این بازیگر که دو بار جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره تئاتر فجر را برای بازی در نمایش «سعادت لرزان مردمان تیرهروز» در سال 1379 و نمایش «هم هوایی» در سال 1393 دریافت کرده است، اخیراً یکی از داوران دومین هفته تئاتر دانشجویی بود. با ستاره اسکندری یک شب پیش از سفرش به فرانسه برای اجرای نمایش «هم هوایی»، دربارهٔ تئاتر دانشجویی در کشورمان، به گفت و گو نشستیم.
شما به عنوان کسی که از نزدیک جریان تئاتر روز را دنبال میکنید، فکر میکنید تئاتر دانشگاهی و تئاتر حرفهای چقدر به هم وابسته هستند و چقدر با هم ارتباط دارند؟
تئاتر دانشگاهی قاعدتاً باید پیش مقدمهای برای ورود به تئاتر حرفهای باشد. در همه جای دنیا هم، چنین است. در رشتهای تحصیل میکنی، پخته میشوی، تجربه میکنی و بعد به قواعدی دست پیدا میکنی و راهت را برای ادامه دادن تئاتر حرفهای پیدا میکنی. اینجا گاهی این مناسبات قطع میشود. قاعدتاً اینها باید در یک راستا قرار بگیرند. در کشور ما گهگداری این ارتباطات قطع میشود و تئاترها مستقیم از دل دانشجویی به وجود تئاتر حرفهای ختم نمیشود. ولی ما در کشورمان کسانی را هم داریم که از تئاتردانشجویی با تمام مختصاتش شروع کردهاند و توانستهاند تمام قواعد آن را حفظ بکنند و در حال حاضر تبدیل به هنرمندان حرفهای تئاتر شدهاند.
با توجه به اینکه شما داور جشنواره دومین هفته تئاتر دانشگاهی نیز بودهاید و از نزدیک در جریان تئاتر دانشگاهی هستید، چقدر بازیگری و آموزش بازیگری را در کشورمان، علمی و درست میبینید؟
نمیشود با دیدن تنها چند کار درباره آموزش صحبت کرد. اما تجربه ثابت کرده است، وقتی کمیت زیاد میشود بر کیفیت تأثیر میگذارد. زمانی قرار بود که کسانی که رشته بازیگری را میخوانند تنها از سه دانشگاه فارغالتحصیل شوند، استادان کسانی بودند که یک شبه و بنابر روابط استاد نشده بودند. هماهنگیای دو جانبه به لحاظ آموزشگران و تعداد کسانی که میخواستند آموزش ببینند، وجود داشت. امروز ما شاهد این هستیم که دهها کلاس بازیگری گشوده شده است و در دانشگاههای مختلف اعم از شبانه، روزانه، آزاد و… رشته بازیگری تدریس میشود. واقعیت این است که ما به اندازه کافی استاد مجرب در این رشته نداریم و در نتیجه، ما با دانشجویانی مواجه هستیم که آموزشهای کمتر و کم عمقتری دیدهاند. هنگامی که کسی به صرف داشتن لیسانس یا فوق لیسانسی به امر آموزش بپردازد، مشخص است که از دل این اتفاق، جریانی پدید نمیآید. ما برای حفظ کیفیت آموزش نیاز به استادان مجرب داریم. از سوی دیگر به نظر من خیلی به خود دانشجو بستگی دارد که چقدر از این آموزش بهره میگیرد و چقدر خودش به آموزش علاقه دارد، این مسئله، مسئله مهمی است.
در شرایط فعلی تئاتر، جایگاه جوانان و نسلی که میخواهد وارد این عرصه شود را چطور ارزیابی میکنید؟
این مسئله به این بستگی دارد که آدمها چرا و با چه انگیزهای وارد این عرصه میشوند، من قاطعانه میتوانم بگویم که بیشتر کسانی که وارد عرصه تئاتر میشوند به عشق بازیگری، شهرت، محبوبیت و … این رشته را انتخاب میکنند. اگر ما سه دانشگاه را در نظر بگیریم سالی 120 دانشجوی تئاتر فارغالتحصیل میشوند در صورتی که تعداد سالنهای ما برای این تعداد کفایت نمیکند. به این ترتیب برای دانش آموختههایی که وارد این عرصه میشوند، هدفمندی، امنیت و جایی برای حضور نیست. اگر منِ ستاره اسکندری به شدت موافق تئاتر خصوصی هستم، به این دلیل است که این بچهها پیش از هر چیزی احتیاج به جا و مکان برای ابراز وجود، دارند. اما متاسفانه در حال حاضر کلاسهای بازیگریای گذاشته میشود بدون آنکه بابت آن فکر و اندیشهای وجود داشته باشد.
