بدون روسلینی نمیتوان زندگی كرد
این جملات، بخشی از نامه آندره بازن درباره روبرتو روسليني است که خطاب به سردبير مجله «سينما نوو» نوشت. روسلینی را کارگردانی میدانند که بدون هيچ ترديدي در كنار کارگردانانی چون ويسكونتي، فليني و دسيكا، از مهمترين كارگردانان سينماي ايتاليا به حساب می آید و موج تازه اي را در اين عرصه به وجود آورده است.
روسليني که با ساخت آثاری چون «رم شهر بي دفاع» (1945)، «پائيزا» و «آلمان سال صفر» (1947) به ايجاد مكتب نئورئاليسم كمك شاياني كرد، در هفتم می 1906 در خانوادهای مرفه در شهر رم زاده شد. پدرش آنجیولو جوزپه معمار بود و نخستین تالار سینما را در شهر رم ساخت. روسلینی چهارده ساله بود که فاشیست ها و در رأس آنها بنیتو موسولینی در ایتالیا فرمانروایی را به دست گرفتند.در بیست و شش سالگی پدرش را از دست داد و او که تا آن تاریخ در خوش گذرانی ، رفاه و ولخرجی روزگار گذرانده بود، تازه متوجه شد که همه دارایی پدر با خوشگذرانیهاشان به باد رفته است. پس برای نخستین بار به جست و جوی کار پرداخت و دو سال بعد در سینما آغاز به کار کرد و همه ریزهکاریهای کار را از فیلمنامهنویسی و ویراستاری تا صدابرداری یاد گرفت.
روسلینی مدتی با پسر موسولینی، ویتوریو موسولینی که در کار سینما بود، همکاری کرد و فیلمهایی برای فاشیستها ساخت. روسلینی فیلم خلبان، لوچیانو سرا را در سال ۱۹۳۸ با همکاری فراوری ویتوریو موسولینی، ساخت. در سال ۱۹۴۰ روسلینی کارگردان فیلمهای پذیرفته شده فاشیستها بود. گویا روسلینی بعدها از شناسایی این فیلمهای سفارشی به عنوان آثارش سر باز زد.
رم شهر بی دفاع که فیلمنامه اش را فدریکو فلینی نوشته بود، از مهمترین آثار روسلینی و سینمای ایتالیاست. اینگرید برگمن پس از مشاهده این فیلم، طی نامه ای پیشنهاد همکاری با روسلینی را داد و برای بازی در فیلم استرومبولی به ایتالیا رفت و در جریان فیلم با هم ازدواج کردند که ایزابلا روسلینی مدل، ستارۀ سینما و همسر مارتین اسكورسیزی (1983-1979)، یکی از فرزندان مشترك روسلینی و برگمان از این ازدواج است. این پیوند جنجال عجیبی در آمریکا به پا کرد ؛چرا که هم روسلینی و هم برگمن هردو همسر و فرزند داشتند. علاوه بر این فیلم استرومبولی روسلینی هم بایکوت شد و از نظر تجاری شکست خورد.
روسلینی در 1957 از طرف جواهر لعل نهرو به هند دعوت شد تا مستندی دربارۀ مردم آن سرزمین بسازد. ماجرای عشقی او با فیلمنامهنویسی هندی دومین رسوایی بزرگ دوران حرفهایاش را به بار آورد تا جایی كه نهرو شخصاً مجبور به دخالت شد و از روسلینی خواست تا هند را ترك كند. به خاطر همین ماجرا دوران پربار و ازدواجش با برگمن هم به پایان رسید. مستند هند كه اولین بار در جشنوارۀ مسكو به نمایش درآمد تماشاگران هو كردند و بیشتر آنها از سالن بیرون رفتند، اما معدودی از منتقدان متوجه تولد یك شاهكار دیگر در سینمای روسلینی شدند. او در 1959 و پس از افتی نسبی كه به دنبال ماجراهای هند در كارنامهاش پیش آمده بود با ساخت ژنرال دلاروره كه در آن یكی دیگر از غولهای نئورئالیسم، ویتوریو دسیكا، بازی میكرد به تجدید حیاتی هنری دست زد.از دهۀ 1960 روسلینی تمام توانش را به روی پروژههای تلویزیونی دربارۀ شخصیتهای تاریخی (لویی چهاردهم، سقراط) یا موضوعهای علمی گذاشت كه بخشی ناشناخته و بسیار كم دیده شده از كارنامۀ فیلمسازی او محسوب میشوند. یكی از شخصیتهای برتولوچی در پیش از انقلاب میگوید: «بدون روسلینی نمیتوان زندگی كرد». روسلینی در سوم ژوئن 1977 درگذشت.
مهرداد نصرتی
No tags for this post.