در این همایش، سیروس برزو، روزنامهنگار تاریخ و فناوری فضایی به نقدِ سازوکارهای آموزش همگانی علم در ایران پرداخت: «ما، اصولاً در ایران، هیچ ارگانِ دولتی که کارش ترویجِ علم باشد، نداریم؛ چه آموزش و پرورش، چه وزارتخانههای دیگر و چه سازمانهای مرتبط. من، «جایزه ترویج علم» را در اعتراض به همین روند ترویج علم در ایران قبول نکردم تا شاید باعث شود مسؤولان به این مسأله توجه کنند.»
روزنامهنگار تاریخ علوم فضایی درباره بافتار جامعه بهدور از علم گفت: «جامعهای که به راحتی فریب میخورد که آرم پپسیکولا با لیزر بر سطح ماه میافتد، یا باور میکند انسان به ماه سفر نکردهاست و… جامعهای است که ارگانهایی که وظیفهشان همگانیکردنِ علم بوده، این وظیفه را انجام ندادهاند.»
این مروج باسابقه در ادامه به روند تولید بیرویه پروژههای علمی نقد کرد و افزود: «دانشگاهی که تولیدش چاپِ مدرک باشد، چه فایدهای دارد؛ جز تولید فارغالتحصیلانِ غیرمتخصص و بیکار. توجه کنیم که چه سرمایهی عظیمی دارد از بین میرود؛ ما دوازده تا شانزده سال، نیرویی تربیت کنیم که بعداً از تخصصاش استفاده نکنیم؟ چرا هزینه کنیم و این نیرو، در ارگانِ خصوصی کار کند؟ باید ساختارهایمان جوری شود که همانطور که ارگان خصوصی، خودشان به دنبال تربیت نیروی خودشان بروند. مثلاً «ایران خودرو» مدرسه فنیحرفهای بزند و نیروی متخصص خودش را تربیت کند.»
وی به بررسی وضعیت گروههای علمی در کشور پرداخت و ابراز نگرانی کرد: «بهطور مثال مجله نجوم ۲۵ سال است که دارد با خون جگر دکتر منصوری منتشر میشود. چرا نباید سرمایههای کشور در پروژههای علمی مصرف شود. مجموعهای که در حاشیهی این همایش دیدید، هدایایی هستند که من از دوستانِ ۲۵سالهام که فضانوردان روس هستند، دریافت کردهام. که الآن مکانی ثابت برای به نمایشگذاشتنشون هم نداریم، من اعلام میکنم ما به دنبال خیرین هستیم که وقفنامهای بنویسیم تا این مجموعه فضایی برای عموم به نمایش دربیایند.»
الکساندر لازوتکین، فضانورد و مهندس مکانیک روس، دیگر سخنرانِ برنامه،گفت: «طبق روالِ هر برنامهای، قرار است من به زبان مادریِ خودم صحبت کنم و مترجم حرفهای من را به شما برساند. در این سخنرانی همهچیز به مترجم بستگی دارد که شما خوشتان بیاید یا خیر.» او با اشاره به فیلم پلانتاریوم «سفر به ماه» پخششده، میگوید: «با دیدنِ این فیلم، دلام میخواهد دوباره به فضا پرواز کنم.» این فضانورد بازنشسته، در ادامه به سیستم آموزشی سازمان فضایی روسیه و روند فضانوردشدناش و سختیها و لذتهای این شغل پرداخت: «آمادگیِ یک فضانورد، به دو قسمت تقسیم میشود: قسمت جالب و قسمت غیرجالب! قستمی که جالب نیست، قسمتی است که ما باید درسهای متعدد در رشتههای مختلف را بخوانیم و امتحان بدهیم. یک نکتهای که میشود گفت که خوشایند نیست، این است که در هنگامِ امتحانات، به هر حال شما انسانی هستید که خانواده دارید اما باید مثل یک دانشآموز باشید. معلمتان به شما میگوید که امتحانات خوب نبود، خوب درس بخوان و شما وقتی به خانه میایید باید همین جملات را به بچهتان بگویید اما خوب شما همان بچه اید.