تئاتر دانشگاهی قاعدتاً باید پیش مقدمهای برای ورود به تئاتر حرفهای باشد. در همه جای دنیا هم، چنین است.
نظر شما درباره برگزاری جشنواره های تئاتر دانشجویی چیست؟
به اعتقاد من برگزاری این جشنواره ها، یکی از بهترین اتفاقاتی است که میتواند، رخ بدهد. به دلیل اینکه ما به دانشجویان انگیزه و امید میدهیم. به دانشجویی که با خود فکر میکند پس از فارغالتحصیلی چهکار باید کند؟ دیگر حتی سالن تمرینی و پلاتویی هم وجود نخواهد داشت که برود و تمرین کند، انگیزه میدهیم. برگزاری چنین جشنوارههایی می تواند در دانشجویان رغبت و انگیزه بالایی پدید آورد. در حال حاضر تئاتر خصوصیای مانند تئاتر باران دست به حمایت از دانشجویان زده است، به عنوان یک تئاتر خصوصی این حمایت را انجام میدهد، حمایتی که بدیهیترین وظیفه دولتمردان است. به اعتقاد من هنگامی که تئاتر های خصوصی دست در دست دانشگاهها دهند و مکان و شرایط را برای حضور دانشگاهیان آماده کنند، پس از گذر سالها دوباره تئاتر ما غنی میشود. فرهنگی که در حال حاضر کمی متزلزل شده است و پایه آن، پایه اقتصادی شده است. به این ترتیب دو باره شاید با حضور قدرتمند دانشگاهیان و تحصیلکردهها، هنرجوها و… فرهنگ تئاتر را به سالهای طلایی تئاتر برگردد.
نظرتان درباره اجراهای دانشجویی چیست؟
بعضی از کارها از شدت خوبی، نفسگیر است. کارهای دانشجویی، کارهای بی اشکالی نیست اما نوع نگاه این نسل جوانی که من طبیعتاً با آنها ارتباطی ندارم، خیلی اشک شوق به چشمانم آورد. وقتی شما در جایگاه حرفهای قرار میگیری، احساس میکنی که تئاتر تمام شده و فکر میکنی هیچ امیدی دیگر به نجات این کشتی نیست؛ ولی ناگهان با این کارها مواجه میشوی. کارهایی که تو را وادار به احترام و تکریم میکند. من به احترام، مقابل این بچهها سر خم میکنم. زیرا میبینم که انگیزه آنها فقط و فقط تئاتر است؛ اینقدر خوب هستند و حرف برای گفتن دارند. فقط امیدوارم جریان مسموم موجود یعنی دریای متلاطم موجود این بچهها را در خود، غرق نکند و در راهشان، قَدَر قدرت باقی بمانند، خیلی زیاد امیدوار هستم. به اعتقاد من اتفاقاتی که در تئاترهای دانشجویی به لحاظ خلاقیت و انگیزه اتفاق میافتد، گاهی از کارهای حرفهای جلوتر است. فرهنگ اقتصادیِ حاکم بر اکثر تئاترها، در حال حاضر دارد تئاتر را کمی از کیفیت دور میکند. ولی چون این انگیزه و این جنس فرهنگ هنوز در تئاتر دانشجویی وجود ندارد، شاهدِ تئاتر خالصتری هستیم. به عنوان کسی که بیش از 20 سال زودتر از این بچهها تئاتر را شروع کردهام و افتخار شاگردی دکتر رفیعی را داشتهام و با آقای بیضایی کار کردهام و در در زمان دانشجویی و پس از آن در دوره طلایی تئاتر بسیار فعال بودهام، واقعا احساس وظیفه میکنم که هر نوع حمایتی از این بچهها کنم.
گفتگو: مهرداد نصرتی- مریم رودبارانی
No tags for this post.