کارهای خوب شنیده نمی شود
هر از چندگاهی جلساتی با بهانه و بیبهانه در گوشه و کنار شهرها برای شناخت ترانه و آسیبشناسی آن برگزار میشود و نویسندگان گوناگون دربارۀ این مسئله نظراتشان را در قالب مقاله و یادداشت منتشر میکنند. نگاهی به مقالات متعدد نوشته شده دربارۀ ترانه، ترانهسرایی و آسیبشناسی آن، خود گواه آن است که ترانه و مسائل مربوط به آن، به دلیل وسعت دامنۀ بحث و فراز و فرودهای بسیاری که دارد یکی از مسائل سهل و ممتنع است. با این همه در نوشتۀ زیر بر آنیم مروری هرچند کوتاه داشته باشیم بر وضعیت ترانه، ترانهسرایی و آسیبهایی که این حوزه با آن مواجه است.
پرده اول
ترانه و ترانهسرایی پس از گذراندن دوران افولی که از اوایل انقلاب با آن مواجه شده بود، از سال ۷۶ جانی دوباره گرفت.
در این دوران، بخش عمدهای از ترانهسرایان، افرادی بودند که سابقۀ شعری داشتند و این سابقه موجب شده بود که اثرشان از حیث ساختار و قواعد، بینقص یا کم نقص باشد اما به دلیل ناآشنایی برخی از این ترانهسرایان با ویژگیهای ترانه، آثار آنها به لحاظ احساسی، آثاری قوی نبود.
پس از سال ۸۰، ترانه و ترانهسرایی دچار تحولاتی شد. «در طول چند سال آغازین این دهه، ترانههایی با رویکرد نقادانه نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی، اجازه پخش پیدا کرد، تصاویر ترانههای عاشقانه عینیتر شد و همچنین به جز بعضی از واژهها و مضامین که منع شرعی داشتند، تقریباً در بسیاری از موضوعات، ترانههایی چه قوی، چه ضعیف، تولید شدند؛ ضمن اینکه روابط جوانان در جامعه بیشتر از پیش در ترانهها لحاظ شد.» گرایش ترانهسرایان به واسوخت، محصول همین دوران بود.
با رواج موسیقی اینترنتی، دوران دیگری در ترانهسرایی شکل گرفت. در این دوران ترانهها به شدت سطحی و کلام غالبا فاقد هر گونه ارزش ادبی شد. در این دوران «یکی از انواعِ پر مخاطب موسیقی اینترنتی، موسیقی رپ است، این نوع موسیقی که به دلیل مخالفتهای بیدلیل و عدم توفیق در اخذ مجوز، به فریاد زیرزمینیها تبدیل شده، به هیچ وجه نتوانسته جز در موارد معدودی از پتانسیلی که این نوع کلام دارد استفاده کند و نهایتاً در اندازه یک حرف زدن ساده با مخاطب و در لبه افراطی آن دکلمه کردن الفاظ رکیک باقیمانده است. موسیقی اینترنتی به دلیل نداشتن دغدغه مجوز میتوانست فرصت خوبی برای اوجگیری ترانه باشد که متأسفانه منجر به سقوط آن شد.»
نگاهی به آثار رسمی و غیررسمی در عرصه موسیقی، نشان میدهد که تولید آثار موسیقی در سالهای اخیر، رشد قابل توجهی از جهت کمّی داشته است.
