باستانشناسی در گذر زمان
تقریبا در ذهن بیشتر مردم عادی و افرادی که خیلی پیگیر موضوعاتی ازایندست نیستند، باستانشناسی در فیلمهایی از قبیل ایندیانا جونز و مومیایی تعریف میشود و باستان شناسان افراد ماجراجویی هستند که در پی یافتن گنجهای افسانهای به جنگ انواع موجودات عجیبوغریب رفته و در قصرها و مقابر قدیمی که ازقضا بهطور کامل در زیرزمین باقیماندهاند، دنبال دردسر میگردند؛ اما در دنیای واقعی اینطور نیست. در حقیقت باستان شناسان نخستین رشته از زنجیره متصدیان آثار فرهنگی محسوب میشوند. بهطورکلی اصلیترین وظیفه هر باستانشناس را میتوان جستجو و پیدا کردن آثار گذشتگان بر اساس روشهای علمی و تفسیر و حفاظت از آنها تا مرحله انتقال به موزه دانست. در مرحله پس از انتقال به موزه نیز وظیفه تفسیر، مطالعه و بررسی آثار باستانی بر عهده باستانشناس است. برای مثال ممکن است یک کتیبه باستانی پس از طی مراحل مرمت به موزه تحویل داده شود اما فرایند مطالعه، کشف رمز و بازخوانی این کتیبه تا سالها ادامه داشته باشد.
باستانشناسی یک علم جوان و نوپا است و پیشینه باستانشناسی علمی بهزحمت به دو سده میرسد، اگرچه پیشازاین زمان هم فعالیتهای دوستداران عتیقه را میتوان بهعنوان بخشی از تاریخچه باستانشناسی محسوب کرد.
باستانشناسی یک علم جوان و نوپا است و پیشینه باستانشناسی علمی بهزحمت به دو سده میرسد، اگرچه پیشازاین زمان هم فعالیتهای دوستداران عتیقه را میتوان بهعنوان بخشی از تاریخچه باستانشناسی محسوب کرد. پس از انقلاب فرانسه در ابتدای قرن نوزدهم میلادی و تشکیل موزه ملی در آن کشور، در دانمارک نیز انجمن سلطنتی حفاظت و مجموعهداران عتیقه تأسیسشده بود. این انجمن مجموعه عتیقههایی از سراسر دانمارک را گردآورده بود که یکی از بزرگترین مجموعههای عتیقه در اروپای آن زمان به شمار میرفت. در این زمان یک موزهدار و پژوهشگر دانمارکی به نام هانس یورگن تامسن برای تهیه فهرست و تدارک نمایشگاهی از این مجموعه دعوتشده بود. او یکی از گستردهترین و متنوعترین مجموعههای عتیقه اروپا را در اختیار داشت. وی ابتدا مجموعه را بر مبنای جنس اشیای عتیقه طبقهبندی کرد. از این نظر سه دسته کلی در مجموعه موردمطالعه او وجود داشت که به نظر او از قدیم به جدید عبارت بودند از: اشیایی از جنس سنگ، برنز و آهن. در مراحل بعدی او برمبنای کاربری این اشیا، آنها را به گونههای چاقوها، تیشهها، ظروف پختوپز، سنجاقها و گردنبندها طبقهبندی کرد. در ادامه وی تزیینات روی اشیا را نیز موردمطالعه قرارداد و ازنظر شکل نیز اشیا را طبقهبندی کرد و نتیجه گرفت اشیای برنزی از دو گروه اشیای برنزی مربوط به دوره برنز و اشیای برنزی مربوط به دوره آهن طبقهبندی میشوند. چاقوهای بزرگ سنگی با اشیای برنزی دوره برنز شناساییشده بود و ابزارهای سنگی دیگری در مجموعهای قرار میگرفت که به نظر او قدیمیتر بود. درنهایت بر اساس این طبقهبندی او اصطلاحات پنج دورهای خود را برای توالی دورههای پیشازتاریخ دانمارک چنین توضیح داد: اولین دوره «سنگ قدیم» که در آن تنها ابزارهای سنگی مورداستفاده قرار میگرفته است. پسازاین دوره «سنگ جدید» بود که طی آن همراه با ابزارهای سنگی برای نخستین بار از فلزات هم استفاده میشده است، مردهها در گورهای مگالیتیک دفن میشدند و سفالها در مقایسه با سفالهای جدیدتر تزیینهای بیشتری دارند. در دوره بعد یعنی «برنز» اسلحه و ابزارهای برنده از فلزاتی مانند مس و برنز ساخته میشدهاند. دوره بعد دوره «آهن» بود که بر اساس انواع تزیینها به دو زیر دوره تقسیمشده بود.
