خانواده از منظر علم

عبارت خانواده، عبارت مربوط به عصر جدید حضور انسان است؟

خیر،مسلما این طور نیست کلمه خانواده واژه کاملا ایرانی است برای خانواده و برای شروع تشکیل خانواده تاریخ دقیق نمیتوان گذاشت .میتوانیم تاریخ 0/0/0 را برای آن لحاظ کنیم.

یعنی از زمان حضرت آدم و حضرت حوا خانواده تشکیل شده است؟

بر اساس هر اعتقاد و باوری که بررسی کنیم شروع خانواده از یک زن و مرد است که در کنار فرزند خویش بر زیر یک سقف زندگی میکردند که یک روزگاری این سقف یک سقف سنگی غار و در روزگاری دیگر شاخه و برگ درختان یا یک کلبه ابتدایی بوده است. آن چیزی که به عقیده من در طول تاریخ در بررسی خانواده اهمیت دارد طرز شکل گیری آن نیست بلکه چیزی است که درون خانواده اتفاق می افتد و بعد به جامعه انعکاس پیدا میکند . در واقع قانون گذاری در خانواده  آن چیزی است که بعدها گسترش پیدا می کند و به عنوان قوانین متداول لحاظ میشود. قوانینی که بین کشورها وجود دارد همه اینها از همان خانواده و هسته اولیه نشات میگیرد

برای یک پژوهشگر تاریخ، خانواده چه مفهومی دارد؟ یک زن و مرد است که با قاعده مشخصی در کنار هم قرار گرفته اند؟

سوالی که در این جا مطرح میشود این است که آیا اول خانواده به وجود می آید و بعد جامعه از پیوستن خانواده ها شکل میگیرد یا عده ای اول دور هم جمع میشوند و یک جامعه ای را تشکیل میدهند و از هم پیوستگی اینها و آشنایی آنها خانواده شکل میگیرد؟ جامعه شناسان و مردم شناسان و مورخین هنوز برای این سوال به پاسخ قاطعی نرسیده اند البته مهم نیست که این چگونه اتفاق می افتد چیزی که اهمیت دارد این است که دو عنصر اصلی تمدنی در کنار هم کاملا به یکدیگر مرتبط هستند و کاملا بر هم تاثیر میگذارند.یک مورخ تاثیری که خانواده میتواند در سیر وقایع تاریخی بگذارد را مورد بررسی قرار میدهد.

میتوانیم شکل گیری خانواده را یک رفتار مدنی قلمداد کنیم . از دید روانشناختی خانواده در زندگی انسانی با مابقی موجودات چه تفاوتی دارد؟

اگر از یک دید علمی به بحث خانواده نگاه کنیم یعنی موجوداتی که با توجه به کورتکس مغزشان زندگی میکنند و نه موجوداتی که تنها به غرایزشان وابسته هستند.

کورتکس به معنای لایه بیرونی مغز و سلول های خاکستری است؟

زمانی که لایه بیرونی مغز بر موجوداتی حاکم میشود آن موجودات به تشکیل خانواده میپردازند و در غیر این صورت زمانی که لایه غرایز حکومت کند خانواده خیلی مدنظر نیست که ویژگی های آن را در بعضی فرهنگ ها تحت عنوان ازدواج های سیاه ، مشاهده میکنیم . یک لایه از مغز لایه لذت بردن و خوشی است .اما ما در تشکیل خانواده الزاما لذت نخواهیم برد و به دنبال تکامل هستیم و در آن به دنبال لذت نیستم و به دنبال پیدا کردن لایه های از وجودمان هستیم که بدون تشکیل خانواده آنها را نخواهیم یافت . چرا خانواده تشکیل شد؟ مگر بسیاری از کشورها در همین اواخر خواستار کمون commune نبودند؟ اصلا چه معنایی دارد که دو نفر ( زن و مرد) با هم زندگی کنند؟ خب همه با هم زندگی می کنند و کمون ها را تشکیل میدهند .

به نتیجه رسید؟

خیر به نتیجه نرسید.خانواده یک مجموعه است در غیر این صورت 2 نفر فقط همراه و همسفر یا دو تا هم خانه هستند .

آیا بچه دار شدن در شکل گیری این خانواده اهمیت دارد؟

بحث ما در مورد بچه دار شدن نیست . در خوابگاه ما با یکدیگر زندگی میکنیم در خارج از کشور دختر و پسر امکان سکونت در خوابگاه  را با هم دارند اما در آنجا هم از محیط خوابگاه جدا میشوند و باهم زندگی می کنند . در کشور ما خانواده هسته اولیه است .ذره بنیادی کشور ما خانواده است و ذره بنیادی کشور غربی فرد گرایی است . individualism آنها بر فرد تکیه میکنند در کشورهای اروپایی زمانی که بچه از 3 تا بیشتر میشود شروع به جایزه دادن میکنند و دلیل این کار افزایش جمعیت نیست بلکه برای آنها مهم است که خانواده یک شکل حقیقی تری پیدا کند. بنابراین  یک خانواده بدون بچه، خانواده کاملی به نظر نمی آید و این اتفاق خوبی است که دو نفر عاشقانه زیر یک سقف زندگی می کنند اما به مفهوم تشکیل خانواده نیست مانند این که یک فرد پزشک باشد و تعامل خوبی با بیماران داشته باشد اما در تجویز دارو مهارت کافی نداشته باشد .در آن تعریفی که به طور جامع روانشناسان و روانپزشکان و کسانی که در علوم انسان شناسی کار میکنند قبول دارند خانواده با وجود بچه معنای خانواده پیدا میکند و روند خانواده با بچه ادامه می یابد.

