مونا دلاوریان، طراح «برنامه عصبی-شناختی رایانهای جهت تشخیص زودهنگام کودکان مستعد اختلال خواندن» در گفتگو با مهر اظهار داشت: خواندن همیشه به عنوان یک عنصر کلیدی برای موفقیت دانشآموزان در مدرسه به شمار می رود و یادگیری آن با پیشرفت جامعه رابطه مستقیم دارد.
وی با بیان اینکه اختلال در خواندن (دیسلکسیا) یکی از انواع اختلالات عصبی- تحولی کودکان است که در زمان رشد و تحول مغز یا سیستم اعصاب مرکزی اتفاق میافتد، ادامه داد: این اختلال شایع ترین اختلال یادگیری است و طبق آخرین آمار اعلام شده بطور میانگین ۳ تا ۱۷.۵ درصد کودکان مدرسهای در کل جهان به این اختلال مبتلا هستند.
دلاوریان اظهار داشت: یکی از بزرگترین چالش ها در زمینه این اختلال، تشخیص زودهنگام آن به منظور پیشگیری از عواقب آن است؛ البته روند رایج تشخیص دیسلکسیا یا اختلال در خواندن کاملا وابسته به مهارت خواندن است، بدین معنا که فرد علیرغم بهرهمندی از آی کیو ( IQ ) طبیعی و دریافت آموزشهای کافی در خانه و مدرسه، در یادگیری خواندن ناتوان است.
دلاوریان ادامه داد: بر اساس جدیدترین معیارهای تشخیص دیسلکسیا، این افراد مشکل در درک مطلب، کندخوانی و خطای بسیار در خواندن را به میزان چشمگیری تجربه می کنند؛ لذا، تشخیص این اختلال در اغلب مواقع، حداقل تا سوم دبستان به تعویق میافتد.
وی گفت: در فاصله زمانی از ورود به مدرسه تا تشخیص اختلال یا حتی متعاقب آن، سایر اختلالات روانشناختی کودکان از جمله اختلالات اضطراب، افسردگی، ADHD یا بیشفعالی-نقص توجه و اختلال سلوک نیز بر دیسلکسیا اضافه یا با آن همراه میشوند.
این محقق عنوان کرد: تا پیش از این فرایند تشخیص دیسلکسیا بدین صورت بود که کودک وارد مدرسه میشد، چندین سال شکست را تجربه می کرد، تحقیر میشد، از نظر اعتماد به نفس آسیب می دید، ناامید و سرخورده میشد و از جانب سایر همکلاسیهای خود طرد میشد.
به گفته وی، از آنجا که خواندن پیشنیاز سایر دروس است و بر تمامی زمینههای تحصیلی دیگر (ریاضی، انشا، اجتماعی، علوم) تاثیر میگذارد، بدنبال شکست در بسیاری از دروس در نهایت درصد زیادی از این کودکان در انتهای مقطع دبستان ترک تحصیل می کردند.
این دکترای روانشناسی کودکان استثنایی اظهار داشت: با توجه به این مشکلات درصدد آمدیم با بیشینه علمی، پژوهشی مهندسی خود، برنامۀ شناختی-عصبی رایانهای را با هدف پیش بینی یا تشخیص زودهنگام اختلال خواندن در مقطع پیشدبستان، متعاقب یک پژوهش بین رشتهای، ترکیبی از علم روانشناسی کودک با علوم اعصاب (نوروساینس)، هوش مصنوعی و مهندسی پزشکی طراحی کنیم.
وی در خصوص این برنامه عصبی-شناختی رایانهای جهت تشخیص زودهنگام کودکان مستعد اختلال خواندن گفت: این برنامه یا بازی بر اساس جدیدترین یافتههای نوروساینس یا علوم اعصاب در خصوص مناطق و مدارهای مغزی آسیب دیده در افراد مبتلا به اختلال خواندن بوده و قادر است کودکان مستعد اختلال مذکور را در مقطع پیشدبستان غربالگری کند.
وی بیان کرد: بدنبال پیش بینی، باید مداخلههای تخصصی زودهنگام درنظر گرفته شود زیرا این کودکان بدون بهرهگیری از خدمات و آموزشهای ویژه قادر به ادامه تحصیل نیستند.
دلاوریان با بیان اینکه بازی طراحی شده، مولفههای شناختی مرتبط با مدارهای نورونی آسیب دیده در افراد مبتلا به دیسلکسیا را، بدون نیاز به توانایی خواندن، مورد سنجش قرار میدهد، ادامه داد: قالب بازیگونه این برنامه کمک میکند تا بیشترین توانایی بالقوه شناختی کودک از طریق مراحل مختلف بازی استخراج شود؛ در نتیجه، حاصل این بازی، بیشینه توانایی شناختی بالقوه کودک است که مورد آنالیز قرار میگیرد.
وی با تاکید بر اینکه این برنامه مراحل مختلفی دارد، افزود: در هر مرحله برخی تواناییهای شناختی کودک مورد سنجش قرار میگیرد؛ برای هر یک از مولفهها حداقل دو تکلیف شامل چندین مرحله در نظر گرفته شده است که از ساده به پیشرفته برای ارزیابی هر مولفه شناختی ارتقا مییابد.
این محقق عنوان کرد: در صورت دو مرحله شکست متوالی، ارزیابی آن مولفه متوقف شده و مولفه بعدی مورد سنجش قرار میگیرد. در نهایت برنامه شناختی-عصبی طراحی شده با دقت ۹۴.۸۴ درصد کودکان مستعد دیسلکسیا را پیش بینی می کند.
به گفته وی، پیش بینی این کودکان بعنوان قدم اصولی اولیه در جهت پیشگیری به حساب میآید و میتواند به حمایت از آنان و مداخله هر چه سریعتر جهت جبران ناتوانی کمک کند.