اینترنت همه چیز» بهرهوری و رقابتپذیری را ارتقاء داده و فرصتهای جدیدی پیشروی کسب و کارها قرار میدهد. شرکتهایی که اخیراً از ظرفیت و فرصت «اینترنت همه چیز» استفاده کردهاند به این نتیجه رسیدهاند که «اینترنت همه چیز» نه تنها فناوری بلکه راهبردهای کلان شرکت آنها را تحت تأثیر قرار داده است.
وقتی صحبت از «اینترنت همه چیز» به میان میآید بسیار مهم است که نوع تفکر ما «تحولی» باشد تا بتوانیم تأثیر آن را بر اشیاء و بر خلق فرصتهای جدید در کسب و کارمان درک کنیم. تغییر عمده در دورنمای مشاغل فناورانه، فقط یکی از این فرصتهای جدید کسب و کار است. بر اساس تحقیقی که توسط اکسنچر انجام گرفته مشخص شده است که ۸۶ درصد از ۱۴۰۰ نفر از مدیران کسب و کارهای بزرگ، فکر میکنند که «اینترنت همه چیز» اصلیترین عامل ایجاد اشتغال طی سنوات آتی خواهد بود. با توسعه هرچه بیشتر «اینترنت همه چیز» موجی از مشاغل جدید ایجاد شده و مشاغل فعلی بازتعریف خواهند شد. «اینترنت همه چیز» انقلاب عظیمی در روش کار کردن ما ایجاد خواهد کرد و مشاغل را در سطوح مختلف سازمان تغییر خواهد داد.
فناوری «اینترنت همه چیز»
قبل از اینکه به تأثیر «اینترنت همه چیز» بر مشاغل بپردازیم ابتدا باید با مفهوم آن به صورت کامل آشنا باشیم. «اینترنت همه چیز» مفهوم توسعه یافته «اینترنت اشیاء» است که برمبنای آن نه فقط اشیاء فیزیکی بلکه همه چیز را در یک شبکه به همدیگر و به اینترنت متصل می کند. این اتصال، فرای ارتباطات معمول امتوام است و در واقع اتصال و به هم پیوستگی وسایل مختلف است که منجر به خودکارسازی (اتوماسیون) و کاربردهای هوشمند پیشرفته از آنها میشود. «اینترنت همه چیز» به دنبال این است که وسائل بیشتری را به هم متصل سازد و لیست وسایلی را که میتوان شبکه کرد بیشتر و کاملتر نماید. «اینترنت همه چیز» نقش مهمی در تمامی صنایع از جمله خردهفروشی، مخابرات، بانکداری و خدمات مالی ایفا میکند.
تقاضا برای «اینترنت همه چیز»
تصمیمات و اقدامات لازم برای راهاندازی «اینترنت همه چیز» میبایست هم از منظر فناوری و هم از منظر سازمانی اتخاذ شوند. تیم راهاندازی باید در خصوص آنچه از منظر سازمانی مورد نیاز است – مانند سرمایهگذاری اضافه، کارکنان بیشتر، زمانهای خرابی شبکه یا دسترسی محدود به شبکه- بسیار شفاف عمل نماید. مدیریت فرآیند پیادهسازی «اینترنت همه چیز» و فشار زیاد بر روی مدیران سیستم، به احتمال زیاد منجر به ایجاد مشاغل «مدیریت پیادهسازی فناوری» خواهد شد. این مدیران پیادهسازی فناوری به عنوان رابط بین تیم فناوری اطلاعات و مدیران ارشد عمل خواهند کرد و به یافتن گزینههای جدید برای پیادهسازی «اینترنت همه چیز» اقدام خواهند کرد. همچنین مدیریت تقاضا برای پیشنهادها (آرافپی)، جستجو برای شرکای تجاری و فروشندگان، اطمینان یافتن از روشن بودن اهداف کسب و کار در خصوص توسعه «اینترنت همه چیز» و تهیه طرح تفصیلی برای این امر از جمله وظایف مدیران پیادهسازی فناوری خواهد بود. وقتی پروژه شروع شد و فروشنده به میدان آمد، مدیر پیادهسازی فناوری در تماس مستقیم روزانه با فروشنده خواهد بود و نقش رابط تیم فناوری اطلاعات با مدیران ارشد سازمان را ایفا خواهد کرد.