پرده دوم
نگاهی به آثار رسمی و غیررسمی در عرصه موسیقی، نشان میدهد که تولید آثار موسیقی در سالهای اخیر، رشد قابل توجهی از جهت کمّی داشته است. متعاقب این رشد، بازار ترانه نیز در چند سال اخیر داغ بوده است و بسیاری از شاعران به دلیل وضعیت اقتصادی، به سرودن ترانه روی آوردهاند. یکی از نتایج این رویکرد، سرایش تعداد قابل توجهی ترانه است، ترانههایی که شاید خیلی وقتها به لحاظ کیفیت حرف تازهای برای گفتن نداشته باشند. اما دلایل کیفیت پایین این آثار چیست؟
عبدالجبار کاکایی در مقاله آسیبشناسی ترانه ایران، عوامل متعددی برای پایین بودن کیفیت ترانههای امروز برشمرده است. او معتقد است «تجاری شدن و توسعه فن الکترونیک ارزشهای صنعتی را رفته رفته جایگزین ارزشهای هنری کرده است، چنان که تکنولوژیِ تیون کردن صدا که حاصل فن آوری صنعتی است معیارهای جمالشناسی در صدا را به هم ریخته و فاصله قابلیتهای ذاتی را کم رنگ کرده است و کلام در ازدحام هیجان آور سازهای الکترونیکی و افکتها و تیون کردن صداها معایب فنی خود را پنهان میکند و اغلب پس از مکتوب شدن پرده از راز دردناک سستی آن برداشته میشود.»
این ترانه سرا، وجود فضای ممیزی و سانسور را عامل دیگری عنوان میکند که عرصه ظهور ترانههای اجتماعی را سرد و متروک کرده است. به اعتقاد کاکایی «شم تجاری شرکتهای موسیقی و کنترل محتوایی آثار ترانه سرایان سبب شده است تا ترانه سرا از آغاز، مسیرهای تعیین شدهای را برای حرکت داشته باشد. طبیعی است حرکت غیرارادی در مسیرهای تعیین شده نمیتواند دستاوردهای درخشانی داشته باشد.»
کسادی بازار نقد ترانه در عرصه رسانههای مکتوب هم عامل دیگری است که کاکایی از آن یاد میکند و آخرین دلیل رکود ترانه از نظر این ترانه سرا، کاسته شدن حساسیت آهنگسازان و خوانندهها نسبت به ضعف و قوت ترانه هاست.
او در مصاحبهای دیگر با روزنامه خورشید، از تغییر ذائقه مخاطبان میگوید و معتقد است: «ذائقه مخاطبان نسبت به موسیقی امروز تغییر کرده است و انگار جامعه نیز در کار باز تولید آثاری است که با سلیقه و ذائقه مخاطبان امروز همخوانی دارد.»
کاکایی پیروی از ذائقه عمومی مردم را نقطه ضعف وضعیت موسیقی و متن میداند و میگوید: «اشکالی که به هر حال این متن پیش آورده نوعی پیروی از ذائقه مردم است که ریشه در واقع نمایی و در شکل مطلق تری سیاه نمایی دارد و در عین حال خیلی تعهد اخلاقی و پیامبرگونهای برای ساختن ساختارهای اخلاقی و تعهد اجتماعی ندارد.»
او میگوید: «ترانهها بازتابی از یک واقعیت اجتماعی هستند. حتما خیانت وجود دارد که گفته میشود. در این ترانهها هم واقع نمایی هست و هم عدم تعهد در اصلاح و بازسازی؛ یعنی هیچ اقدام مثبتی انجام نمیشود چون در واقع جریان عمومی بازار طالب این نوع ترانه هاست.»
کاکایی میگوید ترانه امروز کمی از رسالتها و تعهدهایش به خاطر وضعیت اقتصادی بازار فاصله گرفته است و بخشی از این معضل، متوجه مدیریت و برنامه ریزی موسیقی در کشور ماست. زیرا [این مدیریت]… عامدانه میل دارد که صداهای ناهنجاری هم شنیده بشود تا فضای لازم برای صدور فتوا و اجتهاد دست کم علیه موسیقی پاپ فراهم شود و این ذهنیت تقویت شود که این نوع موسیقی که ظاهرش و باطنش فلان و بهمان است باید در سطح خودش جریان داشته باشد و نباید در محافل رسمی رویش حساب باز کنند.
او میگوید: «هیچ وقت در محیطهای رسمی مثل تالار وحدت یا وزارت ارشاد یا جاهایی که مورد توجه نخبگان و عقلاست، این نوع موسیقی جایگاه ندارد و جایش در اماکن بازتر و استادیومها و محیطهای مفرح و در جشن هاست و این موضوع را القا میکند که این نوع موسیقی، موسیقیای نیست که رویش بشود تمرکز کرد.»
به اعتقاد او سوق دادن موسیقی مردمی پاپ به این فضاها عامدانه دارد اتفاق میافتد.
محمد علی بهمنی، شاعر و رئیس شورای شعر و ترانۀ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در مصاحبه با ایسنا چیزی که ترانه را ضعیف کرده، نبود بودجه برای انتشار آثار خوب میداند، نه ممیزی و حذف ترانهها.
او میگوید: «ترانه امروز، ترانه بسیار پیشرفتهای است؛ چون ما ترانهسراهای بسیار خوبی در کشور داریم. اما متاسفانه کارهای آنها شنیده نمیشود. چون ترانه خوب طبیعتا ملودی و آهنگساز خوب میخواهد و باید برای اجرای آن کسانی باشند که تبحر فوق العادهای دارند و ترانه به شرکتی نیاز دارد که سرمایه گذاری کند و هزینه بسیاری صرف کند. اما متاسفانه شرکتهایی که مشغول این فعالیت هستند، چنین سرمایهگذاری انجام نمیدهند. چون انتشار یک آلبوم خوب به ۱۵۰ تا ۱۶۰ میلیون تومان پول نیاز دارد. در نتیجه برای انتشار آلبومها از ترانههایی بهره گرفته میشود که ساخت آنها خرج کمی داشته باشد و به سرعت فروش برود. برای این آلبومها چیزی حدود ۷، ۸ میلیون هزینه میشود که به سرعت این پول برمیگردد. بنابراین معضل ترانه نیست، معضل شرکتهایی است که سرمایهگذاری نمیکنند و یا سرمایهگذاری خود را روی ترانههای بیارزش و کمارزش انجام میدهد و جوانهای ما را به ریتمهای تکراری عادت میدهند که اصلا ملودی نیستند و تنها صداهایی هستند که شنیده میشوند. اما در نهایت همهچیز سر ترانه خراب میشود.»
بهمنی میگوید: فرزندان ترانه امروز آنقدر ترانه خوب دارند که اگر شرایط انتشار آنها وجود داشت، مخاطبان به آنها اقبال پیدا میکردند و اوضاع عوض میشد. اما اجرای این ترانهها هزینه بسیاری میخواهند و چون شرایط مالی شرکتها برای انتشار این آثار فراهم نیست، ترانههایی منتشر میشوند که هزینههای کمی برای آنها صرف میشود حتی بسیاری حاضرند پول بدهند تا ترانهشان خوانده شود.»
اهورا ایمان نیز هجوم سیل افراد ناکارآمد در امر ترانه را محصول اقتصاد نامطلوب آنها میداند و میگوید: «با توجه به اینکه وضع اقتصادی نامناسبی درمیان افراد جامعه برقرار است، هر کس تواناییاش را داشته، اقدام به سرودن دم دستیترین نوع ترانه کرده است. حال در این میان اگر آشنایی نزدیکی با یکی از اهالی موسیقی نیز داشته باشد، به راحتی میتواند به هدفش نائل آمده و از راه ترانه نیازهای اقتصادی خود و خانواده خود را پاسخگو باشد. همین امر موجب شده تا به ترانه به شکل یک منبع درآمد نگاه شود، نه یک کار ادبی و هنری! برای همین است که این روزها ترانهها بیشتر از پیش مصرفی و بازاری شدهاند.»
پرده آخر
ترانه به دلیل سر و کار داشتن با اکثریت مردم، در حال حاضر، یکی از پرمخاطبترین حوزههای فرهنگی است. امروزه جریان ترانه و ترانهسرایی به جریانی مهم و قابل توجه تبدیل شده است. نظارت بر کیفیت فعالیت شرکتهای تهیه و توزیع آلبوم موسیقی، بهبود وضعیت مجوز و ممیزی ترانهها، برگزاری جلسات نقد ترانه و… از جمله اقداماتی است که میتواند به بهبود شرایط فعلی ترانه در کشور منجر شود.
گزارش: اعظم حسن تقی