این، همان قسمت ناخوشایند و طولانیِ آمادگی برای اعزام به فضا است. یکی از نکتههای خوشایند این است که به ما یاد میدهند که چهگونه زیر آب شنا کنیم و ما در آنجا یک استخر خیلی بزرگ داریم و به ما مدرکِ غواصی هم داده میشود. نکته دوم اینکه ما در هواپیماهای کوچک، خلبانی یاد میگیریم و به ما اجازه میدهند که هواپیما را کنترل کنیم. ما، چتربازی میکنیم و تعداد این پرشها قابلتوجه است و این پرشها، مثل پرشهایی که ورزشکارانِ جویای آدرنالین هستند، نیست. فضانورد در هنگامِ پرش، قبل از بازشدنِ چترش باید یک سری معادلههای ریاضی را حل کند. این معادلهها یا سوالها فقط در زمانی به دستِ ما میرسند که ما آماده میشویم که بپریم. بعد از آنکه پرش انجام میشود، ما باید سؤال را تحلیل کنیم. البته همزمان باید گزارشِ پرش را هم بدهیم. ما، معادلههای ریاضی باید حل کنیم و تمامِ اینکارها را باید زمانی انجام بدهیم که هنوز چتر را باز نکردیم. یکی از نکات دیگر این است که به ما آموزش داده میشود که چهگونه در شرایطِ مختلف بتوانیم زنده بمانیم. این مناطق مثل مناطق کویری، کوهستانی و دریاها هستند.»
بنیانگذار مرکز همکاریهای فضاییِ «سیاره زمین» دربارهی سفر شش ماههی خودش به فضا عنوان کرد: «من زنده موندم و پرواز کردم به سمتِ ایستگاه فضاییِ «میر». من در این ایستگاه، شش ماه زندگی و کار کردم. همانطور که شما در این فیلم، زمین را دیدید، من هم درآنجا زمین را دیدم. و من ستارهها را در این پرده سیاهی که در فضا وجود دارد دیدم که تعداد ستارهها، خیلی بیشتر از آنی بود که در این ویدئو نشان داده شد. و من خورشید را دیدم که در یک فونِ مشکی میدرخشید. یکی از نکاتی که من را نگران کرد این بود که من، فضا را ندیدم که روی پایهای نصب شده باشد. و من تصور کردم، اگر زمین بر روی پایهای نیست، پس در حالِ افتادن است. من، یک مقدار میترسم ولی شما در هنگام دیدنِ این فیلم، آرامشتان را خوب حفظ کردید. درست است که ما سختیهای متعددی در زمانِ آموزش میبینیم اما این آمادگی و دانش، در زمانِ پرواز، خیلی به دردمان میخورد. باید هر دانشی را که حتی دوست نداری هم یاد بگیری. یکی از رشتههایی که من دوست نداشتم، تنظیم هوا بود و من همیشه سؤال میپرسیدم که چرا ما باید این سیستم رو بشناسیم و بدانیم؟ این سیستم، خودکار هست و خودش عمل میکند. اما زمانی که این سیستم در فضا خراب میشود و مشکلاتِ دمای سفینه برای ما ایجاد شد، من با خودم فکر کردم اگر من این دانش را نداشتم، نمیتوانستم این دستگاه را تعمیر کنم. پروازِ من به شکل خیلی سریع گذشت، من طولانیمدت بودناش را متوجه نشدم. خیلی زمانِ کمی ما در آنجا بودیم و کارهایی که میکردیم، غیراز برنامههای اصلی، تعمیراتِ تجهیزاتی بود که دائماً خراب میشدند. پروازِ ما، در رکوردهای گنیس به خاطر اتفاقاتِ خطرناکی که برایمان رخ داد، ثبت شدهاست؛ ما در پروازمان، آتشسوزی داشتیم، مشکل دستگاهی که اکسیژن تولید میکرد را داشتیم، دستگاهی که بازدمِ ما را تصفیه میکرد و دستشویی که از کار افتاد. پس از پرواز، من همیشه از آن استادانی که به ما درس میدادند، سپاسگزار بودم چون اگر دانشِ اونها نبود، من زنده نمیموندم.»