شما معتقد هستید خانواده هایی که بچه ندارند خانواده نیستند؟

نمیگوییم که اتفاق بدی رخ میدهد. بحث این است که اتفاق کاملی نیست.

فرد بالغی که ازدواج نکرده و همچنان با پدر و مادر زندگی میکند همچنان در کانون خانواده هستند؟

بله .گفته میشود مادر شدن زن را کامل میکند آیا زنانی که مادر نیستند بد هستند؟ بسیاری از زنان مادر نیستند اما بسیار شریف و عزیز و دوست داشتنی هستند . در اینجا بعد تکاملی مطرح میشود . مثلا گفته میشود زنی که بچه دار میشود با شیر دادن به فرزند خویش کامل تر میشود.

این تکامل جسمی یا روح روانی است؟

از دید روحی روانی به قضیه نگاه میکنیم و این یک تکامل روحی روانی است.شاید از نظر جسمی پزشک زنان هم در این مورد نکاتی را بیان کند اما ما از نظر روحی روانی آن را بررسی می نماییم .از دید روحی روانی شما تعلق را از خودتان خارج میکنید و میبینید که دیگر نمیتوانید به خودتان تعلق داشته باشید.

در مستندی که چندی پیش خانم رستگار پور تهیه کردند و در برنامه چرخ پخش شد راجع به عشق گفتید که موضوعی هورمونی  و رابطه ای است که در طی 9 ماه تا 2 سال از دست خواهد رفت و پایدار نیست.

بله ،در آنجا عشق مقصود عشق زمینی بود و خواستیم بگوییم که چرا عشق ایجاد میشود .

آقای دکتر تمایز کلونی انسانی که خانواده و جامعه را تشکیل میدهد با کلونی پنگوئن ها متفاوت است در آنجا هم به نظر می آید که خانواده هستند

در آنجا بحث کورتیکال را مطرح کردم یعنی بحث کورتکس بر بحث غرایز غلبه میکند .پنگوئن ها غریزی زندگی میکنند وظیفه دارند که بچه بزرگ کنند ،وظیفه دارند که تخم گذاری کنند و غیره. اما پدر و مادر طبق وظایف کار نمیکنند یعنی عاشقانه ،هیجانی و عقلانی کار میکنند.

یعنی ادراکی هم وجود دارد؟

اگر بچه پنگوئن بمیرد یک تخم دیگر میگذارد و باز هم بچه دار میشود اما اگر بچه انسان بمیرد امکان دارد خودش هم بمیرد و در واقع یک رابطه پیچیده تری دارند .

به تاریخ در جوامع انسانی باز میگردیم گفتید که خانواده در شکل گیری جوامع هم نقش داشته است .اول خانواده شکل گرفته و بعد جامعه تشکیل شده است؟

این بحثی است که هنوز تحت بررسی است . مهم این نیست که خانواده چطور شکل میگیرد برای یک جامعه شناس یا یک مردم شناس این مهم نیست .تاثیری که نقش خانواده و اعضای خانواده در جامعه می گذارد اهمیت دارد. از ابتدای تاریخ یک سری قوانین نانوشته در خانواده وجود داشته است و اعضای خانواده ملزم به رعایت آن بودند.

