وی در 24آبان سال 1347 و در 59سالگی و بر اثر سرطان درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله تجریش به خاک سپرده شد. دیوان غزلیات رهی معیری با عنوان "سایه عمر"، یکی از مشهورترین کتابهای شعر قرن اخیر است که همواره مخاطبان خود را داشته و بارها تجدید چاپ شده است. رهی در تصنیف سازی و سرودن ترانه نیز بسیار توانمند بود و ترانه های بسیار زیبا و خاطره انگیزی از او توسط خوانندگان مشهور ایران خوانده و از رادیو ایران پخش شد که بیش از پیش موجبات شهرت و محبوبیت او را فراهم ساخت. مشهورترین ترانه های او "همه شب نالم چون نی"،" خزان عشق " ، " به کنارم بنشین " ، " دیدی که رسوا شد دلم " ، " دارم شب و روز " ، " شب جدایی " و چند ترانه دیگر است که در بین مردم شهرت به سزایی دارد . همکاری بین رهی معیری، غلامحسین بنان و مرتضی خان محجوبی، باعث پدید آوردن آثار بیبدیل و خاطرهانگیزی شد که در تاریخ موسیقی ایران ماندگار است.
رهی هیچگاه ازدواج نکرد و گویا سالیان سال، دل در گرو عشق مریم فیروز داشت که دختر عبدالحسین میرزا فرمانفرما و دختر دایی دکتر مصدق بود و بعد از جدایی از همسر اولش، سرتیپ اسفندیاری( که با مریم 27سال اختلاف سنی داشت)، به همسری نورالدین کیانوری درآمد. مریم فیروز به دنبال غیرقانونی شدن فعالیتهای حزب توده، در سال 1333 از ایران گریخت و هنگامی به ایران بازگشت که ده سال از مرگ رهی معیری میگذشت و تا اسفند 1386 زنده بود و در سن 94سالگی درگذشت. رهی در این سالها، ترانههای و اشعار زیادی به یاد مریم فیروز سروده بود که از این بین، تصنیف کاروان که با صدای بنان جاودانه شد، رنگ و بوی و حزن خاصی داشت.زندهیاد دکتر باستانی پاریزی تحلیل زیبایی از این عشق دارد:«… مریم فیروز اگر هیچ کاری نکرده باشد، در تاریخ ادب ایران جای پای محکمی برای خود باز کرده است و بعد از ششصد سال، شاعری به دنیای ادب ما تقدیم کرده است، که تا پانصد سال دیگر هم شاید مثل ِ او نیاید….» در دیوان رهی اشعاری از این دست فراوان است که اشارات مستقیم و غیر مستقیمی به مریم فیروز دارد:
عروس چمن مریم تابناک
گرو برده از نوعروسان خاک…
بهاران چو گل بر چمن در زند
گل مریم از خاک من سر زند
رهی معیری، پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد خدمات دولتی شد و در سال 1322 خورشیدی به ریاست کل انتشارات و تبلیغات " وزارت پیشه و هنر " منصوب شد. رهی در آغاز شاعری در انجمن ادبی حکیم نظامی که به مدیریت استاد وحید دستگردی مدیر مجله ارمغان تشکیل می شد ، شرکت میکرد و یکی از اعضای فعال و موثر آن انجمن بود . در انجمن موسیقی ملی و انجمن فرهنگستان ایران نیز عضویت یافت و رفته رفته با چاپ و نشر غزلهای دلنشین او در روزنامه ها و مجله های کشور شهرت بسیار یافت . آثار و اشعار فکاهی و انتقادی وی نیز به امضاهای مستعار " زاغچه " و " شاپریون " در روزنامه های " بابا شمل " و " تهران مصور " و غیره چاپ و انتشار یافت. رهی معیری در سالهای آخر عمر در برنامه گلهای رنگارنگ رادیو، در انتخاب شعر با داوود پیرنیا همکاری داشت و پس از او نیز تا پایان زندگی آن برنامه را سرپرستی میکرد. رهی در طول زندگی سفرهایی به خارج از ایران داشت از جمله: سفر به ترکیه در سال ۱۳۳۶، سفر به اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۳۳۷ برای شرکت در جشن انقلاب کبیر، سفر به ایتالیا و فرانسه در سال ۱۳۳۸ و دو بار سفر به افغانستان، یک بار در سال ۱۳۴۱ برای شرکت در مراسم یادبود نهصدمین سال درگذشت خواجه عبدالله انصاری و دیگر در سال ۱۳۴۵. عزیمت به انگلستان در سال ۱۳۴۶ برای عمل جراحی، آخرین سفر معیری بود که سودی نبخشید و سال بعد، بر اثر سرطان معده درگذشت.
مهرداد نصرتی
No tags for this post.