نماد سایت خبرگزاری سیناپرس

گران‌ترین ماشین جهان چگونه ساخته شد؟

در شهرهای هیوستون،‌ مونیخ و مسکو اتاق‌های کنترل بزرگی وجود دارد که نمایشگرهای غول‌پیکری به دیوار مقابل آن‌ها نصب شده است. روی این نمایشگرها، در همه‌ی ساعات روز فیلمی به صورت زنده پخش می‌شود. تصاویری زنده و کسل کننده از زندگی ساکنان ایستگاه فضایی بین‌المللی. فضانوردان مرتب از این سو به آن سو می‌روند، کارهای روزمره‌ی خود را انجام می‌دهند و گاهی اوقات برای تماشاگران زمینی شیرین‌کاری می‌کنند. ایستگاه فضایی بین‌المللی سازه‌ای به اندازه‌ی یک زمین فوتبال بزرگ است که در مداری به فاصله‌ی ۴۰۰ کیلومتری از سطح زمین قرار دارد. این ایستگاه یک شاهکار مهندسی و نتیجه‌ی همکاری بین‌المللی کشورهای مختلف دنیاست. یک همکاری خیلی خوب که درست پس از اتمام جنگ سرد و در سال‌های پایانی قرن بیستم صورت گرفت. این ایستگاه چرا ساخته شد و ایده‌ی آن از کجا آمد؟ چگونه مهندسان توانستند آن را نه بر روی زمین، بلکه آجر به آجر در محیط بی‌گرانش،‌ بی‌هوا و خطرناک فضا بسازند؟

از سال ۲۰۰۰ که «ایستگاه فضایی بین‌المللی» (ISS) سکونت‌گاه دائمی انسان شده، فضانوردانی از کشورهای مختلف، شامل روسیه، آمریکا، ژاپن، کانادا و اتحادیه‌ی اروپا به آن‌جا سفر کرده‌اند. فضای داخلی ایستگاه فضایی به اندازه‌ی یک خانه‌ی ۶ خوابه است و این سازه هر ۹۰ دقیقه یک دور در مدار زمین می‌چرخد. گاهی اوقات می‌توانید ایستگاه فضایی را مثل ستاره‌ای که خیلی سریع در آسمان حرکت می‌کند ببینید. فضانوردان در ایستگاه فضایی بین‌المللی زندگی می‌کنند، کار می‌کنند، می‌خورند، می‌خوابند، ورزش می‌کنند و البته گاهی اوقات مجبورند توالت خراب شده‌ی ایستگاه را تعمیر کنند. این واقعیت زندگی روزمره‌ی ساکنان ایستگاه فضایی بین‌المللی است. با این حال وقتی داستان پیچیده‌ و انگیزه‌ی ساخت این سازه‌ی فضایی عظیم‌الجثه را مرور می‌کنیم، می‌بینیم که این پروژه چیزی فراتر از ساخت مکانی برای زندگی و کار فضانوردان است. این ایستگاه، یک دستاورد مهندسی بسیار بزرگ و فراتر از آن، یک دستاورد سیاسی فوق‌العاده بوده است.

بخشی از داستان ساخت ایستگاه فضایی بین‌المللی، از ۲۰ نوامبر ۱۹۹۸ آغاز می‌شود. زمانی که نخستین ماژول ایستگاه فضایی را روس‌ها به فضا فرستادند. «ریچارد هالینگهام» (Richard Hollingham) گزارش می‌دهد.

زاریا؛ ۲۰ نوامبر ۱۹۹۸

من یکی از سه خبرنگار بین‌المللی هستم که توانسته‌اند از سیستم شدیدا بروکراتیک روس‌ها عبور کنند و به پایگاه فضایی بایکنور در قزاقستان برسند. روس‌ها معمولا عادت ندارند به خبرنگاران خارجی اجازه‌ی ورود به این جور مکان‌ها را بدهند. به هر صورت جایی که اکنون ایستاده‌ام، در حقیقت سقف سیلوی نگهداری از یک موشک‌ هسته‌ای است. هوا فوق‌العاده سرد است و منتظر ایستاده‌ایم. پشت سر ما یک بلندگوی خیلی قدیمی به صدا در می‌آید و با صدایی نخراشیده، حضار را از پرتابی قریب‌الوقوع با خبر می‌کند. در دوردست، مي‌توان موشک غول‌پیکر روسی پروتون را دید. این موشک، اولین ماژول ایستگاه فضایی بین‌المللی به نام «زاریا» (Zarya) را به فضا پرتاب می‌کند.

