وی سال 1349 به عنوان دانشجوی ممتاز انتخاب شد و پس از پایان فارغ التحصیلی و خدمت سربازی، در سال 1352 به فرانسه رفت و موفق به اخذ گواهینامه دوره طیف سنجی و پیوندهای شیمیایی از مرکز دانشگاهی او- رن(Haut-Rhin) شد. سپس عازم دانشگاه پی یر و ماری کوری (معروف به پاریسVI) شد و در رشته شیمی پلیمر ادامه تحصیل داد و موفق به دریافت دیپلم مطالعات عمیق (D.E.A.) شد و درنهایت پس از گذشت یک سال مدرک دکتری سیکل سوم خود را گرفت؛ او یکی از شاگردان دست پرورده پروفسور شامپوتیه-پدر شیمی پلیمر فرانسه- بود.
دکتر پورجوادی سال 1354 به ایران بازگشت و جذب اداره کل صنایع غذایی دارویی وزارت صنایع معادن شد. ناسازگاری محیط با روحیه و خلق و خوی او باعث شد بار دیگر راهی فرانسه شود و دانشنامه دکتری دولتی( بالاترین مدرک علمی فرانسه) را دریافت کند. او بار دیگر پس از پایان یافتن تحصیلات تکمیلی اش سال 1359(همزمان با انقلاب فرهنگی دانشگاه ها) وارد ایران شد. دکتر پورجوادی از بدو تاسیس مرکز نشر دانشگاهی وابسته به ستاد انقلاب فرهنگی در سمتهای رییس گروه شیمی و مهندسی شیمی، معاون پژوهشی و امور ویرایش و نیز قائم مقامی (از آذر سال 1359 تا 1384 )با این مرکز همکاری داشته است. نظارت بر انتخاب، ترجمه یا تالیف، ویرایش و چاپ بیش از یکصد و پنجاه کتاب در زمینه شیمی و مهندسی شیمی ،حاصل تلاش بیست و پنج ساله ایشان با بزرگترین بنگاه انتشاراتی کشور بود .
گفتنی است دکتر پورجوادی سال 1361 بلافاصله پس از بازگشایی دانشگاهها، جذب گروه شیمی دانشگاه صنعتی شریف شد و در حال حاضر با رتبه استاد ممتازی به فعالیتهای آموزشی- پژوهشی خود ادامه می دهد. سمتها وجوایزی که استاد پورجوادی در دوره فعالیتهای دانشگاهی خود کسب کردهاند عبارتند از:
عضوشورای برنامه نویسی گروه شیمی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (1369-1390)،عضوگروه واژه گزینی شیمی و شورای واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی (از سال 1374 تاکنون)، رییس دانشکده شیمی دانشگاه صنعتی شریف (1387-1393)، استاد نمونه کشوری (1385)، پژوهشگربرتراستان تهران (1386)، دانشمند برتر کشورهای اسلامی(COMSTEC) در سال 1387،پژوهشگر نمونه دانشگاه صنعتی شریف در پنج دوره( 1378، 1381، 1386، 1387، 1392)، یک درصد اول پراستنادترین شیمیدان جهان براساس رتبه بندی(ISI) در سال 1392.
همچنین دکتر پورجوادی تا کنون سرپرستی 19 دانشجوی مقطع دکتری و 52 دانشجوی کارشناسی ارشد را برعهده داشته اند که حاصل تلاش پژوهشی ایشان، انتشار 165 مقاله علمی در مجلههای معتبر بین المللی بوده است. وی سابقه تالیف، ترجمه و ویرایش بیش از 50 کتاب دانشگاهی را در کارنامه فرهنگی خود دارد که انتشار سه گانه وی با عناوین «واژه نامه علوم و فناوری شیمی»، «واژگان شیمی و مهندسی شیمی» و «فرهنگ شیمی و مهندسی شیمی»، سهم عمده ای در یکدست سازی کتاب های شیمی دبیرستانی و دانشگاهی در سه دهه اخیر داشته است.
کسب چنین دستاوردهایی باعث شد تا با دکتر علی پورجوادی گفتگو کنیم.