اکنون دورههای مختلف تمدن بشر بهاینترتیب طبقهبندیشده است که این طبقهبندی از سوی بسیاری از پژوهشگران دنیا موردپذیرش قرارگرفته است.
عصر سنگ یا حجر
- دوره پارینهسنگی یا پالئولیتیک
- پارینهسنگی قدیم
- پارینهسنگی میانه
- پارینهسنگی جدید
- دوره میانسنگی یا مزولیتیک
- دوره نوسنگی یا نئو لیتیک
- نوسنگی بدون سفال
- نوسنگی با سفال
- دوره مس و سنگ
- قدیم
- میانه
- جدید
- دوره برنز
- قدیم
- میانه
- جدید
- عصر آهن
- دوران تاریخی
بهطورکلی یک فرد باستانشناس وظیفه دارد با روشهای مختلف نسبت به موقعیتیابی آثار باستانی، آزاد کردن آنها از دل خاک، تفسیر و کشف رمز ناشناختههای آن و همچنین محافظت از این آثار اقدام کند. در این راه باستان شناسان از علوم دیگری مانند زمینشناسی، فیزیک و شیمی نیز یاری میگیرند. در بسیاری از مواقع باستان شناسان با انجام عملیاتی به نام بررسی و شناسایی (EXPLORATION) بهصورت گروهی و معمولا با پای پیاده محوطه بزرگی مانند یک دشت را بررسی کرده و کلیه شواهد و آثار فیزیکی موجود از قبیل مطالعه چینخوردگیهای سطح زمین و بررسی طبیعی یا مصنوعی بودن آنها، وجود شواهد و آثار دستساز باستانی و حتی مطالعه پوشش گیاهی را بهدقت بررسی میکنند که میتوان این کار را نخستین گام عملی در شناسایی آثار باستانی دانست؛ زیرا شروع این عملیات مستلزم مطالعات گسترده کتابخانهای است. بهجز انجام بررسی و شناسایی؛ عمدهترین وظیفه عملی باستان شناسان انجام حفاری است. حفاریهای باستانشناسی را میتوان یکی از دشوارترین و حساسترین کارها دانست زیرا در این مسئله امکان اشتباه کردن وجود ندارد و کوچکترین اشتباه میتواند به از بین رفتن اثری منحصربهفرد منجر شود. فضایی که حفاری در آن انجام میگیرد ترانشه نامیده میشود که عبارت است از مربعی با ابعاد ده متر در هر ضلع و در جهات مشخص جغرافیایی که باستان شناسان با ابزار ویژه و ظریف خود که شاید بزرگترین آنها کلنگهای کوچک باستانشناسی است باید آن در این فضا کاوش کرده و کوچکترین شواهد را ثبت و مستندسازی کنند.
موضوع جالبی که شاید بیشتر باستان شناسان در سطح جامعه با آن روبهرو میشوند سؤالات بیربط و غیرمنطقی است که از سوی اطرافیان درباره نقشه گنج و بهاصطلاح عوام نسخه، از آنها پرسیده میشود. نهتنها در ایران بلکه در هیچ جای دنیا هرگز حفاری و کشفیات باستانشناسی بر اساس نقشه گنج انجام نمیشود و این موضوعات برگرفته از تخیل فیلمسازان و شاخ و برگ دادن آن توسط مردم عادی است. بدون تردید موضوع نقشه گنج و نسخه فقط فریبی از سوی کلاهبرداران برای خالی کردن جیب افراد سادهلوح است. البته این موضوع با داستان قاچاقچیان میراث فرهنگی و حفاران غیرمجاز متفاوت است.
هر اثر باستانی شناسنامه فرهنگ و تمدن ماست و شاید بتوان حفاران قاچاق را خائنترین افراد به فرهنگ و تمدن ایران دانست. در سرزمین ایران عتیقه جویی آنطور که در تاریخ معاصر ذکرشده، همزمان با شاهان قاجار آغازشده است. شاهان و شاهزادگان دوران قاجار ابتدا تحت تأثیر دنیای غرب و سپس انتشار شایعههایی مبنی بر وجود گنج در مناطقی مانند ری به عتیقه جویی میپرداختند. انجمن آثار ملی در فرآیندی مانند اروپا یعنی انجمنی برای حفاظت از آثار باستانی در سال 1301 هجری شمسی تأسیس شد و سال 1310 موزه ملی بهعنوان نخستین مرکز علمی و متمرکز نگهداری از آثار باستانی در ایران شکل گرفت.
احمد محمدحسینی / دانشجوی دکترای باستانشناسی
No tags for this post.