جالب این‌جاست که هیچ شمارش معکوسی وجود ندارد. زمان پرتاب فرا می‌رسد و موشک پروتون با سر و صدایی عجیب،‌ غرش و دود فراوان از زمین کنده می‌شود و به آسمان می‌رود. پس از چند دقیقه موشک در پس ابرها ناپدید می‌شود. علی‌رغم هوای نامساعد، پرتاب کاملا موفق است و خبر آن خیلی سریع سرخط خبرگزاری‌های مختلف دنیا قرار می‌گیرد. با این حال بسیاری از خبرنگاران و کارشناسان به این پروژه بدبین هستند، چرا که هم اکنون نیز پرتاب زاریا یک سال از برنامه عقب بوده و به نظر می‌رسد کل برنامه بیش از بودجه‌ی پیش‌بینی شده پول نیاز داشته باشد.

زاریا اولین قسمت ایستگاه فضایی بین‌المللی بود که در مدار زمین قرار گرفت.

بیشتر کسانی که با آن‌ها صحبت می‌کنم، به این برنامه بدبین هستند. هرچند از سال‌ها پیش جلسات و صحبت‌های زیادی پیرامون آن شده، ولی برای مثال دولت بریتانیا حاضر نشد هیچ کمک مالی به آن بکند. یکی از مسئولان ارشد دولتی بریتانیا،‌ این ایستگاه را «فیل سفیدی که در مدار می‌چرخد» خوانده بود. «والری نیل» (Valerie Neal) که یک مورخ فضایی است می‌گوید: «در ناسا افراد خیلی به این پروژه خوشبین هستند. ولی خارج از ناسا مردم به این برنامه بدبین‌اند.» او این‌طور ادامه می‌دهد: «فشار زیادی برای لغو پروژه وجود نداشت، ولی به هر صورت برنامه در معرض خطر بود.» با این حال پروژه‌ی ایستگاه فضایی بین‌المللی، فراتر از یک برنامه‌ی فضایی عادی است. جنبه‌های سیاسی و دیپلماتیک به اندازه‌ی جنبه‌های علمی آن مهم هستند. برای فهمیدن ریشه‌های ساخت ایستگاه فضایی، باید به اوایل شروع مسابقه‌ی فضایی برگردیم.

سالیوت ۱؛ آوریل ۱۹۷۱

ایده‌ی ساخت ایستگاه‌های فضایی به چند دهه قبل باز می‌گردد. آن زمان تفکر بدین شکل بود که برای سفرهای طولانی مدت به ماه و مریخ، به ایستگاه‌هایی موقت در فضا احتیاج داریم. برای مثال در دهه‌ی ۱۹۵۰، «ورنر فون براون» (Wernher von Braun) پدر موشک‌های امروزی، پیشنهادی مبنی بر ساخت ایستگاه‌های فضایی برای سفر به ماه داده بود. «بیل بری» (Bill Barry) که تاریخ‌دانی فضایی در ناسا است می‌گوید: «این تفکر تا سال ۱۹۶۱ ادامه داشت. ولی «کندی» رئیس جمهور آمریکا یک «نه» بزرگ به آن گفت و اعلام کرد که مستقیم و بدون نیاز به ایستگاه فضایی به ماه می‌رویم.»

بعد از اینکه به ماه رفتیم و برگشتیم، ناسا دوباره به کاخ سفید رفت و برنامه‌هایش برای ساخت ایستگاه فضایی و فضاپیمایی قابل استفاده‌ی مجدد به نام «شاتل» را ارائه کرد. قرار بود شاتل به عنوان وسیله‌ی نقلیه‌ای برای رفت و آمد مکرر بین ایستگاه فضایی و زمین استفاده شود. بعد از دو سال مذاکره و کشمکش، کاخ سفید پاسخ خود را اعلام کرد. بری می‌گوید: «تصمیم برای ساخت شاتل فضایی گرفته شد. نیکسون رئیس جمهور وقت آمریکا فهمید که نباید صنعت فضایی را نابود کرد و ارزان‌ترین کار برای ادامه‌ی این صنعت، ساخت شاتل فضایی است.» این طرح فقط یک مشکل بزرگ داشت، بدون ایستگاه فضایی، چه نیازی به شاتل فضایی بود؟

در همین حین،‌ اتحاد جماهیر شوروی فرصت را مغتنم شمرد. بری می‌گوید: «آن‌ها برنامه‌ی خیلی بزرگی برای سفر به ماه داشتند و می‌خواستند زودتر از آمریکا‌یی‌ها به این قمر برسند.» ولی در این راه شکست خوردند و چون نمی‌خواستند آن را به مردم اعتراف کنند، چنین وانمود کردند که در تمام این مدت در پی ساخت ایستگاه فضایی بودند.

شوروی اولین ایستگاه‌های فضایی را با نام سالیوت به مدار زمین فرستاد.

در حالی که سلسله سفرهای فضانوردان آمریکایی به ماه تحت برنامه‌ی «آپولو» کم‌کم جذابیت خود را بین مردم از دست می‌داد، در ۱۹ آوریل ۱۹۷۱، شوروی نخستین ایستگاه فضایی خود به نام «سالیوت ۱» (Salyut 1) را به فضا فرستاد. دو ماه بعد، فضاپیمای سایوز با سه سرنشین به آن ملحق شد و فضانوردان وارد ایستگاه فضایی شدند. این فضانوردان به مدت سه هفته در فضای داخلی استوانه‌ای ۲۰ متری این ایستگاه فضایی زندگی و کار کردند و رکوردی جدید در مدت زمان سفرهای فضایی از خود بر جای گذاشتند. در ۲۹ ژوئن همان سال، هر سه فضانورد سوار بر فضاپیمای سایوز خود شدند و به زمین برگشتند. ولی به هنگام بازگشت مشکلی در فضاپیما پیش آمد و باعث شد که همه‌ی هوای درون کپسول آن‌ها تخلیه شود. آن‌ها لباس فضانوردی به تن نداشتند و در عرض چند ثانیه خفه شدند. هیچ‌کس نمی‌دانست آن‌ها مرده‌اند و گروه زمینی که منتظر آن‌ها بودند، به محض باز کردن درب کپسول با جسد سه فضانورد مواجه شدند.

برنامه‌ی سالیوت،‌ نخستین پروژه‌ی ساخت و استفاده از ایستگاه‌های فضایی بود که توسط اتحاد جماهیر شوروی بین سال‌های ۱۹۷۱ تا ۱۹۸۶ انجام شد. در کل هفت ایستگاه فضایی سالیوت در مدار زمین قرار گرفت که بعضی از آن‌ها با هدف بهره‌برداری نظامی و تحت پوشش برنامه‌های علمی فضایی به مدار ارسال شده بودند. ماموریت‌های سالیوت نقش مهمی در پیشبرد فناوری‌های مربوط به ساخت ایستگاه‌های فضایی داشتند و تجربه‌ی زیادی را نصیب سازمان فضایی شوروی کردند.

اسکای‌لب؛ می ۱۹۷۳

در آمریکا ادامه‌ی برنامه‌های آپولو لغو شده و طرح شاتل‌های فضایی هنوز روی کاغذ باقی مانده بود. اکنون ناسا چند موشک غول‌پیکر «ساترن ۵» (Saturn IV) و کپسول‌های آپولو داشت که بلا استفاده رها شده بودند. در این هنگام ناسا فکر کرد که ساخت یک ایستگاه فضایی خیلی چیز دور از ذهنی نیست. بدین ترتیب مهندسان ناسا سراغ ساخت ایستگاه‌های فضایی اسکای‌لب رفت.