در بخش پرسش و پاسخ، از این مروج علوم فضایی روسی در پاسخ به سؤال اینکه آیا موجودات فضایی وجود دارند یا خیر، گفت: «من حتی زبانام نمیچرخد که بگویم ما تنها موجودات در این کیهان هستیم. به نظر من موجوداتی باید در این ستارههایی که به شما نشان دادند، وجود داشته باشند.»
از حاضران جلسه که عموماً دانشجویان رشتههای مرتبط و علاقهمندان این حوزه بودند، کودکی شش ساله از لازوتکین درباره اینکه «چهکار کند تا فضانورد شود؟» میپرسد، این مروج علوم فضایی در روسیه در پاسخ به این سؤال اظهار داشت: «بچهها از من میپرسند که چه نوع دانشی را باید یاد بگیرند، من میگویم تمام دانشها را. فضانوردشدن راحت است؛ فضانورد باید در وهلهی اول سلامتاش خوب باشد، و دوم، دانش داشته باشد. موقعی که این کودک، بزرگ شود، زمانی میرسد که ما به مریخ سفر خواهیم کرد، کسانی از زمین به مریخ پرواز خواهند کرد که با دانشِ بسیار باشند. من به این کودک توصیه میکنم که فضانورد شود چراکه در فضا هیچ چیز بدی وجود ندارد که او یاد بگیرد.»
این فضانورد بازنشسته حس بیوزنی را اینچنین تصویر کرد: «در زمانِ پرتاب، فشار بسیار زیادی به ما میدهند و و قتی به مدار میرسیم، بی وزنی و سکوتِ کامل حکمفرما میشود. در آن لحظهی بیوزنی، من دفترچهای دستم بود که معلق شد و من عروسکی را آویزان کرده بودم که هدیه دو تا دخترانام بود و عروسک هم در حالت بیوزنی قرار گرفت.»
مدیر مؤسسه ساخت تجهیزات فضایی «انرگیا» در پاسخ به سؤال یکی از حاضران در مورد اینکه فضانوردان بعد از سفر چه میکنند و آیا ایرانیها هم میتوانند فضانورد شوند، گفت: «سؤالِ طولانیای هست؛ من یک پرواز شش ماهه داشتم. پس از برگشتن، شروع کردم به آمادگی برای پروازِ دوم و این دفعه قرار بود به ایستگاه فضایی بینالمللی پرواز کنم، اما مریض شدم و از پرواز منع شدم. فکر میکنم که این تصمیم خدا بوده که صلاح دانسته، من روی زمین راه بروم. برای فضانوردشدن از شما نمیپرسند که شما ایرانی هستید، یا افغانی یا روس. از شما از دانشتان میپرسند.»
لازوتکین سرانجام برای حاضران آرزوی خوشبختی کرد و توصیه کرد: «اگر به شما پیشنهاد پرواز شد، حتماً بپذیرید.»
گفتنی است در حاشیهی این برنامه، گروه نجومیِ «ساروس» با پخش و توضیح فیلمهای ترویجی در مورد تاریخ و تکنولوژي علوم فضایی، و نیز به نمایشگذاشتن تجهیزات موزه «انسان و فضا» که مجموعهای است که سیروس برزو در طول سالیان جمعآوری کردهاست، با مخاطبان به گفتوشنود پرداختند. از حواشیِ مبتکرانهی این برنامه غرفهای بود که با عنوان «چالش نام برای سیاره نُهم» به مخاطبان پیشنهاد میداد تا برای سیارهی تازهیافتشدهی منظومهی شمسی انتخاب کنند و به ستونهای غرفه بزنند. در این چالش که گروه ساروس در شبکههای اجتماعی با هشتگ #Xplanet به راه انداخته، ضمن انتقال اطلاعات در مورد این سیاره، قصد دارند اسامی تدوینشده و طرح را برای سازمان فضایی ناسا ارسال کنند.
No tags for this post.