نماد سایت خبرگزاری سیناپرس

مرز باریکی بین بازیگری و کارگردانی وجود دارد

او که این روزها و بعد از حدود بیست سال، با کارگردانی نمایش دپوتات در تالار شمس، به صحنه برگشته است،کارنامه خوبی در زمینه کارگردانی تئاتر دارد و پیشتر آثاری همچون گره، حادثه جنبی، قصه‌های جنگل و سیاهی در آغوش خورشید را در مقام کارگردان روی صحنه برده است. در نمایش دپوتات که نوشته دیمیتری پساتهاس، نویسنده یونانی ترک تبار و ترجمه کریم عظیمی است، علاوه بر خود اتابک نادری، بازیگرانی همچون ماه چهره خلیلی، پندار اکبری، سوسن پرور، سامان دارابی، بهنام شرفی، یاشار نادری و  قاسم روشنایی به ایفای نقش می پردازند. گفتنی است که ماه‌چهره خلیلی، برای نخستین بار است که حضور در عرصه تئاتر را تجربه می‌کند.

 

کمی از قصه دپوتات و نمایش‌تان بگویید.

نماینده شهر آتن یونان، دنبال یک رییس دفتر می‌گردد که پاسخ‌گوی مراجعه‌کنندگانش باشد. در این راستا فرد جدیدی را استخدام می‌کنند که وارد زندگی‌اش می‌شود و اتفاقاتی را شکل می‌دهد. سعی کرده‌ایم یک کمدی را شکل بدهیم که کلامی نیست و تا حدودی مبتنی بر موقعیت و قصه است و نگاهی اجتماعی و البته نه خیلی منتقدانه دارد. با یک قصه شیرین و جذاب. در عین حال تلاش داشته‌ایم که دکور کار هم، دکور خیلی پیچیده‌ای نباشد که داریوش پیرو آن را طراحی کرده است.

به نظرتان الزاما هر بازیگری می‌تواند کارگردان هم شود؟ به عبارت دیگر کارگردانی را امری ذاتی و فطری می‌دانید یا اکتسابی؟

معتقدم که کارگردانی امری ذاتی و فطری است که اکتسابی هم می‌شود؛ یعنی به مرور باید مهارت‌هایی هم برای نیل به آن کسب کرد. بازیگری هم همین‌طور است. در خیلی‌ها ذاتا وجود دارد اما همان را هم باید پرورش داد و با استفاده از یک‌سری تمرین تکنیک، به توانمندی‌هایی رسید. به نظر من مرز باریکی بین بازیگری و کارگردانی وجود دارد ولی به قول شما قابلیت کارگردانی، در بعصی‌ها فطری است. درباره خودم هم اجازه بدهید نکته ای را بگویم. من بیشتر کارگردانی کرده بودم تا بازیگری. حتی پیش از ورود به دانشگاه و در دوره دبیرستان، یک برنامه شش‌قسمتی برای تلویزیون اردبیل کارگردانی کردم. اولین حضورم هم روی صحنه تئاتر در تهران، به سال 69 برمی‌گردد که در تئاتر شهر، کاری را کارگردانی کردم. در حالی که 18 سالم بود.وارد دانشگاه که شدم، فعالیتم ادامه داشت و هم بازی می‌کردم و هم کارگردانی. کارگردانی نمایش سیاهی در آغوش خورشید را هم در سال 75، برایم جایزه جشنواره سراسری نماز را در آن سال به ارمغان آورد که آقای کشن فلاح هم جزو داوران بودند. از آن تاریخ به بعد دیگر به دلیل پرداختنم به بازیگری و اشتغالم به کارهای اجرایی و مدیریتی کارگردانی نکردم تا امسال؛ یعنی بیست سال.

کارگردانی امری ذاتی و فطری است که اکتسابی هم می‌شود؛ یعنی به مرور باید مهارت‌هایی هم برای نیل به آن کسب کرد.

خودتان هم که در نمایش دپوتات بازی می‌کنید.

حقیقتش من دوست داشتم فقط کارگردانی کنم. نقشی را هم که من بازی می‌کنم، قرار بود آقای نادر فلاح بازی کنند اما به دلایلی این اتفاق نیفتاد و مجبور شدم این نقش را خودم به عهده بگیرم.

اتابک نادری رزومه پرباری دارد اما خیلی این رزومه را نمی‌شود پیدا کرد و آرشیو مرتبی در این زمینه وجود ندارد. دلیلش چیست؟ به خصوص که سال‌ها مدیر بودید و می‌توانستید از زیر مجموعه‌تان بخواهید این رزومه را برای‌تان جمع و جور کنند.

این که نظر لطف شماست. من در سال‌هایی که در مدیر تماشاخانه سنگلج و تئاتر شهر بودم هم عملا به خلق اثر پرداختم و کارگردانی کردم اما نه روی صحنه، بلکه پشت صحنه و در حوزه‌های خلاقیت و مدیریت. مدیریت یک گروه و یک تیم و راهبری و هدایت یک مجموعه در طول سالیان متمادی، با نگرشی که به آن اشاره کردم، خودش خلق اثر و کارگردانی است. من هیچ‌گاه به مدیریت و مدیر پشت میزنشین اعتقاد نداشتم و به حرفه‌ام نگاه عاشقانه‌ای داشتم.

 

گفتگو : مهرداد نصرتی

No tags for this post.
خروج از نسخه موبایل