داود حیات غیب دکترای تخصصی محیط زیست، هماهنگ کننده ملی پروژه توانمندسازی ایمنی زیستی در مقاله ای به داستان کشاورزی دستکاری شده ژنتیکی و تولید ابر علف هرزها پرداخته است.
کشاورزی در ایران قدمت 11000 ساله دارد. ایران به عنوان یکی از غنی ترین زیستگاه ها شناخته شده و خاستگاه ارقام گیاهی مهمی همچون گندم و زعفران در دنیا به حساب می آید. آثار تاریخی و فرهنگی بسیاری در تلاش و کوشش و قداست ایرانیان در زمینه کشاورزی و تولید محصولات زراعی، باغی و دارویی وجود دارد.
این قدمت و این مجموعه عظیم، در واقع نشان دهنده تنوع زیستی کشاورزی ایران است که طی میلیون ها سال به وجود آمده است. تنوع زیستی کشاورزی ایران شامل میلیون ها ژن، هزاران گونه و صدها اکوسیستم کشاورزی است که بر حسب شرایط توپوگرافی و آب وهوایی کشور در نقاط مختلف از دشت ها گرفته تا نقاط کوهستانی قرار دارند.
کشاورزی سنتی ایران با گذر زمان و در دهه پنجاه میلادی به بعد با انقلاب کشاورزی و ورود سموم شیمیایی دفع آفات و کودهای شیمیایی برای تقویت خاک و ازدیاد محصول شکل گرفت که در ابتدا با رشد تولیدات کشاورزی و ارزش بهره وری در واحد سطح نیز روبرو شد ولی با گذشت زمان چون مخاطرات زیستی این نوع فناوری که با تولید سموم شیمیایی با فرمول بسیار پیچیده همراه بود در نظر گرفته نشد لذا با آثار سوء آن بر روی محیط زیست و سلامت مردم مواجهه شد.
مصرف بی رویه سموم کار را به جایی رساند که نه تنها به دفع آفات منجر نشد بلکه جمعیت آفات باقیمانده همچنان اثرات سوء داشته و از طرف دیگر به تدریج با باقیمانده سموم در محصول روبرو شد. از طرف دیگر حشرات آفت و علف های هرز با جهش ژنتیکی در طی نسل های متوالی و با بروز جمعیت های مقاوم به حشره کش ها معضل دیگری را درجهان و ایران فراهم کردند و حشرات آفت یکی پس از دیگری نسبت به سموم خطرناک کلره ، فسفره و کاربامات مقاوم شدند.
مکانیسم مقاومت به این شکل است که در ابتدای کاربرد سم، مرگ و میر زیادی در میان حشرات آفات و علف های هرز مشاهده شد ولی پس از یک یا چند سال، به طور ناگهانی ژن مقاوم به حشره کش یا علف کش در جمعیت جدیدی ظاهر شد و پس از مدت کوتاهی و در شکل گسترده جمعیت مقاوم ظهور کرد.
این حشرات به سرعت به تمام حشره کش های یک گروه، (مثلا حشره کش های گروه کلره) مقاوم شده و پس از مدتی شرکت های تولید کننده سموم، سموم قوی تری از گروه قبلی مثلا گروه فسفره را تولید و پخش کردند و داستان همچنان تکرار شد.
بنابراین در کشاورزی نه تنها مسئله حل نشد بلکه مشکل دیگری به مشکلات موجود اضافه شد، پس نیاز به مدیریت و ارائه برنامه های مبارزه با آفات به طور غیر شیمیایی بود و مبارزه بیولوژیک با آفات، روش های عقیم سازی آفات و یا سایر روش های فیزیکی و درمجموع با اجرای سیستم های تلفیقی کنترل آفات (Integrated pest management) تلاش شد تا آفات را کنترل کنند.
این نوع کشاورزی همچنان پایدار بوده و 89 درصد زمین های کشت در دنیا را به خود اختصاص می دهد. این روش ها در ایران در سطح ناچیزی نیز مورد توجه قرار گرفتند.
روش دیگر، تولید محصولات کشاورزی ارگانیک است که نیاز به سمپاشی و کود شیمیایی نداشته و در عین حال فاقد هرگونه دستکاری ژنتیکی در محصول است. جالب است بدانید این نوع محصولات هم در کشاورزی ما، نقش فعال و تعیین کننده ای ندارند.
دراین میان شرکت های عمده تولید کننده سموم حشره کش در دنیا به فکر راهکار دیگری افتادند که سم خود را همراه با بذرگیاه ارائه کنند. بنابراین به کمک مهندسی ژنتیک در زیست فناوری (بیوتکنولوژی) بذرهای دستکاری شده ژنتیکی (تراریخت) را تولید کردند.
این بذرها دارای ژن تحمل علف کش (Herbicide) هستند، یعنی اگر این بذرها را دریک مزرعه بکارید، همراه با بذر اجبارا به شما علف کشی داده می شود که با سمپاشی آن تمام علف های هرز از بین می روند ولی بذر شما که ژن مقاوم به علف کش دارد، باقی می ماند. در ظاهر، اتفاق خوشایندی در جریان است و کشاورز در هنگام برداشت، تنها محصول خود را درو می کند. ولی حقیقت چیست؟
در حقیقت بذر به همراه علف کش بوده و علف کش جزء جدا ناپذیر آن محسوب شده و کاشتن این نوع بذر با مصرف علف کش امکان پذیراست (فشار اقتصادی بر دولت ها).
در بعضی از ارقام بذر قدرت جوانه زنی ندارد و عقیم است و نمی تواند دانه آن منجر به تولید بذر جدیدی شود. بنابراین درکشت بعدی باید بذر به همراه علف کش مجددا خریداری شود (فشار اقتصادی بر کشاورزان).
سایر گیاهان غیر هدف و حتی حشرات غیرهدف ( نظیر زنبورعسل، پروانه ها و …) در اثر سمپاشی وسیع و کنترل نشده با علف کش از بین می روند (فشار برمحیط زیست و تنوع زیستی).
به تدریج علف های هرز شروع به مقاومت به علف کش می کنند. بنابراین قصه تلخ مقاومت ژنی و ظهور جمعیت های مقاوم آفات تکرار می شود. پاسخ شرکت های تولید کننده این نوع بذرها و علف کش ها، تقویت ژن مقاوم به غلظت های بالاتر سم علف کش و مقدار بالاتر سم در محیط است، بنابراین ما به تدریج با جمعیت های' ابرعلف هرز' روبرو هستیم (فشار برمحیط زیست).