رشته شیمی پلیمر از چه جاذبههایی برخوردار است که باعث شده شما این چنین مجذوب آن شوید و چند سال پیرامون آن به تحقیق و تفحص بپردازید؟
به نظر من همه رشتهها، از علوم و فنون و پزشکی گرفته تا موسیقی و الهیات و فلسفه و… برای کسی که شناخت کافی نسبت به آن ندارد، از جذابیت زیادی برخوردار نیست. شناخت نسبی از این مقولهها به تدریج برای فرد ایجاد جذابیت و علاقه میکند. شگفتیهای این دنیا به نظر من 3 دسته است؛ شگفتی نخست مربوط به عظمت کائنات و قوانین حاکم بر آنهاست. شگفتی دوم مربوط به فیزیولوژی و رفتار فیزیکی- شیمیایی موجودات زنده اعم از حیوانات و نباتات است و در نهایت شگفتی سوم مربوط به خلقت انسان و پیچیدگیهای شخصیتهای ظاهری و باطنی آنان است. ازدید بنده شگفتیهایی که در دنیای مولکولی و اتمی وجود دارد و قوانینی که حاکم بر برهم کنشهای میان آنهاست کمتر از عظمت و نظم کائنات و قوانین حاکم بر آنها نیست. رشته شیمی پلیمر هم به دلیل کاربرد وسیعش جذابیتهای خاص خود را دارد.مثلا یکی از ترکیبات جذاب پلیمری که من سال ها به اتفاق دانشجویان روی آن کار کرده ام، پلیمرهای سه بعدی به نام هیدروژل است. برخی هیدروژلها با تشابه زیبایی به آب انبارهای مینیاتوری معروف شده اند. این ترکیبات به خاطر حفره های درونشان آب را جذب و به مدت طولانی آن را حفظ می کنند. این ترکیبات قابل استفاده برای پوشک بچه ها ، آبیاری و مصارف مختلف کشاورزی هستند. امروزه با استفاده از خواص این ترکیبات برف مصنوعی ساخته می شود. برخی از این ترکیبات برای جذب مواد نفتی نیز بسیار مناسبند؛ امروزه مواد نفتی آلودگیهای زیست محیطی فراوانی در محیط آب و خشکی ایجاد می کنند. هیدروژل ها میتوانند مواد نفتی را جذب و در محیط دیگر رها کنند. جدا از این، ما روی ترکیبات پلیمری طبیعی موسوم به پلی ساکاریدها مانند سلولوز و مشتقات آن کار کرده ایم؛ ترکیباتی که علاوه بر سمی نبودن، زیست تخریب پذیر هم هستند. به عنوان مثال ما در یکی از تحقیقاتمان از ترکیبی به نام کیتین استفاده کردهایم؛ کیتین از پوست سخت پوستانی مانند سوسک، میگو و خرچنگ تهیه می شود. ما در تحقیق مان از پوست میگو برای تهیه ابر جاذب ها استفاده کردیم؛ امروزه کیتوسان که از کیتین به دست می آید به دلیل سمی نبودن برای تهیه کرم های بهداشتی، لوازم آرایشی مورد استفاده قرار می گیرد. نشاسته موجود در سیب زمینی و غلات و باگاس (تفاله نیشکر) یکی دیگر از پلی ساکاریدهای طبیعی مورد استفاده در تحقیقات ما است. اگرچه در حال حاضر از باگاس نیشکر برای خوراک دام یا ساخت ام دی اف استفاده می شود اما اغلب مقدار زیادی از آن بدون استفاده باقی میماند. این ماده سرشار از مواد سلولوزی است. اخیرا ما با استخراج سلولوز از باگاس، موفق به ساخت موادی برای استفاده در صنایع مختلف غذایی، دارویی و نظامی شدیم.
آیا مشوقی هم برای انتخاب این رشته داشتید؟
نه مشوقی خاصی برای انتخاب این رشته نداشتم. مرحوم پدرم دوست داشت من در رشته پزشکی ادامه تحصیل بدهم. خودم هم ترجیح می دادم در رشته فیزیک تحصیل کنم اما به دلایلی وارد رشته شیمی شدم و به تدریج پس از گذشت زمان و کسب آگاهی به آن علاقه مند شدم.
اگر این شانس را داشته باشید که دوباره به گذشته برگردید باز هم این رشته را انتخاب می کنید؟
قصد ندارم شعاری این سوال را پاسخ دهم. شاید اگرمن آن زمان رشته فیزیک یا پزشکی را انتخاب می کردم با گذشت زمان علاقه مند به آن رشته ها می شدم. البته با شناختی که از خودم پیدا کرده ام روحیه ام با محیط های خشک و کارخانه ای اصلا سازگار نیست. در مجموع باید بگویم من عاشق نوآوری و کشف شگفتیهای دنیای اطرافم هستم. اصولا علوم پایه را هم بیشتر از علوم فنی و مهندسی دوست دارم.
