استاد اوّل من، پدرم بود که آموزش مرا از شش سالگی آغاز کرد. یادم می آید که در آن موقع سنتوری داشتم که یکی دو تا گنجشک هم توی آن نگهداری میکردم! اولین اجرایم در 8سالگی بود. در دورۀ دبیرستان به اردوی رامسر دعوت شدم و این، در روند پیشرفتم بسیار مؤثر بود …..آهنگسازی را زود شروع کردم، یعنی چیزی که در من-ناگزیر- اتفاق افتاد، نه این که تعمّداً بخواهم تصمیم بگیرم. از همان دورۀ دبیرستان، گهگاه یک چیزهایی می زدم و یک عدّه هم که احتمالاً تازگی هایی در آن می دیدند، آنها را می نوشتند یا روی نوار ضبط می کردند و سعی در گسترش آن داشتند. چیزهایی از همان موقع به وجود می آمد ولی هیچ وقت فکر نمی کردم که زمانی ارزش اجرا داشته باشند. وقتی که به مرکز حفظ و اشاعه رفتم و متعاقب آن در اولین اجرایی که در جشن هنر شیراز داشتم، حدود 15 دقیقه تک نوازی سنتور برای من منظور شده بود، فکر کردم چند قطعۀ جدید و متفاوت با آن چه که تا آن موقع ارائه شده بود، اجرا کنم. بعد، از طریق دوستانی که با هم کار می کردیم و بیشتر وقتمان با هم می گذشت- آقایان حسین علیزاده، داریوش طلایی، جلال ذوالفنون، رضا شفیعیان، داود گنجه ای، کیانی نژاد، ناصر فرهنگ فر و محمد مقدّسی تشویق شدم که این کارها را ادامه دهم.»
این شرح حال پرویز مشکاتیان از زبان خود او در ضمن یک گفتوگوست و اگر امروز هنوز در میان ما بود، جشن تولد 61سالگیاش را میگرفت. مشکاتیان همانطور که خودش اشاره کرده، در سال های پیش از دوران دانشگاه، در نیشابور و نزد پدرش، موسیقی را آموخت، پس از پایان دبیرستان، وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و به یادگیری موسیقی سنتی پرداخت.در آغاز ردیف میرزا عبدالله را نزد نورعلی خان برومند آموخت و هم زمان از دانش و تجربه استادان دیگری چون عبدالله دوامی، سعید هرمزی، یوسف فروتن و محمد تقی مسعودیه بهره برد و سرانجام در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی ایران به کار تدریس مشغول شد.
در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی بود که مشکاتیان با حسین علیزاده و محمدرضا لطفی گروه عارف و شیدا را بنا گذاشتند. وی که به دعوت هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) به رادیو دعوت شده بود، پس از واقعه ۱۷شهریور ۱۳۵۷به نشانه اعتراض از رادیو استعفا داد.سال۱۳۵۶مشکاتیان با حسین علیزاده و محمدرضا لطفی،گروههای شیدا و عارف را در یکدیگر ادغام کردند و گروه «چاووش» را به وجود آوردند اما پس از چهار سال، گروه با دشواریهایی مواجه شد و دوام نیاورد.با وجود این، مشکاتیان از پای ننشست. به گروه عارف سر و سامانی داد و با خوانندگان بزرگی چون محمدرضا شجریان و شهرام ناظری همکاری خود را، آغاز کرد.حاصل همکاری او با محمدرضا شجریان در فاصلۀ سال های ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۷ آثار ماندگاری چون بیداد، آستان جانان، سِرّعشق، نوا، دستان، گنبد مینا و جان عشاق بود. مشکاتیان در همۀ این آثار، به عنوان آهنگساز و نوازندۀ سنتور (در سِرّ عشق به عنوان نوازندۀ سهتار و در جان عشاق فقط در مقام آهنگساز) همکاری داشت.
مشکاتیان پس از قطع همکاری با محمدرضا شجریان، با خوانندگانی چون علی جهاندار، ایرج بسطامی، علیرضا افتخاری، حمیدرضا نوربخش، علی رستمیان و شهرام ناظری همکاری کرد.او در فستیوال جهانی موسیقی (روح زمین) که در کشور انگلستان برگزار می شد، شرکت کرد و مقام نخست را به دست آورد. مشکاتیان از سال ۱۳۷۶ اجراهای صحنهای و انتشار آلبوم را متوقف کرد و تا تابستان سال ۱۳۸۴ کنسرتی در کشور اجرا نکرد.
آخرین یادگارها
مشکاتیان، کتابهای فراوانی به یادگار گذاشته است. از جمله این کتابها میتوان به کتاب «بیست قطعه برای سنتور»، «گل آئین»، «گل آوا»، «مجموعه تصانیف»، «بیداد»، «لاله بهار» اشاره کرد.از واپسین آثار او، آلبوم تکنوازی «تمنا» است که در سال ۱۳۸۴آن را نواخت و منتشر کرد.آذر ۱۳۸۶گروه عارف به سرپرستی پرویز مشکاتیان با خوانندگی حمیدرضا نوربخش کنسرتی در تهران برگزار کرد. همان سال بود که پس از حضور پرویز مشکاتیان در کنسرت محمدرضا شجریان، رابطۀ آن دو، مجدداً برقرار شد. در مراسم جشن خانه موسیقی در سال 1386، لوح تقدیری به پاس یک عمر فعالیت هنری پرویز مشکاتیان توسط محمدرضا شجریان به عنوان رئیس شورای عالی خانۀ موسیقی به او اهدا شد.
پرویز مشکاتیان، ۲۹ شهریور سال 1388 دردر سن ۵۴ سالگی، بر اثر نارسایی قلبی،در تهران درگذشت و پیکر او در محوطه بیرونی باغ عطار و در جوار مقبره عطار نیشابوری به خاک سپرده شد.
گزارش: اعظم حسنتقی
No tags for this post.