مسیر پرخطر رابطه صنعت و دانشگاه

در سال‌های اخیر بارها و بارها به مساله رابطه ناموزون صنعت و دانشگاه اشاره شده است و بارها و بارها کارشناسان مختلف اکسیر نجات صنعت و تجارت و همچنین حل مشکلات نهاد دانشگاه را رابطه صنعت و دانشگاه عنوان کرده اند.

ایده رابطه صنعت و دانشگاه ایده جدیدی نیست. اینکه علم باید وارد چرخه فناوری شود تا بتواند سودآور شود، اینکه باید فناوری ناشی از علم را بر اساس نیازها و امکانات تجاری کرد و از سوی دیگر باید از نیروی عظیم و استعداد بالای دانشگاه ها برای تولید محتوای تئوری و تخصصی استفاده کرد که می تواند گره از مشکلات پیش روی صنعت ما باز کند و آن را به سود آوری بیشتر برساند، بارها مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند.

در سال های اخیر با توجه به شکل گیری فرهنگ تجارت های برخاسته از محیط دانشگاه و فضای علمی که به نوعی به نام شرکت های دانش بنیان مطرح شده اند و الگوهای تجارت نوپایی که از پیشرفتهای فضای دیجیتال و فرهنگ «سیلیکون ولی» الهام گرفته ، اکسیژن تازه ای را به این بحث وارده کرده است که در این ایام با تناوب بیشتری به آن ارجاع داده می شود.

از دیدی بسیاری از کارشناسان کلید تمام مشکلات صنعت، اقتصاد و البته فضای علمی ایران برقراری رابطه مستقیم صنعت و دانشگاه است. برخی از مقام ها و مسولان، تحت تاثیر این فضا تا جایی پیش رفته اند که رسما در سخنان خود به کاهش قدر و جایگاه علوم پایه می پردازند و به دانشجویان توصیه می کنند که اگر در فضای چشم انداز حوزه کاری‌اشان افقی برای تجاری کردن نمی بینند وارد آن نشوند.

جامعه علمی ایران برای تامین بودجه لازم برای ساخت یک آزمایشگاه یا ساخت یک رصدخانه بزرگ سال های سال است در حال تلاش است و ناموفق مانده است.

هیچ کس نمی تواند شکی در اهمیت و کارگشا بودن وجود رابطه ای سالم و طبیعی میان بخش علمی و بخش صنعتی و تجاری داشته باشد. اما آنچه این روزها به طور عمده درباره آن تبلیغ می شود تکرار همان اشتباهی است که چند دهه است در حال ارتکاب آن هستیم.

ایده ارتباط میان صنعت و دانشگاه، روایت چندان دقیقی از واقعیت دنیا را نشان نمی دهد. در این روایت بخش هایی از نمونه ها و مثال های موفق دنیا گرفته می شود و خارج از چارچوب به بدنه بیمار اقتصاد و علم ایران تزریق می شود. اولین اشتباه شاید در همین عنوانی باشد که برای این رابطه تعیین می شود و آنچه باید رابطه علم و صنعت و تجارت باشد به رابطه دانشگاه و صنعت فروکاسته می شود.

براساس آنچه مقام ها و کارشناسان این روزها به ما می گویند این وظیفه دانشگاه است تا در حوزه های فعال باشد که امکان تجاری سازی دانش وجود دارد و یا فناوری هایی را طراحی کرده  و توسعه دهد که گره از مشکلات صنعت و مردم بردارد و البته باید ببیند صنعت به چه مواردی نیاز دارد و توان پژوهشی خود را روی آن بخش متمرکز کند.

دانشجویان و پژوهشگران نیز باید به سوی توسعه ایده هایی بروند که امکان تجاری سازی وجود داشته باشد . بتوان آن را یا وارد صنعت کرد و به آنها فروخت و یا در روایت جدید تر و الهام گرفته از بازار شرکت های نوپای فناوری، در قالب تجارت‌های نوپای دانش بنیان ( استارت آپ ها) وارد بازی تجارت شوند.

نکته خیلی مهمی که این افراد به ما نمی گویند این است که دنیای علم با دنیای دانشگاه و پژوهش های آکادمیک یکسان نیست. نکته مغفول این است که علم تنها در دانشگاه تولید نمی شود و تنها مکان پردازش و کاربردی کردن آن دانشگاه نیست. در جغرافیای اقتصاد علم 3 نهاد مهم وظیفه توسعه علم و فناوری را بر عهده دارند.