«دیوید بیکر» (David Baker) از مهندسان پیشین ناسا که در برنامه‌های آپولو، شاتل و ایستگاه فضایی کار کرده می‌گوید: «اسکای‌لب برای افزایش علاقه‌ی عمومی به داشتن یک ایستگاه فضایی دائمی ضروری بود. به جای طراحی هر قسمت، ما به راحتی چیزهایی که هم اکنون وجود داشت را تبدیل به تجهیزاتی کردیم که می‌توانستند به منظوری دیگر استفاده شود.» اسکای‌لب مثل ققنوس از تجهیزات و فناوری‌های باقی مانده‌ی برنامه‌ی آپولو ساخته شد. در کل دو ایستگاه فضایی اسکای‌لب ساخته شد که ناسا فقط یکی از آن‌ها را پرتاب کرد. اکنون آن یکی که پرتاب نشده، در موزه‌ی هوا-فضای اسمیتسونین واشنگتن نگهداری می‌شود.

اسکای لب اولین ایستگاه فضایی آمریکایی بود.

نیل می‌گوید: «در مقایسه با کپسول‌های تنگی که فضانوردان سوار آن‌ها می‌شدند، اسکای‌لب مثل یک خانه بود.» او ادامه می‌دهد: «اسکای‌لب به ما نشان داد که حضور دائم انسان در فضا چگونه است. ایستگاه فضایی بین‌المللی از جهات زیادی شبیه به چند اسکای‌لب است که مثل لگو در فضا به هم وصل شده‌اند.» در یک دوره‌ی ۹ ماهه، سه گروه از فضانوردان در این ایستگاه زندگی و کار کردند. اولین آن‌ها، یکی از چالش‌برانگیزترین ماموریت‌های ناسا بود.

به هنگام پرتاب اسکای‌لب در ۱۴ می ۱۹۷۳، یک سپر گرمایی و یکی از پنل‌های خورشیدی ایستگاه از جا کنده شدند و یک پنل خورشیدی دیگر به صورت نصفه و نیمه گیر کرد. ایستگاه فضایی برق کافی تولید نمی‌کرد و به شدت گرم شده بود. وقتی نخستین گروه فضانوردان وارد ایستگاه شدند، اول از همه باید آن را از خطر نابودی نجات می‌دادند. آن‌ها در دمای ۵۰ درجه‌ی سانتیگراد، توانستند سپر گرمایی را بر سر جای خود قرار دهند. چند روز بعد هم توانستند صفحه‌ی خورشیدی را در جایش بگذارند. این ماموریت نشان داد که در فضا هم می‌توان تعمیرات انجام داد. تجربه‌ی آن بعدها در تعمیر تلسکوپ فضایی هابل، ایستگاه فضایی میر و ایستگاه فضایی بین‌المللی هم به کار آمد.

ماموریت‌های اسکای‌لب باعث تعریف دوباره‌ی رابطه‌ی بین مرکز کنترل زمینی و فضانوردان حاضر در مدار شد. فضانوردان در ایستگاه تنها هستند و دچار فشار روانی می‌شوند. گروه سومی که به ایستگاه رفته بودند به یکباره اصرار کردند که یک روز را آن بالا به خود مرخصی بدهند. آن‌ها به نوعی اعتصاب کردند و یک روز کار نکردند. این اتفاق باعث شد ناسا متوجه شود که ماندن در فضا به صورت طولانی‌ مدت اثرات روانی مخربی بر فضانوردان دارد و با سفر چند روزه به ماه قابل مقایسه نیست.

فریدام؛ ژانویه‌ی ۱۹۸۴

در سال ۱۹۸۴، رونالد ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام کرد: «آمریکا بازگشته، بلند ایستاده و به دهه‌ی ۱۹۸۰ با شجاعت، اعتماد بنفس و امید نگاه می‌کند.» او به نمایندگان کنگره گفت: «آمریکا هر زمان که اراده کرده بزرگ باشد، کارهای بزرگی انجام داده است. امشب به ناسا فرمان می‌دهم تا پایان این دهه یک ایستگاه فضایی دائمی بسازد.»