تأثیر «اینترنت همه چیز» بر مدیران سیستم
«اینترنت همه چیز» بر تمامی مشاغل در سطوح مختلف اثر زیادی دارد. کارکنان پارهوقت و قراردادی با توجه به قابلیت تطبیقپذیری با استانداردها و انتظارات جدید صنعت، منفعت بیشتری از این فناوری خواهند برد. همچنین این دسته از کارکنان با فناوری و با اینترنت رشد کرده و بزرگ شدهاندکه این امر رابطه آنها را با وسائل متصل تغییر میدهد. این دسته از کارکنان عادت داشتهاند تا اطلاعات مورد نیازشان را با سرانگشتانشان و به کمک وسائل الکترونیکی به دست آورند. ایشان ممکن است دورههای آموزشی در خصوص نرمافزارهای اوپن سورس یا «اینترنت همه چیز» دیده باشند و از این دانش در انجام امور روزمره خود استفاده کنند. برای متخصصان فناوری اطلاعات، «اینترنت همه چیز» به معنای جابجایی و گسترش محدودیتهای شبکه و سیستم است؛ و مدیران سیستم مجبور خواهند شد تا به سرعت این تغییرات را مدیریت کنند. افزایش تعداد وسائل متصل، بار زیادی بر شبکه تحمیل خواهد کرد و سیستم نیازمند افزایش پهنای باند خواهد شد. همچنین مدیران سیستم دیگر فقط متولی شبکه نخواهند بود بلکه ایشان مجبورند تا برای مدیریت اتصال وسائل مختلف به شبکه آمادگی کافی داشته باشند.
تأثیر «اینترنت همه چیز» بر مدیران ارشد
«اینترنت همه چیز» قطعاً روش کسب و کار شرکتها را بهبود خواهد داد. «اینترنت همه چیز» مدیران ارشد سازمانها به ویژه مدیر اجرایی ارشد و مدیر ارشد نوآوری را وادار خواهد کرد تا همواره به دنبال فرصتهای جدید حاصل از این فناوری باشند. برای مثال مدیر اجرایی ارشد باید به منظور پیادهسازی موفقیتآمیز «اینترنت همه چیز» درک عمیقی از آنچه میبایست تغییر کند داشته باشد تا بتواند تغییرات لازم را در کسب و کار اعمال کند. مدیر اجرایی ارشد باید روشهای تأثیر «اینترنت همه چیز» بر شرکت و بر صنعت را رصد کند. آیا از «اینترنت همه چیز» باید برای ارتقای تجارب مشتری استفاده کرد یا تیم فروش؟ وسائل متصل شده تا چه حد مشکلساز خواهند بود؟ برای مدیر ارشد مالی نرخ بازگشت سرمایه این فناوری مهم خواهد بود. این مدیران باید از خود بپرسند که مدل سودآوری کسب و کارشان چگونه با توسعه این فناوری تغییر پیدا خواهد کرد.
تأثیر «اینترنت همه چیز» بر رشد مشاغل
روشن است که «اینترنت همه چیز» اثر مثبتی بر ایجاد مشاغل جدید و رشد بسیاری از صنایع خواهد داشت. بر اساس گزارش مشاغل منتشر شده در دسامبر ۲۰۱۴ تنها در آمریکا ۲۵۲۰۰۰ شغل جدید فقط در ماه دسامبر ایجاد شده است و نرخ بیکاری به ۵٫۶ درصد کاهش پیدا کرده است. «اینترنت همه چیز» قطعاً بر این آمارهای افزایش اشتغال خواهد افزود زیرا شرکتها نیازمند متخصصان جدید برای رشد و توسعه این فناوری هستند. همچنین این رشد مشاغل منجر به افزایش تولید ناخالص داخلی بیست اقتصاد بزرگ دنیا تا سال ۲۰۳۰ به اندازه ۱۴ تریلیون دلار خواهد شد. علاوه بر این فناوری منجر به ایجاد شغل جدید «آموزش اینترنت همه چیز» » خواهد شد. همچنین به منظور پیادهسازی این فناوری به مهندسین متخصص «اینترنت همه چیز» نیز نیاز خواهیم داشت.
«اینترنت همه چیز» در حال تغییر صنعت از دو منظر فناوری و سازمان است. «اینترنت همه چیز» فقط شامل توسعه و ایجاد فناوریهای نوین نیست بلکه به ایجاد مشاغل و زمینههای کاری جدیدی که قبلاً وجود نداشتهاند منجر میشود. «اینترنت همه چیز» درهای توسعه مشاغل و رشد فناوری در تمامی صنایع را باز کرده و زمینه تعامل هرچه بیشتر مدیران ارشد سازمان با تیمهای فناوری اطلاعات را فراهم میکند.
منبع:فردانما
No tags for this post.