اولین آنها  بخش آکادمیک ا ست که بر مبنای توسعه علم و فناوری بنا شده است و عمدتا در دانشگاه ها و پژوهش‌گاه ها مستقر است.

وظیفه دانشگاه پرورش و تعلیم دانشجویان در رشته های مختلف و توانمند کردن آن‌ها است. اما در کنار آموزش وظیفه اصلی نهاد دانشگاه و پژوهش های آکادمیک در توسعه پژوهش ها است. دانشمندان و پژوهشگرانی که درون فضای آکادمیک کار می کنند از امکانات و بودجه های دولتی یا اهدایی از سوی نهادهای خیریه استفاده می کنند تا بتوانند با دنبال کردن کنجکاوی خود مرزهای دانش و فناروی را به جلو ببرند. آنها نه وظیفه دارند و نه ملزم هستند که در راستای منافع یک بازار تجرای کار کنند و اتفاقا در بسیایی از موارد وابستگی آنها به نهادهای اقتصادی و تجاری از اعتبار حرفه ای کار آنها می کاهد.این نهاد بر مبنای سیاست گشودگی در یافته ها و داده ها عمل می کند و دانشمندان  نتایج فعالیت های و یافته های خود را در قالب ژورنال های علمی منتشر می کنند و در کنفرانس ها و سمینارها ایده های خود را با هم‌قطاران خود در میان می گذارند.

بخش دوم نهاد نظامی و دفاعی است. هر کشور یا اتحادیه بین المللی نظامی و دفاعی برای توسعه توانایی و برتری خود در حوزه‌های مختلفی نیاز به توسعه فناوری و علمی در رشته ها و بخش های مختلف دارد. به همین دلیل این نهاد جمعی از دانشمندان را یا استخدام کرده و یا خود با تاسیس مراکز علمی به تربیت نیروی علمی مورد نیاز خود می پردزاد. در این نهاد، روند کاری کاملا متفاوت با روند دانشگاهی است. برخلاف دانشگاه ها ایده اشتراک گذاری ایده ها و نتایج در این بخش وجود ندارد عمده فعالیت ها با اولویت های نظامی و امنیتی گره خورده است. البته بخشی از محصولات جنبی این یافته ها که معمولا از بودجه های نظامی قدرتمندی هم بهره مند هستند و عموما محدودیت های تامین بودجه در بخش آکادنمیک را ندارند، ممکن است را ه خود را وارد دنیای عمومی کنند. حتی گاهی بخش هایی از فناوری های توسعه یافته در این فضا با جامعه علمی ومردم به اشتراک گذاشته می شود.

نمونه ای از چنین مواردی برخی از پروژه هایی است که دارپا واحد تحقیقاتی وابسته به پنتاگون انجام می دهد و برخی از آنها ایده های آینده نگری است که از رده بندی طبقه بندی شده و محرمانه خارج می شود.

بخش سوم و مهم بخش تجاری و اقتصادی  است که چه در قالب شرکت های خصوصی یا عمومی ویا حتی دولتی این فرآیند را در بخش های موسوم به تحقیق و توسعه خود دنبال می کنند. این نهادها در واقع بخش عمده ای از بازار کار افرادی هستند که در دانشگاهها تحصیل کرده اند اما قصد آن را ندارند که در دنیای آکادمیک باقی بمانند. این نهادها با استخدام بهترین نیروهای فارغ التحصیل و همچنین عقد قراردادهایی مشترک با برخی از مراکز علمی برای همکاری در جهت تامین نیروی انسانی یا سرمایه گذاری روی یک پروژه خاص سعی می کنند از دست آوردهای علمی برای مقاصد خود استفاده کنند.

این جا هم روندها با جامعه علمی متفاوت است در اینجا یافته ها و پیشرفت ها و فناوری ها ی تولید شده به جای آنکه در ژورنال های علمی چاپ شود ابتدا ارزش یابی می شود و اگر در راستای منافع اقتصادی شرکت وموسسه تجاری بود در قالب طرح ها و تاییده های ثبت ابداع و اختراع ثبت می شوند تا بعدا شرکت بتواند از امتیاز مالکیت آن استفاده کند.