این سخنرانی شبیه به سخنرانی کندی در سال ۱۹۶۱ بود که گفت تا پایان این دهه باید به ماه برویم. با این حال این بار قرار نبود آمریکا به تنهایی این برنامه‌ی فضایی را اجرا کند و همکاری کشورهای دیگر را طلبید. ریگان گفت: «ناسا از کشورهای دیگر دعوت به همکاری می‌کند تا بدین ترتیب بتوانیم صلح را تقویت کنیم، خوشبختی را بسازیم و آزادی را برای همه‌ی کشورهایی که با آن‌ها هدف مشترک داریم به ارمغان آوریم.»

قبل از مطرح شدن بحث ایستگاه فضایی بین‌المللی، آمریکایی‌ها می‌خواستند یک ایستگاه فضایی بزرگ به نام فریدام بسازند.

نتیجه‌ی این سخنرانی، ساخت یک ایستگاه فضایی بین‌المللی به نام «فریدام» (Freedom) یا آزادی بود. این ایستگاه قرار بود به پیشبرد علم کمک کند، بخش خصوصی را ترغیب به سرمایه‌گذاری در صنایع فضایی کند و توجیه خوبی برای ساخت شاتل فضایی باشد. «جفری منبر» (Jeffrey Manber) که بعدها در مذاکرات ساخت ایستگاه فضایی بین‌المللی حضور داشت می‌گوید: «فریدام بیش از یک ایستگاه فضایی بود. این بازتابی از هویت ما به عنوان مردمان آمریکا بود. ما احساس می‌کردیم که کمر اتحاد جماهیر شوروی در حال شکستن است، ما احساس می‌کردیم که راه درست را می‌رویم و ایستگاه فضایی فریدام این خوش‌بینی را تقویت می‌کرد.»

طراحی این ایستگاه فضایی واقعا بلندپروازانه بود. علاوه بر بخش آزمایشگاه، قسمت‌های زندگی فضانوردان و یک قسمت درمانگاه کاملا مجهز هم برای آن در نظر گرفته شده بود. بعلاوه‌ی اینکه قسمتی برای تعمیر ماهواره‌ها داشت و به شکلی طراحی شده بود که بتواند مثل کاروانسرایی بر سر راه سفر به ماه و مریخ باشد. ولی برنامه آن‌طور که رونالد ریگان مي‌خواست پیش نرفت و فقط چهار سال طول کشید که اروپا، کانادا و ژاپن بر سر طرح نهایی به توافق برسند. در این مدت قسمت خیلی کمی از آن ساخته شده بود.

منبر می‌گوید: «این یک برنامه‌ی خیلی پیچیده بود. به طور معمول پیمانکاران زیادی برای آن در نظر گرفته شدند. با اینکه ۸ میلیارد دلار هزینه شده بود، چیزی برای نشان دادن نداشتیم. این درحالیست که شوروی خیلی سریع در حال فروپاشی بود و بنابراین مقاصد سیاسی و دیپلماتیک ایستگاه فضایی فریدام کمرنگ می‌شد.

شاتل-میر؛ فوریه‌ی ۱۹۹۴

واقعیت این است که آمریکا مسابقه‌ی فضایی برای رسیدن به یک ایستگاه فضایی بزرگ و مجهز را باخت. در همان سال‌های آخر حکومت شوروی و در ۲۰ فوریه‌ی ‍۱۹۸۶، آن‌ها توانستند ایستگاه فضایی «میر» (Mir) به معنی صلح را به فضا پرتاب کنند. این درحالیست که هنوز ایستگاه فضایی فریدام در پیچ و خم مذاکرات بین طرف‌های مختلف گیر کرده بود. با این حال در سال ۱۹۹۱ اتحاد جماهیر شوروی به طور کامل فروپاشید و دولت تازه به سر کار آمده‌ی روسیه، توانایی تامین مالی پروژه‌ّهای فضایی گران‌قیمت را نداشت. نیل می‌گوید: «این احساس بوجود آمد که به یک فرصت تاریخی رسیده‌ایم. ایده این بود که بتوانیم با دعوت به همکاری روس‌ها، از تخصص آن‌ها استفاده کنیم. بعلاوه‌ی اینکه نگران بودیم در صورت برچیده شدن برنامه‌های فضایی روسیه، دیگر کشورها مهندسان آن‌ها را به کار بگیرند. بنابراین اشتیاق زیادی به همکاری با روسیه وجود داشت.»

در روسیه، شرکت «انرگیا» (Energia) که اولین ماهواره‌ی شوروی به نام «اسپوتنیک ۱» (Sputnik 1) و ایستگاه فضایی میر را ساخته بود، اکنون به یک شرکت خصوصی تبدیل شده بود که نیاز به پول و سرمایه داشت. منبر در مذاکرات خود با کاخ سفید بحث همکاری با شرکت انرگیا را مطرح کرد و به آن‌ها فهماند که همکاری با روس‌ها ایده‌ی بدی نیست.

او می‌گوید: «طرف‌های آمریکایی اول ترسیده بودند، ولی به هر حال تصمیم سیاسی گرفته شد. چرا یک فضانورد روس را با شاتل به فضا نفرستیم؟ سپس خود روس‌ها پا را از این هم فراتر گذاشتند و گفتند که چرا شاتل به ایستگاه فضایی میر سفر نکند؟» در سوم فوریه‌ی سال ۱۹۹۴، فضانوردی روس به نام «سرگی کریکالف» (Sergei Krikalev) به همراه دیگر سرنشینان شاتل دیسکاوری، به یک ماموریت ۸ روزه در مدار زمین رفت. یک سال بعد، فضانوردی آمریکایی به نام «نورمن تاگارد» (Norman Thagard) سوار یک فضاپیمای سایوز روسی شد و ۱۱۵ روز را در ایستگاه فضایی میر گذراند. پس از آن برنامه‌ی فضایی «شاتل-میر» کلید خورد و در ۲۹ ژوئن ۱۹۹۵، شاتل آتلانتیس به ایستگاه فضایی میر ملحق شد.

پس از فروپاشی شوروی آمریکا با روسیه وارد همکاری شد و شاتل‌های آمریکایی به ایستگاه فضایی روسی میر سفر می‌کردند.

منبر در جلسه‌ای که پیمانکاران آمریکایی با شرکت انرگیا برای ساخت ایستگاه فضایی فریدام برگزار کرده بودند، شرکت کرد. به جای ساخت دو ایستگاه فضایی جداگانه به نام میر ۲ و فریدام، پروژه‌ای مشترک به نظر جالب‌تر می‌آمد. منبر می‌گوید: «ناگهان آن‌ها به نتیجه رسیدند و ساخت فریدام لغو شد.» تصمیم گرفتند یک ایستگاه فضایی مشترک بین‌المللی بسازند.

در سال ۱۹۹۷ حادثه‌ای ناگوار برای ایستگاه فضایی میر رخ داد. فضاپیمای بی‌سرنشین پروگرس در حالی که مواد غذایی و تجهیزات را برای فضانوردان ساکن آن حمل می‌کرد، به هنگام اتصال به ایستگاه فضایی،‌ به شدت به آن برخورد کرد و به بدنه‌ی ایستگاه آسیب جدی زد. «الکساندر لازوتکین» (Aleksandr Laazutkin) فضانورد روس که به هنگام این حادثه در میر حضور داشت می‌گوید: «ایستگاه فضایی بین‌المللی، میراث بر جای مانده از میر است.» او ادامه می‌دهد: «ماژول‌های اصلی که ایستگاه فضایی بین‌المللی را ساخته‌اند، پیش‌تر بر روی میر هم وجود داشتند. ولی مهم‌ترین چیز در ایستگاه فضایی بین‌المللی، همکاری آمریکا، روسیه و دیگر کشورهای جهان است.»

با این حال ترکیب دو برنامه‌ی روسی و آمریکایی هم چالش‌های خودش را داشت. کسانی در آمریکا بودند که روسیه را یک همکار رده پایین و بازنده‌ی جنگ سرد به حساب می‌آوردند. بدین ترتیب تخصص و دانش آن‌ها را دست کم می‌گرفتند. خود روسیه درگیر مشکلات بوجود آمده از بی‌پولی، فساد و از دست رفتن زیرساخت‌ها بود. کشورهای دیگر مثل کانادا، ژاپن و اروپا که قبلا قرار بود در برنامه‌ی فریدام شرکت کنند، اکنون خود را در برنامه‌ی ایستگاه فضایی بین‌المللی شریک روسیه می‌دیدند و خیلی از این داستان دل خوشی نداشتند. اما به هر صورت در روز ۲۹ ژانویه‌ نمایندگان ۱۵ کشور جهان در واشنگتن جمع شدند تا توافق‌نامه‌ای را برای ساخت مشترک ایستگاه فضایی بین‌المللی با شرکت همه‌ی اعضا امضا کنند و این کار را کردند.

میر نخستین ایستگاه فضایی بود که ماژول‌های مختلف آن به صورت جداگانه پرتاب و در فضا به یکدیگر متصل شدند. نخستین ماژول میر در سال ۱۹۸۶ به فضا ارسال شد و این ایستگاه به طور کامل در سال ۱۹۹۶ تکمیل شد. میر به دلیل عدم پشتیبانی مالی کافی در سال ۲۰۰۱ بازنشست شد و در اتمسفر زمین سوخت.

ساخت ایستگاه فضایی بین‌المللی؛ فوریه‌ی ۲۰۱۱

از ابتدا هم کسی فکر نمی‌کرد که ساخت یک سازه‌ی ۴۲۰ تنی در ارتفاع ۴۰۰ کیلومتری از سطح زمین که قرار است پایگاهی دائمی برای زندگی انسان باشد، کار آسانی است. گروه‌های مختلفی در کشورهای مختلف که با زبان‌های مختلف صحبت می‌کردند باید ده‌ها هزار قطعه‌ی متفاوت می‌ساختند و به یکدیگر متصل می‌کردند. بیکر می‌گوید: «آمریکایی‌ها محاسبات خود را در دستگاه بریتانیایی انجام می‌داندند و روس‌ها و اروپایی‌ّها از دستگاه متریک استفاده می‌کردند. آن‌ها باید یک استاندارد برای محاسبات خود انتخاب می‌کردند.

ماژول‌های مختلف ایستگاه فضایی، پس از ساخته شدن باید یکی یکی به فضا می‌رفتند و آن‌جا سر هم می‌شدند. «مایکل بارات» (Michael Barratt) که یک فضانورد است می‌گوید: «برای هر سیستمی که ما داریم، صدها نفر در کشورهای مختلف کار می‌کنند. آن‌ها باید با یکدیگر ارتباط بگیرند و سیستم‌هایی را طراحی کنند که با یکدیگر هم‌خوانی داشته باشند.»

در ۳۱ اکتبر سال ۲۰۰۰، نخستین ساکنان دائمی ایستگاه فضایی سوار بر فضاپیمای روسی سایوز به ایستگاه پا گذاشتند. آن زمان فضای داخلی ایستگاه فضایی خیلی کوچک بود. در فوریه‌ی ۲۰۰۱، آزمایشگاه آمریکایی «دستنی» (Destiny) به آن اضافه و در همین سال ۶ ماموریت ساخت و ساز دیگر برای ایستگاه فضایی انجام شد. سرعت ساخت و ساز زیاد شد و شاتل‌ها نقش عمده‌ای در انتقال و نصب ماژول‌ها ایفا کردند.

ایستگاه فضایی بین‌المللی اکنون گران‌قیمت‌ترین ماشین ساخت بشر است.

ولی روزهای خوب دیری نپایید و در اول فوریه‌ی ۲۰۰۳، شاتل کلمبیا در راه بازگشت از یک ماموریت بی ربط به ایستگاه فضایی، منفجر و هفت فضانورد آن کشته شدند. بیل بری می‌گوید: «حادثه‌ی کلمبیا، تاثیر منفی زیادی روی کل برنامه داشت. برنامه‌ی ایستگاه فضایی، با پیشفرض در اختیار داشتن شاتل‌ها پیش می‌رفت.» دولت آمریکا جلساتی را برای لغو ادامه‌ی پرواز شاتل‌ها انجام داد. در نتیجه ساخت ادامه‌ی ایستگاه فضایی هم متوقف می‌شد و ماژول‌های اروپایی، ژاپنی و بازوی روباتیک کانادایی باید برای همیشه روی زمین باقی می‌ماندند. در نهایت جورج دبلیو بوش رئیس جمهور وقت آمریکا گفت که ما از شاتل‌ّها برای ساخت کامل ایستگاه فضایی استفاده می‌کنیم و سپس آن‌ها را بازنشست خواهیم کرد.

با اتصال آزمایشگاه اروپایی کولومبوس، آزمایشگاه ژاپنی کیبو و بازوی روباتیک کانادایی، کار ساخت ایستگاه فضایی تقریبا تمام شده بود. در ۲۴ فوریه‌ی ۲۰۱۱، فضانورد بارات سوار شاتل دیسکاوری شد تا آخرین ماموریت شاتل را انجام دهد. چند روز بعد در حالی که ایستگاه فضایی از فراز ایتالیا رد می‌شد، فضانورد ایتالیایی آن ماموریت به نام «پائولو نسپولی» (Paolo Nespoli) با استفاده از بازوی روباتیک، آخرین قسمت اصلی ایستگاه به نام ماژول لئوناردو را در مکان مربوطه قرار داد.

امروز

هم اکنون که این مقاله را می‌خوانید، ۶ نفر در ایستگاه فضایی هستند و در مدار زمین گردش می‌کنند. در پانزده سال گذشته، همیشه انسان‌هایی آن‌جا زندگی کرده‌اند. بارات می‌گوید: «وقتی به فضا می‌روید، دیگر هیچ صحبتی از سیاست نمی‌شود. آن‌جا یک مکان مقدس است؛ ممکن است آن را دیپلماسی بنامند، ولی ما آن را یک ماموریت فضایی می‌دانیم.»

او ادامه می‌دهد: «از جمله خاص‌ترین زمان‌ها وقتی است که همه‌ی ساکنان دور میز شام جمع می‌شوند، جوک می‌گویند و مشکلات دنیا را حل می‌کنند. اگر می‌توانستیم هر هفته یکی از رهبران جهان را دعوت کنیم که با ما نهار بخورد، فکر می‌کنم که جهان تغییر می‌کرد.» قطعا دستاوردهای دیپلماتیک ایستگاه فضایی به اندازه‌ی دستاوردهای مهندسی آن مهم است. به خصوص از نظر علمی، چرا که فضانوردان بیشتر زمان خود را در حال انجام آزمایش‌های علمی هستند و این پژوهش‌ها تا به حال منجر به انتشار صدها مقاله‌ شده است.

هنوز کسی دقیقا نمی‌داند چقدر برای این پروژه هزینه شده است. تخمین‌ها از ۱۰۰ میلیارد دلار را ۱۵۰ میلیارد دلار می‌گویند. به هر صورت این گران‌ترین ماشین ساخت بشر است. کسی نمی‌داند ایستگاه فضایی چند سال دیگر آن بالا باقی می‌ماند. ولی به نظر می‌رسد که دست کم یک دهه‌ی دیگر در مدار باشد. اکنون بعد از پنج سال که از تکمیل آن می‌گذرد، قرار است در سال ۲۰۱۶ یک ماژول دیگر هم به آن افزوده شود. ایستگاه فضایی بین‌المللی چهار برابر بزرگتر از ایستگاه فضایی میر و پنج برابر بزرگتر از اسکای‌لب است و تا به حال بیشتر از ۲۰۰ نفر به آن سفر کرده‌اند.

نیم قرن از تبدیل ایستگاه فضایی از رویا تا واقعیت می‌گذرد. آیا ایستگاه فضایی ارزش این همه تلاش را داشته؟ منبر می‌گوید: «ایستگاه فضایی بین‌المللی، معجزه‌ی مهندسی و سیاسی قرن بیستم است.» بیکر می‌گوید: «کاملا ارزشش را داشته است. این مدلی خیلی خوب برای گردهمایی کشورها و کار در کنار یکدیگر بود. برای اینکه هم را درک کنند و به دیگر سیارات منظومه‌ی شمسی بروند.»

 

منبع:digikala

No tags for this post.
خروج از نسخه موبایل