شما به عنوان کسی که 32 سال در این حوزه به فعالیت پرداخته اید، سطح علم شیمی کشورمان را نسبت به سایر کشورهای پیشرو چگونه می بینید؟ آیا تولید علم شیمی ما تنها در سطح ارایه مقاله علمی به مجله های معتبر بین المللی است یا اینکه توانستهایم با برقراری پیوند بین دانشگاه و بخش صنعت، از این مقالات برای سازندگی کشورمان استفاده کنیم و به جایگاه مطلوبی در جهان برسیم؟
هم اکنون شاخصهای بین المللی برای برآورد میزان پیشرفت و رشد علمی کشورها وجود دارد. یکی از این شاخص ها تولید مقاله علمی است. روند رشد این مقالات باید طبیعی وهمگام با سایرشاخصها باشد. چنانچه تولید مقالات علمی ما به حالت طبیعی نباشد، دچار مشکل خواهیم شد. حدود 15 سال پیش بنا بر ضرورت کشور، وزارت علوم و تحقیقات برای افزایش رشد تولید علمی، جوایزی در ارتباط با انتشار مقالات علمی در نشریات بین المللی تعیین کرد.چنین ایده ای بسیار خوب بود اما پس از آن عده ای تمام هم و غمشان تولید مقاله با هرشیوه درست و نادرست شد. در حال حاضر این وضعیت برای تولید مقاله در زمینه نانو فناوری پیش آمده است و به همین خاطر بیشتر پژوهشگران زمینه تحقیقاتی خود را به نحوی به موضوع نانو ارتباط داده اند تا از مزایای حمایتی آن بیشتر برخوردار شوند.چنین رویکردی باعث شده است ایران در تولید مقاله در زمینه نانو جزء 7 کشور پیشرو جهان و در منطقه اول باشد ولی آیا همین رتبه ها را در تولید کالاهای صنعتی هم داشته است؟ تولید مقاله یا کسب مقام در المپیادهای علمی تنها شاخص رشد علمی یک کشور نیست. چه بسا برخی از مقالات علمی ما کاربردی بوده اما کمتر مورد حمایت قرار گرفته اند. در کنار تولید این علم باید شرایط و امکانات لازم اجرایی شدن این طرحها و ایده ها نیز فراهم شود. معلوم است که تنها با تولید مقاله و افزایش آمارها، دردی از دردهای جامعه دوا نمی شود. بین بخش صنعت و دانشگاه حلقه مفقوده ای وجود دارد. ما باید ارتباطی عمیق بین دانشگاه و صنعت برای به بار نشستن کارهای علمی مان به وجود آوریم. هم اکنون بخش صنعت ما اصلا برای این قضیه روی خوش نشان نمی دهد. این بخش استدلالهای خاص خود را دارد. برقراری ارتباط بین این دو بخش کار چندان ساده ای نیست. سعه صدر و دوراندیشی بدون شعار زدگی می خواهد. متاسفانه در سال های اخیر بنا بر حاکم شدن دیدگاه ها و سیاستهای نادرست وزارت علوم در دولت پیشین مشکلات ما در این خصوص دو چندان شده وبه دنبال تصمیمهای کارشناسی نشده ارتباط خوبی بین بخش دانشگاه و صنعت شکل نگرفته است. گرچه هم اکنون از جایگاه بدی نسبت به کشورهای پیشرو درعلم شیمی برخوردار نیستیم اما با توجه به توانمندیهای پژوهشگران ، اساتید و نخبگان ما انتظاری بیش از این می رود.
برای رسیدن به جایگاه مطلوب چه الزامات قانونی نیاز است؟
به نظرمی رسد موانعی برای رسیدن به جایگاه مطلوب وجود دارد. در این مورد می توان به رشد بی رویه و تاسیس دانشگاههای جدید بدون تامین بودجه های مورد نیازآنها، اختصاص امکانات یکسان به همه آنها و تجهیز نبودن و به روز رسانی وسایل و دستگاههای آزمایشگاهی اشاره کرد. یک جامعه سالم باید دانشگاه خوبی هم داشته باشد. باید توجه داشت که دانشگاهها از نظر توانمندی و عملکردی با یکدیگر تفاوت دارند. زمانی قرار بر این بود که 10 دانشگاه کشور به عنوان دانشگاه برتر معرفی شوند تا انتظاری بیش ازسایر دانشگاهها از آنها داشته باشیم اما این طرح به مرحله اجرا در نیامد.
اگر همچنان از این حوزه غفلت کنیم، به کجا می رسیم؟
خیلی راحت نیروهایی را که سالها برای تربیت آنها وقت و بودجه صرف کردیم از دست می دهیم. ببینید هیچ تناسبی میان تعداد فارغ التحصیلان و بازار کار نیست و آینده ای نامعلوم در انتظار این افراد وجود دارد؛ فارغ التحصیل دختر خانه نشین می شود و فارغ التحصیل پسر هم یا به حرفه ای غیراز تخصص خود می پردازد یا راهی دیار غربت می شود. اغلب این افراد با سرخوردگی و افسردگی به سالهای از دست رفته و آینده نا معلومشان می اندیشند.همه این پیامدها به علت کارهای کارشناسی نشده و مدیریت نادرست است.سوال اینجاست ما چرا نباید مراکز پژوهشی بزرگی داشته باشیم تا این افراد متخصص و خبره را جذب کنیم؟ چرا نباید امکانات و شرایط لازم برای این افراد در کشورمان مهیا باشد؟ چرا نباید میزان پذیرش دانشجویان دانشگاه های ما متناسب با نیاز جامعه باشد؟ چرا شرایط کسب وکار برای فارغ التحصیلان ما وجود ندارد؟ ما برای رهایی از این موضوع راهی جز مهیا کردن بسترها و زیرساخت های لازم در کشور نداریم. ما باید از شعار زدگی بیرون بیاییم و بیش از گذشته به عمق مسایل بپردازیم. ما باید بیش از گذشته به حرف افراد دلسوز این مملکت ارزش قائل شویم و به نظر و پیشنهادهای پسندیده این افراد برای اداره دانشگاه ها اهمیت دهیم.
No tags for this post.