مثل این که بزرگتر محترم است

بله ، از ابتدا بزرگتر محترم بوده و تقسیم کار و مشورت کردن وجود داشته و وظایف اعضای خانواده مشخص بوده است . در دوره های مختلف تعریف ها متفاوت است . جامعه مرد سالار یا زن سالار وجود دارد و یک زمانی دوران شکار، کشاورزی و دامداری  یا دوران کوچ نشینی و یکجا نشینی بوده است . اما اصل سخن یکی است . دوران شکار مرد خانواده به شکار میرفت، درون خانواده باید یک سیستمی وجود داشته باشد که بتواند خانواده را حفظ کند و یک نفر به عنوان مشاور و نایب باشد که این وظیفه زن خانواده است .زن خانواده مجبور است اعضای خانواده را در کنار هم نگه دارد و به هم متصل کند و در جای دیگر مجبور است اسلحه به دست گیرد و با دشمن بجنگد و از خانه خویش مراقبت کند .بعد از آن در  دوره دامپروری و کشاورزی این زن است که در بیرون کاشت و برداشت و ذخیره مواد غذایی را انجام میدهد و طرف دیگر منتقل کننده خون قبیله است و خون خانواده را منتقل میکند. این فرد ریاست خانواده را به عهده میگیرد .رییس میتواند زن یا مرد باشد . در جامعه هم یک حاکم و یک رییس داریم .بعد از آن جانشین قرار دارد که معمولا در خانواده، فرزند بزرگ است که فرزند بزرگ عهده دار وظایف پدر و وظایف بزرگ خانواده است .در جامعه های سنتی وظیفه دارد از مادر و خانواده حمایت کند و بعد از پدر قوی ترین فرد خانواده است.سیستم سپاهی گری و نظامی گری در بیرون و در جامعه بزرگتر شکل میگیرد . در اینجا دختر یا پسر خانواده را داریم که وظیفه دارند با اعضای همان قبیله یا با اعضای قبیله قوی تر ازدواج کند .به این دلیل که قدرت و ثروت بیشتری را به خانواده بیاورد . این رسم در جوامع مختلف وجود داشت . حکمرانی فرزند خویش را به عنوان گروگان به حکمران دیگر میداد یا به عنوان ازدواج این کار را انجام میدادند و با ازدواج های خونی که اتفاق می افتاد در واقع اتحاد قبیله ای و اتحاد خانوادگی و اتحاد کشور و مملکت را به وجود می آوردند .همه چیز از درون خانواده شکل میگیرد حالا اگر مشکلی در آن رخ دهد تاثیر مستقیم بر روی جامعه میگذارد. همانطور که بچه ناخلف میتواند آرامش خانواده را بر هم ریزد همانطور یک حکمران ناخلف میتواند طومار یک ملت را بهم بپیچد دقت کنید که آن حکمران در یک خانواده تربیت شده است.

مثلا چنگیز خان وهیتلر هم خانواده داشته اند.

به نظام خانوادگی بازمیگردد.نظام خانوادگی چنگیز خان قبیله ای است و یک فرد باید بدزدد و حمله کند تا ادامه زندگی بدهد. ممکن است در جنوب آفریقا طوردیگری این نظام حاکم باشد در ایران باستان جور دیگری حاکم بوده است در جایی که مادر را به عنوان الهه پرستش میکند و آن را به عنوان الهه زمین میشناسد .

در ایران؟

در ایران باستان. ایزد بانوان مقام بسیار بالایی دارد و اسطوره است. این نشان دهنده مقام زن است و حالا امکان دارد این زن بر فرض در بین اسکیموها این ارزش را نداشته باشد. یعنی وظیفه ای که در یک قسمت دنیا به آن محول نمودیم در جای دیگر آن طور نباشد و در آنجا نقش دیگری ایفا میکند که با نقش کلی مرتبط است.

آقای دکتر ما به تاریخ نگاه کردیم دوباره به ساختار روانشناختی انسان باز گردیم . چیزی که گفتید انسان را از خانواده های حیوانی متمایز میکند عنصر فکر کردن، خرد و استفاده کرد از کورتکس مغز است ولی به نظر می آید تمام موجودات باهم پیش میروند به نظر شما انسان با روش عقلانی خود گونه دیگری از خانواده را پیش میبرد؟

متاسفانه یا خوشبختانه همین طور است. هرگز دو پنگوئن را نخواهید دید که زمان ازدواج شرط بچه دار نشدن بگذارند . ما متاسفانه در استفاده از کورتکس خومان افراط میکنیم که تمام غرایز خوب همچون محبت را کنار میگذاریم ، مثلا در منطقه خودمان گروه های بدی وجود دارند که به راحتی انسان ها را میکشند در صورتی که بسیاری از آنها پزشک ، مهندس و تحصیل کرده دانشگاهی هستند و خانواده دارند. در این جا میگویند اعتقاد ، فکر و اندیشه ما بر غرایزمان برتر است .غرایزی که در آن عشق ، دوستی و محبت و کمک به دیگران و غیره است .هیچ حیوانی را نخواهید دید که در کمک به هم نوع خود کوتاهی کند به غیر از حیواناتی که مغزشان به اندازه یک فندق است و به نظر میرسد انسانی که فکر می کند این قدرعاقل است اندیشه های خوب غریزی را کنار گذاشته است. از جمله همین بحث فرزند آوری . جمله خود را این گونه به پایان میرسانم که: ای خدا از عشق رقصان کن مرا / گر نرقصیدم تو درمان کن مرا .یعنی کسی که عاشق نیست و عشق به خانواده و اطرافیانش را درک نمیکند بیمار است و به درمان نیاز دارد.

نکته ای وجود دارد که لازم بدانید به آن اشاره کنید

اصالت و خون خانواده در تاریخ بسیار مهم بوده است و چیزهایی که ما امروز هم با آن برخورد میکنیم.

حتی در دنیایی که در حال جهانی شدن است؟

بله. ما امروز شاهد یک بازگشت به خانواده هستیم و حتی میتوان گفت این تعلیم به جوانان داده میشود که باید به سوی خانواده باز گردند . سرکشی هایی که رخ میدهد به دلیل جدا شدن از خانواده ها است و بازگشت به درون خانواده کمک بسیاری میکند.

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا