نماد سایت خبرگزاری سیناپرس

سالروز درگذشت حسین تهرانی

پژوهشگران موسیقی معتقدند نوای ضرب تهرانی منحصر به فرد و خاص بود. او با سر پنجه سحرآفرین خود که حاصل یک عمر تمرین و ممارست  یک دنیا ذوق و قریحه بود، ساز ضرب را از جرگه مطربی خارج کرد و آن را به مرحله یک ساز علمی در آورد. شادروان روح‌ا…. خالقی می‌گفت: «مهارت او همان بس که اهمیت این آلت ساده ضربی را به آنجا رسانید که تک نوازی آن قابل شنیدن شده است. »  و این حرف صحیحی است. زیرا اگر به آثار بازمانده از نواختن ضرب قبل از حسین تهرانی به ویژه به صفحات اولیه گرامافون از دوره قاجار گوش فرا دهیم، ملاحظه می شود که این ساز، گاه باعث مزاحمت خواننده و نوازنده هم بوده است. خود مرحوم تهرانی هم به این امر واقف بود. چنانکه وقتی در مصاحبه‌ای از او پرسیدند: اگر شما این مسائل را حل نمی‌کردید، ضرب‌گیری‌های دیگر همان فرم قدیم را می‌زدند؟ در پاسخ  گفته بود:"همان جور تاپ تاپ می‌کردند … این ساز (تنبک) سال های سال، آن طرف عدد یک یعنی چیزی در حد صفر بود و من آوردمش این طرف عدد یک … "

نقل خاطره ای از حسین تهرانی در این مجال ضرورت دارد. اکبر مشکین در نامه‌ای به سردبیر وقت مجله جوانان (ر.اعتمادی) یک هفته قبل از مرگ تهرانی می‌گوید: «می‌دانی که من یکی از دوستان حسین تهرانی، استاد بزرگ ضرب بودم. من همیشه می‌دیدم که حسین زیر نامه‌هایش عدد 63 را امضا می کند. یک روز دل به دریا زدم و پرسیدم: حسین جان، چرا تو 63 امضا می‌کنی؟ جواب داد: تا به حال این موضوع را به کسی نگفته‌ام ولی حالا می‌گویم. روزی ناهار در منزل آقای «سین» دعوت داشتیم. من بودم و دوست دیگر. وقتی وارد خانه شدیم، صاحبخانه مستخدمش را صدا زد و گفت: برو نان و کباب و مخلفات بخر و بیا. مستخدم رفت، خرید کرد و برگشت و مشغول شدیم. بعد از ناهار آقای «سین» رفت سراغ بقیه پول‌ها که باید 63 تومان می‌بود اما پول آنجا نبود … یک مرتبه دیدم مستخدم  بیچاره زیر شلاق فریاد می‌کشد. او از ته دل فریاد زد و گفت: به علی قسم من بر نداشتم. این فریاد یا علی بند بند استخوانم را به ناله در آورد. نفهمیدم چه می‌کنم. خودم را روی مستخدم بیچاره انداختم. دو سه شلاق به سر و صورتم خورد و در همان حال فریاد زدم: 63 تومان را من برداشتم… ببخشید این بیچاره را نزنید. مرا بزنید. بعد 63 تومان را از جیبم دادم و از آن خانه گریختم اما این ماجرا عجیب در روحیه‌ام اثر کرده و  از خودم می‌پرسیدم چرا ما انسان‌ها آنقدر در حق دیگران ظلم می‌کنیم؟ چرا به مردم تهمت ناجوانمردانه می‌زنیم و از آن روز برای اینکه هیچ وقت ماجرا را فراموش نکنم، 63 را امضای خودم قرار داده‌ام».

اتفاق بامزه دیگری هم به واسطه صدای ضرب حسین تهرانی افتاده بود که خواندنش خالی از لطف نیست. نقل می‌کنند اواخر سلطنت رضاشاه که رادیو تهران افتتاح شد، حضور ده‌ها متخصص آلمانی‌در نخستین فرستنده رادیویی، انگلیسی‌ها را بدگمان کرد که لابد سر و سرّی بین ژرمن‌ها و رضاشاه وجود دارد. بنابراین سعی کردند با شنیدن برنامه‌های رادیو، از این رابطه سر در بیاورند. از جمله کشف‌هایشان این بود که در ابتدای برنامه‌های موسیقی رادیو، حس کردند آلمان‌ها دارند با مُرس مخصوص پیام‌هایی را رد و بدل می‌کنند. غافل از این که آنچه انگلیسی‌ها را به این توهم انداخته بود، صدای ضرب حسین تهرانی بود!!!

اعظم حسن تقی

 

 

 

 

 

 

No tags for this post.
خروج از نسخه موبایل