اریکا کریستاکیس، مربی کالج سالیسمان در امریکا در کتاب خود تحت عنوان "اهمیت کوچک بودن: آنچه پیش دبستانیها واقعا از بزرگترها میخواهند" مینویسد که اکثر کودکان پیش دبستانی امروزی سالهای آغازین و حیاتی یادگیریشان را در محیطهایی میگذرانند که نیازهای آنها را نادیده میگیرند یا این که درک درستی از آن ندارند.
این متخصص مرکز مطالعات کودکان ییل بر این باور است مدرسه رفتن و یادگیری دو مقوله متفاوت هستند و چنانچه مربیان رویکرد آموزشی بازیمحور و کمتر نوشتاری را در پیش بگیرند، بهتر به کودکان خدمت خواهند کرد.
مربیان همچنین میتوانند محیطهای دیداریتری را ایجاد کنند که در آن کودکان که ذاتا کنجکاو هستند، بتوانند محیط را به نوعی کاوش کرده و بیشتر فکر کنند.
وی درباره تحقیقاتش میگوید: هر چه بیشتر فعالیت کودکان را مشاهده میکنم، بیشتر به این موضوع ایمان میآورم که آنها توانمند و قدرتمند هستند. ما از کودکان انتظار کار عملی بیش از اندازهای داریم اما از لحاظ شناختی انتظار بیش از حد کمی از آنها داریم.
کریستاکیس میگوید: کلاسهای پیش دبستانی بیش از اندازه پر سر و صدا بوده و دارای برنامههای زمانی سریع و فشردهای هستند؛ بنابراین صحبتهای بیش از حدی توسط معلمان درباره مباحث پیش پا افتاده گفته میشود اما برنامههای زمانی برای بازیکردن بیش از حد کم هستند.
به گفته این متخصص، در این میان خلق محیطهایی که در آن کودکان خود را در کسوت مهندس، فیزیکدان، مجسمهساز، داستان نویس، فیلسوف، موسیقیدان و دیپمات ببینند، از اهمیت زیادی برخوردار است و این نوع تدریس و آموزش کار آسانی نیست.
این کارشناس در ادامه میگوید: در حال حاضر امکان داشتن محیط عاطفی و فیزیکی که در آن کودکان احساس کودکی کنند، بسیار کم است. در واقع اغلب محیطهای کودکانه در خانه و مدرسه با دیدگاه و تمایلات بزرگسالان ایجاد میشود.
اکثر کودکان پیش دبستانی امروزی سالهای آغازین و حیاتی یادگیریشان را در محیطهایی میگذرانند که نیازهای آنها را نادیده میگیرند یا این که درک درستی از آن ندارند.
بزرگسالان انتظار دارند پیش دبستانیها با جداول زمانی، عادتها، ابزار الکترونیک و همچنین برنامه خواب آنها سازگار شوند اما آنچه واضح است این است که باید محیطهای کودکمحوری ایجاد کرد که در آنها کودکان بدون آزاردادن بزرگترها بتوانند خلاق باشند.
کریستاکیس ادامه داد: چنانچه به کودکی از دیدگاه جدیدی نگاه کنیم، شگفت زده خواهیم شد و خواهیم دید که یک کودک که به تنهایی نمیتواند از منزل بیرون برود، میتواند از خواهر یا برادر نوزاد خود با بیشترین تمرکز و تمایل نگهداری کند.
بنابراین لازم است که در محیطهای کودکان و همچنین توانایی و استعداد آنها بهتر نگریسته شود. در این بین، مربیان باید کودکان را به خوبی بشناسند؛ آنها باید نوع کارهایی که از کودکان سه ساله به عنوان اشخاص انتظار دارند را بشناسند زیرا هر یک از کودکان دارای نقاط قوت و ویژگیهای شخصیتی منحصر به فردی هستند.
متخصص مرکز ییل میگوید: مربیان برای این که کودکان را به شیوه جامعی درک کنند، باید زمان و فرصت لازم را به شناخت کودکان در محیط طبیعی یعنی محیطی بازی محور و از لحاظ زبانی غنی اختصاص دهند و چنین محیطی مستلزم داشتن ارتباط مناسب بین کودکان و بزرگترهایی است که آنها را پرورش میدهند. افزون بر این، مربیان باید زمان لازم برای گوش دادن به داستانهای کودکان و به همراه آنها خندیدن و بسیاری فعالیتهای مشابه دیگر را صرف کنند.
کریستاکیس میگوید: این نوع مشاهده توام با احترام از آنچه کودکان میتوانند یا نمیتوانند انجام دهند، در محیطهای کودکانه نادر است. در محیطهای کنونی اغلب تعداد بسیاری زیادی از کودکان آموزش همگانی و نوشتاری دریافت میکنند که از آن میان میتوان به غذاخوردن گروهی یا ساخت موجودات با استفاده از مقوا اشاره کرد.
وی ادامه داد: کودکانی که در فقر زندگی میکنند، در معرض فشارهای خانوادگی قرار دارند و این موضوع موجب میشود ارائه محیطهای غنی زبانی و واکنشی در منزل برای آنها دشوار شود. همچنین احتمال بیشتری وجود دارد که این کودکان در معرض برنامههای پیش دبستانی دارای کیفیت پایینی قرار گیرند که در آن مکالمه و بازی به ندرت یافت میشود.
به باور کارشناسان، بخش اعظمی از برنامه نظامهای پیش دبستانی رایج بر بازدهیهای یادگیری تک بعدی تمرکز دارند که از آن میان میتوان به تشخیص شکل و رنگ و نه مهارتهای پیچیدهتری مانند تفکر نمادین یا تفسیر سببی اشاره کرد که از یادگیری بازیمحور و کاوشگرانه ناشی میشود.
آنچه نظامهای پیش دبستانی به آن نیاز دارد، باید مبتنی بر ایده باشد و درک این نکته مهم است که مهارتهای سادهای مانند یادگیری الفبا باید محصول جانبی یادگیری خوب و نه یک هدف باشند.
کریستاکیس معتقد است آموزش پیش دبستانی هنوز هم بر برنامه محتوامحور و نه مهارتهای قابل انتقالی متمرکز است که کودکان بتوانند به محیطهای متنوع پویا اعمال کنند. در چنین محیطهایی کودکان علاقه خود به مدرسه را از دست میدهند و در سالهای بعد از لحاظ تحصیلی عملکرد نامناسبی خواهند داشت.
این مربی مرکز ییل میگوید: مربیان باید کودکان را ترغیب کنند مواد قابل بازیافت را در کلاس پیدا کنند و با استفاده از آنها و به کمک تخیل خود و نه الگوبرداری به طور مثال، یک دایناسور بسازند.
کریستاکیس ادامه میدهد: در کشور فنلاند کودکان در حوزههای مهمی مانند مهارتهای اجتماعی درگیر میشوند و در واقع بسیاری از کودکان مهد کودکی، به خوبی میتوانند بخوانند گرچه از آنها تا سن هفت سالگی انتظار شروع سوادآموزی نمیرود.
در کشور فنلاند کودکان میتوانند در طول روز ساعتهای زیادی را در فضای باز بگذرانند و این رویکرد در واقع نوعی ارزش گذاشتن به دوران کودکی و نه فقط ارائه زمینه آموزشی جهت ورود کودکان به بزرگسالی است.
منبع: سایت مجمع جهانی اقتصاد
ترجمه: شه تاو ناصری
No tags for this post.