انسان در طول تاریخ شیوههای گوناگونی را برای درمان و پیشگیری از ابتلا به بیماریها بهکاربرده است که برخی از مهمترین آنها پزشکی؛ طب سنتی، هومیوپاتی، گیاهدرمانی، سنگدرمانی، آبدرمانی، فرادرمانی، انرژیدرمانی و طبسوزنی است.
پزشکان طبیعتدرمانی برای برانگیختن قدرت شفای درونی بدن، دامنه وسیعی از روشهای درمان طبیعی را بهجای استفاده از داروهای شیمیایی و جراحی، باهم ترکیب میکنند. ازجمله درمانهایی که بسیاری از طبیعی درمانگرها از آنها استفاده میکنند، میتوان به اصلاح شیوه زندگی و رژیم غذایی، مکملهای غذایی گیاهی، هومیوپاتی، طبسوزنی، آبدرمانی و دفع سموم بدن اشاره کرد.
طبیعی درمانی مدرن از جنبش درمان طبیعی از اروپا رشد کرده است. با توجه به فرهنگ واژه مریام وبستر نخستین بار این واژه سال 1895 میلادی توسط جان اسکیل ابداع شد و مورداستفاده قرار گرفت. سال 1901 میلادی نخستین آموزشگاه طبیعی درمانی توسط بندیکت لوست، پدر طبیعتدرمانی آمریکا، در نیویورک تأسیس شد. در این آموزشگاه توجه اصلی روی آبدرمانی بود، چراکه لوست پیش از مهاجرت به آمریکا از طرفداران سباستین نیپ، آب درمانگر مشهور اهل باواریا بود. دانشجویان این آموزشگاه همچنین طب گیاهی، تغذیه، فیزیوتراپی، هومیوپاتی و تکنیکهای بسیار دیگری را بهغیراز آنچه در قالب داروهای شیمیایی و جراحی قرار میگیرد، فرامیگرفتند.
طبیعی درمانی در اوایل قرن بیستم باوجود 22 دانشگاه فعال در این رشته در آمریکا، گسترش پیدا کرد؛ اما در اواسط قرن بیستم با معرفی داروهای معجزهگر مانند آنتیبیوتیکها و مخالفت جامعه پزشکی آمریکا برای بیاعتبار کردن درمانهای جایگزین مانند طبیعی درمانی، علاقه به این روش کاهش پیدا کرد و بیشتر آموزشگاههای طبیعی درمانی تعطیل شدند؛ اما از اوایل سال 1970 میلادی همزمان با موج عدم موفقیت پزشکی معمول در پیشگیری، کنترل و درمان بیماریهای مزمن، دوباره گرایش به طبیعی درمانی و روش شفابخش آن بهسرعت افزایش پیدا کرد.
در طبیعتدرمانی، روشها و توصیههای زیادی برای ایجاد محیطی سالم وجود دارد تا بدن بتواند، خود را درمان کند. بیماری تنها بهعنوان یک عامل ناشناخته نامطلوب محسوب نمیشود تا پزشک با کمک عوامل خارجی آن را رفع کند بلکه در هر بیماری، بدن میکوشد تا تعادل و توازن ازدسترفته انرژیهای درونی خود را به دست آورد و یکی از روشهای درمانی که میتواند با کمک داروهای گیاهی و اصلاح شیوه زندگی، این تعادل را به بدن بازگرداند، طبیعی درمانی است.
طبیعی درمانگران در مقایسه با پزشکان امروزی نگاه متفاوتی به نشانههای بیماری دارند. به نظر آنها علائم بیماری در حقیقت نشانه توانایی بدن در شفای خود است و نباید آن را با داروهای شیمیایی متوقف ساخت.