در این بخش هم منابع نسبت به فضای آکادمی وسیع تر است. در دنیای امروز صنایع و شرکت های تجاری می دانند که برای اینکه رونده بهینه تری داشته باشند برای اینکه بتوانند در رقابت باقی بمانند و سهم بزرگ تری از بازار را در اختیار بگیرند برای اینکه بتوانند سلیقه آینده مشتریان بالقوه خود را بشناسند و برای نیازهایی که حتی الان هم وجود ندارد پاسخی پیدا کنند که آنها را در رقابت های فردا به جلو بیندازد باید به علم و دانش تخصصی پناه ببرند.

در این بخش اگرچه معمولا پژوهشگارن از منابع بیشتری بهره مند هستند اما در عوض تحت فشار ارایه محصول در راستای اهداف تجاری  یا در بهترین شرایط با قابلیت تجاری سازی بالقوه هستند. آنها نمی توانتند صرف علاقه به توسعه علم و فناروی کار کنند. آنها حقوق می گیرند تا شرکت خود را در رقابت بی رحم تجاری پیش ببرند و البته گاهی ممکن است برخی از محصولات تولید شده در این فرآیندها جنبه عمومی پیدا و از حالت اختصاصی خارج شود و یا بخشی از تحقیقات در نهایت وارد ادبیات دنیای آکادمیک شود.

حال در این شرایط کسانی که در فضای امروز ایران ایده رابطه صنعت و دانشگاه را ترویج می کنند تمام بار این فرآیند را بر عهده بدنه خسته و زخمی دانشگاه می گذارند. آنها از دانشگاه می خواهند در کنار وظیفه اصلی خود که توسغعه علم و فناوری و حفظ روحیه علم دوستی و کنجکاوی و پژوهش است، بی عملی صنعت و بخش خصوصی را هم جبران کنند. آنها به دانشگاه فشار می آورند تا روی طرح هایی کار کنند که صنعت را به جلو ببرند ولی فراموش می کنند از صنایع بخواهند تا واحدهای تحقیق و توسعه خود را فعال کنند تا برای نیروی فارغ التحصیل دانشگاه بازار کار ایجاد شود. از دانشگاه خواسته می شود از پژوهش های اصلی و بنیادی خود به خصوص در حوزه های محض دست بردارد تا چرخ صنعت و تجارت فلجی را بچرخاند که به دلیل استفاده از روابط و وابستگی ها و عدم وجود بازار رقابتی هیچ علاقه ای به سرمایه گذرای برای توسعه ندارد و همه این ها را در شرایطی می‌خواهند که بودجه بخش پژوهشی ایران هنوز به نیم درصد تولید ناخالص ملی هم نرسیده است.

جامعه علمی ایران برای تامین بودجه لازم برای ساخت یک آزمایشگاه یا ساخت یک رصدخانه بزرگ سال های سال است در حال تلاش است و ناموفق مانده است. بخشی از همین بودجه پژوهشی اندک به جای صرف شدن در بخش پژوهشی صرف ساخت و سازها و کارهای فرهنگی می شود و اندکی که به پژوهشگران می سد باید صرف هزار کار نیمه تمام و روی زمین مانده شود و در این میان کارشناسان از دانشگاه می خواهند تا با این مقدورات اندک، این فضای فربه صنعتی را به جلو ببرند و چالاک کنند.

آن چرخه معروف علم و صنعت چرخه ای طبیعی است که در آن باید بخش تحقیق و توسعه صنعت، بخش دانشگاهی  و حتی بخش دفاعی هر یک وظیفه خود را به درستی انجام دهد. اگر بخواهیم این روند را به فرآیند یک سویه تحمیلی وارد کردن دانشگاه به بازی های تجاری ترجمه کنیم نه تنها چرخه ای نساخته ایم که نهاد رنجور دانشگاه را ضعیف کرده ایم و فساد را در آن وارد خواهیم کرد.

برای این کار باید بخش تجاری ما درک کند که نیازمند رقابت است و برای رقابت باید محصول بهتر با فناوری بهتر ارایه کند، باید چرخه تولیدش را به روز کند و برای این کار نیازمند نیروی متخصص و همچنین تاسیس بخش های تحقیق و توسعه است که با پرداخت هزینه بتواند گلیم خود را از آب بیرون بگشد. برای برقراری رابطه صحیح میان صنعت و علم شاید لازم باشد فشار بیشتر بر بخش صنعتی وارد شود تا بخش علم و دانشگاه و از آن مهم تر شاید لازم باشد تا پیش از ارایه دستور العمل هایی که سال های سال است آن را بی نتیجه تکرار می کنیم گامی به عقب بگذاریم و تصویر بزرگ تر را ببینیم.

 

پوریا ناظمی/روزنامه نگار علم

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا