این روزها مجموعهای از قطعات موسیقی به نام موسیقی واقعی فضا در بین شبکههای اجتماعی پخش میشود. در توضیح این قطعات موسیقی آمده است که اینها صداهای واقعی ضبطشده در محیط فضا است.
ایده ساخت قطعات موسیقی بر اساس سیارهها ایده جدیدی نیست و قطعات زیادی با الهام از فضا و سیارهها نوشته و ساختهشده است.
یکی از معروفترین اینها سمفونی معروفی به نام سیارهها است که در هفت موومان توسط گوستاو هولتز در فاصله 1914 و 1916 ساخته شده است. این سمفونی بر اساس ویژگیهای طالع بینی که به هر یک از سیارهها نسبت داده میشد طراحی و نوشتهشده است و هر یک از بخشهای آن یا هر یک از موومان ها به یکی از اجرام منظومه شمسی نسبت داده شده است.
قطعات موسیقی که اخیرا منتشر میشود البته این قطعه موسیقیایی نیستند. گاهی در توضیح این قطعات آمده است که اینها صداهای واقعی و موسیقی هستند که در فضا جریان دارد. ما آنچه بهعنوان موسیقی میشناسیم امواج صوتی با بسامدهای مختلف است. موج صوتی برای انتقال به محیط میانه و یا واسط نیاز دارد و بدین ترتیب در خلا و در غیاب وجود چنین محیط واسطهای اصولا موج صوتی نمیتواند پراکنده شود که موسیقی را با خود حمل کند. پس داستان این قطعات چیست؟
ایده ساخت قطعات موسیقی بر اساس سیارهها ایده جدیدی نیست و قطعات زیادی با الهام از فضا و سیارهها نوشته و ساختهشده است.
در سال 1992 شرکت موسیقی لسترلایت رکوردز، پنج آلبوم به نام «سمفونی سیارات» و با عنوان فرعی «ناسا، ثبتشدههای ویجر» منتشر کرد. این آلبومها با استقبال خوبی مواجه شد و اگرچه الان نسخههای اصلی آن را بهزحمت میتوان در بازار پیدا کرد اما میتوان نسخه دیجیتال آن را در شبکههای اجتماعی به راحتی پیدا کرد و گوش داد.
برای تهیه این آلبوم که موسیقی آن درواقع شبیه نواهای ثابتی با تغییراتی در فرکانس بودند و موسیقیهای آرامشبخش را به ذهن متبادر میکردند از دادههای ویجر ها هم استفاده شده بود.
اما آنچه ویجرها ضبط کرده بودند صدای سیارهها – به معنی که ما روی زمین صدا را در ک میکنیم – نبود. ابزارهای مختلف سفینههای فضایی رویدادهای متفاوتی را در هر مأموریت اندازهگیری میکنند. برای تغییرات میدان مغناطیسی در اطراف سیارهها، شدت بادهای خورشیدی و یا اختلالهای موجود در میدانهای مغناطیسی. گاهی اوقات این دادهها قابل ترجمه کردن یا معادلسازی به شکل صوتی است. این اتفاق را ما بارها در دادههای بخش نوری دیدهایم. برای مثال وقتی تصویری فروسرخ از عالم را میبینم درواقع رنگهایی که در آن تصویر دیده میشود رنگهای واقعی نیستند بلکه ترجمه آن بخش از طیف در نور مریی است. به گونه تقریبا مشابهی تشدیدها یا امواج معادل صوتی متناسب با هر یک از این دادهها قابل تفسیر و تهیه است.
آنچه برای تهیه آن آلبومها به کار گرفته شده بود ترجمه دادههای ویجر ها بود؛ بنابراین اگرچه در فضا ارتعاشاتی وجود دارد که ترجمه صوتی آنها به شکل این قطعات درمیآید اما این موسیقی بهطور مشخص و مستقیم نیست.
البته همین قطعات هم ترکیبشده بودند و توسط طراح موسیقی بهتناسب موسیقیایی کنار هم قرار داده شده بودند تا حالت موسیقیایی خود را بیشتر به رخ بکشند.
البته این تنها مجموعه از این موارد نیست. خود ناسا بخشی از این تفسیرهای صوتی از دادههای جمعآوریشده را روی وبسایت خود منتشر کرده است. آهنگسازهای دیگری نیز اینچنین مجموعههایی را تهیه و منتشر کردهاند.
یکی از معروفترین این کارها – که نمونههای آن نیز در این مجموعه اخیر دستبهدست میشود – یک اثر ترکیبی است که با ترکیب این اصوات و سازهای قدیمی و با آهنگسازی بیشتر و رنگ موسیقیایی بیشتر تولیدشده است. خالق این اثر دکتر فیورا ترنزی، اخترفیزیک دان و هنرمند ایتالیایی است. او با ترکیب صداهای ترجمه شده از ابزارهای علمی فضاپیماها و ساز بندی قطعات شنیدنی تولید کرد و بارها در کنسرتهای مختلف نیز آنها را اجرا کرد. آلبومهای او هنوز هم با استقبال زیادی مواجه هستند و بسیاری او را پیشگامی در زمینه تلفیق موسیقی و ستارهشناسی میدانند
فضا اگرچه ازنظر صوتی دنیای ساکتی است اما کافی است حسگرهای دیگری را فعال کنید تا یکباره فضای تاریک ساکت به دنیای رنگارنگ و پرسروصدا ترجمه شود.
پوریا ناظمی / روزنامه نگارعلم
No tags for this post.