طبیعی درمانگران در مقایسه با پزشکان امروزی نگاه متفاوتی به نشانههای بیماری دارند. به نظر آنها علائم بیماری در حقیقت نشانه توانایی بدن در شفای خود است و نباید آن را با داروهای شیمیایی متوقف ساخت. برای مثال تب، عکسالعمل یک بدن سالم در برابر ویروس یا باکتری است. در حقیقت اساس روش طبیعی درمانی کشف و رفع ریشه عامل بیمارى است که میتواند رفتاری (مانند سبک نادرست خوردن، نوشیدن، تنفس و دفع)، جسمی (حالات زیانآور رفتارى و سوءاستفاده از بدن بهویژه بدشکلى ستون فقرات، انقباض عضلات و مفاصل ساییده شده)، یا روانى – ذهنى (نگرانى، افسردگى، وسواس و اسکیزوفرنیا) باشد. آنچه یک طبیعی درمانگر میکوشد انجام دهد اصلاح وجود شخص بیمار و شیوه زندگى او بهطورکلی بوده است نه اینکه علائم ظاهرى بیمارى او را سرکوب و رفع کند. مهمترین نگرش طبیعی درمانی، استفاده از گیاهان و داروهایی است که به بالا رفتن قدرت سیستم ایمنی بدن کمک میکنند، بهطوریکه طرفداران این درمان معتقد هستند بسیاری از بیماریها مانند سرطان، از نقص در سیستم ایمنی بدن ناشی میشوند. درمانگر در این روش، تلاش میکند ریشه بیماری را پیداکرده و ببیند بیماری درنتیجه چه چیزی ایجادشده تا بتواند هم بیماری و هم عامل آن را از بین ببرد. این درمانگران گاهی مانند پزشکان از عکسبرداری، پرتوایکس، آزمایش خون یا ادرار استفاده میکنند و از طریق برخی آزمایشهای خاص ریشه ناهنجاریهای رفتاری و جسمی مانند بد نشستن و بد راه رفتن را هم پیداکرده و سپس به اصلاح آن میپردازند.
در این روش اعتقاد بر این است که بسیاری از بیماریها، ناراحتیها و دردها نتیجه ذهن آشفته فرد است و چنانچه ذهن بیمار از هرگونه فشار روانی که ممکن است تجربهها و خاطرات تلخ گذشته باشد، رها شود، بدن قادر خواهد بود خود را بازسازی کند و انرژیهای طبیعی خود را دوباره پیدا کند.
بهطورکلی، طبیعی درمانگران برای پیروی از شش اصل پایهای هنگام درمان، آموزش داده میشوند که عبارتند از:
- قدرت شفابخشی طبیعت انسان: بدن توانایی ذاتی در برقراری، نگهداری و بازیابی سلامت خود دارد. نقش طبیعی درمانگران، کمک به فرآیند شفابخشی بدن، با برداشتن موانع برقراری سلامت شخص و بازیابی آن است.
- درمان ریشه بیماری، نه نشانه آن: طبیعی درمانگر علاوه بر متوقف کردن نشانههای بیماری باید دلیل اصلی ایجاد بیماری را نیز درمان کند.
- درمان کل وجود جسمی، ذهنی و روحی شخص: بیماری بهندرت تنها یک علت دارد، بنابراین کل وجود بیمار باید به تعادل برسد تا انرژیهای طبیعی بهصورت کامل به درمان بیمار بپردازند.
- پرهیز از آسیبرسانی: طبیعی درمانگر در صورت امکان باید از روشهایی غیرسمی و غیرتهاجمی استفاده کند. در این سبک درمانی اعتقاد بر این است، روشهایی که علائم بیماری را بدون درمان دلیل اصلی بیماری متوقف میکنند، مضر هستند و باید تا حد امکان از آنها پرهیز کرد.
- تشویق به پیشگیری: طبیعی درمانگر باید به ایجاد سلامتی نیز مانند درمان بیماریها کمک کند که درواقع همان پیشگیری است.
- آموزش و تشویق در کسب سلامتی: بخشی از وظیفه یک طبیعی درمانگر آموزش بیماران و تشویق آنها به کسب عادتها و پیروی از شیوههایی مناسب در زندگی است که سلامتی را افزایش دهد. درمانگران، بهجای مبارزه با بیماری، باید روی ایجاد سلامتی تأکید کنند.
طبیعی درمانگران به دو گروه طبقهبندی میشوند؛ گروه نخست پزشکانی که در رشته طبیعی درمانی تحصیل میکنند و بهعنوان طبیعی درمانگر مجاز به فعالیت هستند و دیگری طبیعی درمانگران سنتی که بهعنوان مشاوران آموزشدیده در مواردی مانند شیوه صحیح زندگی، استفاده از غذاها و داروهای گیاهی و مکملهای غذایی، بیماران را راهنمایی میکنند
مترجم: احسان محمد حسینی
No tags for this post.