببرند، این هوش است.کنترل حرکات بدن با هوش بدنی- حرکتی است.
6- هوش میان فردی: توانایی درک سایر مردم و کار با آنها و این که دنیا را از چشم و نگاه دیگران ببینیم، به عهده این هوش است.
7- هوش درون فردی: شناخت فرد از خودش با این هوش انجام می شود که باعث خودشناسی می شود و فرد را مستقل و هدفمند بار می آورد.
8- هوش طبیعت گرا: توجه به طبیعت از این هوش ناشی می شود.شناخت گیاهان، حیوانات، سنگ ها و تفاوت و تشابه شان وابسته به این هوش است.
9 -هوش وجودی: تامل و تعمق درباره بزرگ ترین پرسش ها از این هوش نشأت می گیرد که هستیم؟ چرا هستیم؟ چرا می میریم؟ با این هوش می توانیم به چنین پرسش هایی پاسخ دهیم.
منبع: جام جم آنلاین ( لیلا کامرانی – کارشناس ارشد روانشناسی بالینی)
No tags for this post.